نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
در سالهای اخیر، مطالعات بسیاری در حوزه روابط بینالملل و سیاست خارجی نشان داده است که فرهنگ با تأثیر قابلتوجهی در تصمیمگیریهای خارجی کشورها همراه است. فرهنگ میتواند عواملی مانند اعتقادات، ارزشها، هویت ملی، زبان، مذهب و سنتها را شامل شود
۱. فرهنگ در سیاست خارجی:
در سالهای اخیر، مطالعات بسیاری در حوزه روابط بینالملل و سیاست خارجی نشان داده است که فرهنگ با تأثیر قابلتوجهی در تصمیمگیریهای خارجی کشورها همراه است. فرهنگ میتواند عواملی مانند اعتقادات، ارزشها، هویت ملی، زبان، مذهب و سنتها را شامل شود (آشنا، حسامالدین، ۱۳۸۲).
۲. فرهنگ و سیاست خارجی:
برخی تحقیقات نشان داده است که تطبیق فرهنگ کشورها با سیاست خارجی آنها میتواند تأثیر قابلتوجهی بر روابط بینالمللی داشته باشد. مثلاً تطبیق فرهنگی میان کشورها میتواند راهبردهای همکاری یا تعارض را تحتتأثیر قرار دهد و درنهایت بر روابط دوجانبه و چندجانبه تأثیر بگذارد.
۳. نقش فرهنگ در تصمیمگیریهای خارجی:
فرهنگ میتواند بر تصمیمگیریهای خارجی کشورها تأثیر مستقیم یا غیرمستقیمی داشته باشد. برخی تحقیقات نشان داده است که ارزشها و اعتقادات فرهنگی میتواند در تشخیص منافع ملی، تعیین اهداف سیاست خارجی و انتخاب راهبردهای خارجی کشورها نقش مهمی ایفا کند.
۴. فرهنگی و تأثیر آنها:
تحقیقات نشان میدهد که عوامل فرهنگی مانند زبان، مذهب، هویت ملی و سنتها میتوانند تأثیر قابلتوجهی بر سیاست خارجی کشورها داشته باشند. برای مثال زبان میتواند در برقراری ارتباطات بینالمللی و تعیین روابط دوجانبه و چندجانبه تأثیرگذار باشد.
۵. تفاوتهای فرهنگی و سیاست خارجی:
تفاوتهای فرهنگی میان کشورها نیز میتواند تأثیرگذار بر سیاست خارجی کشورها باشد. این تفاوتها میتواند منجر به تنشها و تعارضها در روابط بینالمللی شود یا بهعنوان یک فرصت برای همکاری و تبادل فرهنگی مورد استفاده قرار گیرد.
فرهنگ چیست؟
فرهنگ (Culture) به طور کلی به مجموعهای از اعتقادات، ارزشها، آدابورسوم، زبان، هنر، علم، فناوری و دیگر عواملی اطلاق میشود که در یک جامعه یا گروه مردمی تعیینکننده طرز فکر، رفتار و زندگی آنان است. فرهنگ میتواند شامل موارد متنوعی مانند سبکهای موسیقی، رقص، معماری، غذاها، لباسها، سنتها، مذهبها و سایر عواملی باشد که شکلدهنده شناخت و تعامل افراد در یک جامعه است.
فرهنگ به دو صورت عام و خاص مورد استفاده قرار میگیرد. فرهنگ عام به مجموعه اصول و قوانینی اطلاق میشود که در یک جامعه برقرار است و برای همه اعضای آن جامعه قابل دستیابی است. این شامل ارزشهای اخلاقی، قوانین حقوقی، سیاستها و سایر مواردی است که بر تمام افراد تأثیر دارد.
فرهنگ خاص به مجموعه اعتقادات، رسوم و آداب و تمدنی خاص یک گروه مردمی میپردازد. این نوع فرهنگ معمولاً بر مبنای مشخصههایی مانند ملیت، قومیت، دین، زبان، نژاد یا نقش جنسیتی شکل میگیرد.
به طور خلاصه، فرهنگ مجموعهای از ارزشها، آدابورسوم، هنر، دانش و سایر الزاماتی است که توسط یک جامعه خاص به ارث رسیده است و بر تمامی اعضای آن جامعه تأثیر میگذارد.
فرهنگ، راه مشترک زندگی، اندیشه و کنش انسان در یک جامعه است. فرهنگ، دربرگیرنده این چیزهاست:
◾ ارتباط نیازهای غریزی و فطری و اقتصادی یا محیط جغرافیایی پیرامون؛
◾سازمان مشترکی که برای فرونشاندن نیازهای اجتماعی و سیاسی که از محیط پیرامون برخاسته است.
◾مجموعه مشترکی از اندیشهها و دستاوردها
) بهمردی، اردشیر (۱۳۹۰). «ریشههای واژه فرهنگ در دوره میانه»)
سیاست چیست؟
سیاست (Politica) در معنای عام هرگونه راهبرد و روش و مشی برای اداره یا بهتر کردن هر امری از امور، (چه شخصی چه اجتماعی) است و در اصطلاح، اموری است که مربوط به دولت و مدیریت و تعیین شکل و مقاصد و چگونگی فعالیت دولت باشد. کوشش برای نگهداری یا بهدست آوردن قدرت یا کاربست قدرت دولت در جهت هدفها و درخواستهای گوناگون.
سیاست به معنای باستانی کلمه، دخالت در امر عمومی و به معنای جدید، شهر مدرن صنعتی است که کنشگرانش به سیستم سازماندهنده آن مشروعیت (Legitimacy)، میبخشند.
سیاست به معنای فرایند تصمیمگیری و اجرای قدرت برای تعیین سیاستها، ایجاد قوانین و مقررات، و مدیریت امور عمومی یک جامعه است. سیاست شامل فعالیتهایی است که به منظور تعیین جهتگیری و رسیدن به اهداف و منافع مشترک در یک جامعه انجام میشود.
سیاست در سطوح مختلف ازجمله ملی، بینالمللی، منطقهای و محلی وجود دارد و در هر سطحی ممکن است به شکلها و روشهای مختلفی اجرا شود، سیاست مرتبط با توزیع قدرت، تصمیمگیریها، نظارت بر عملکرد دولت، و ایجاد قوانین و مقررات است.
هدف اصلی سیاست، تأمین و حفظ منافع مشترک جامعه، ایجاد عدالت اجتماعی، توسعه اقتصادی، حفظ امنیت و سلامت جامعه و افزایش رفاه اجتماعی است. سیاستمداران نقش اساسی در فرایند سیاست ایفا میکنند. آنها مسئولیت تصمیمگیریهای سیاسی و اجرای سیاستها را بر عهده دارند.
سیاستمداران براساس ارزشها، ایدئولوژیها و نگرشهای سیاسی خود، سیاستها و برنامههای عملیاتی را تدوین و اجرا میکنند. علم سیاست نیز به بررسی نظریهها، مفاهیم و روشهای مرتبط با فرایند سیاست میپردازد. علم سیاست تلاش میکند تا اصول و الگوهای عملکرد در سیاست را بررسی کند و به درک بهتری از پدیدههای سیاسی و روشهای بهتر برای مدیریت آنها برسد. درنهایت، سیاست بهعنوان یک فرایند پیچیده، در تعامل با جوامع و فرهنگها، تاریخ، اقتصاد و جوانب دیگر زندگی اجتماعی تأثیرگذاری دارد و نقش مهمی در ساختار و تحولات جوامع دارد.
جهتگیری سیاسی:
جهتگیری سیاسی (Political orientation) به معنای تعیین نگرش، ارزشها، ایدئولوژی و مسیرهایی است که یک فرد یا یک گروه در زمینه سیاست و امور سیاسی انتخاب میکند. این جهتگیری معمولاً با توجه به اعتقادات و ارزشهای شخصی، آرمانها، نظرات سیاسی و هدفهایی که فرد یا گروه میخواهند در حوزه سیاست دنبال کنند، شکل میگیرد. جهتگیری سیاسی میتواند در طیف گستردهای از مواضع (position) و ایدئولوژیها قرار بگیرد.
فرهنگ سیاسی:
فرهنگ سیاسی (Political culture) به «مجموعهای از نگرشها و باورها و احساسات اکثریت اعضای یک جامعه نسبت به سیاست و حکومت» گفته شده و دربردارنده «عقاید اعضای آن جامعه نسبت به مبانی فکری و قواعد رفتاری یک نظام سیاسی» است. فرهنگ سیاسی یک جامعه میتواند شامل عقاید آرمانگرایانه یا عقاید عملگرایانه باشد. فرهنگ سیاسی یک جامعه از درک ذهنی افراد نسبت به ابعاد سیاست سرچشمه میگیرد و از تاریخچه سیاسی و اجتماعی و تجربیات آن جامعه تأثیر میپذیرد.
آلموند «فرهنگ سیاسی را الگوی ایستارها و سمتگیریهای فردی نسبت به سیاست در میان اعضای یک نظام معرفی میکند و از دید وی در هر نظام سیاسی یک قلمرو ذهنی سازمانیافته در باب سیاست وجود دارد که به جامع ترکیب نهادها و اتکای اجتماع به افعال فرعی معنی میدهد.» (سریعالقلم، محمود، فرهنگ سیاسی، ۱۳۸۷)
سیاست خارجی:
سیاست خارجی (Foreign policy)، مجموعه موضع گیری ها، اقدامات و تصمیمات است که دولتهای ملی نسبت به یکدیگر و یا نسبت به سازمان بینالملل اتخاذ میکنند و هدف اصلی آنها، تأمین منافع دولت ملی بهعنوان واحدی یکپارچه است و یا هم «سیاست خارجی» عبارت است از خطمشی و روشی که دولتها در برخورد با امور و مسائل خارج از کشور برای حفظ حاکمیت و دفاع از موجودیت و [تعقیب و تحصیل] منافع خود اتّخاذ میکنند.
سیاست خارجی مجموعه تصمیمات، راهبردها و اقداماتی اشاره دارد که یک کشور برای برقراری و حفظ روابط با سایر کشورها و سازمانهای بینالمللی اتخاذ میکند. سیاست خارجی به طور عمده توسط دولت یا نهاد مسئول در یک کشور تعیین میشود و هدف آن برقراری منافع ملی و تأمین امنیت و سلامت کشور است.
سیاست خارجی شامل مجموعه اقداماتی است که در زمینههای مختلف انجام میشود، ازجمله:
۱. دیپلماتیک (Diplomatic): شامل برقراری و حفظ روابط دیپلماتیک با سایر کشورها است. این شامل اعتمادسازی، امضای توافقنامهها، تبادل سفرای دیپلماتیک و تعامل با سفارتخانهها و نمایندگیهای خارجی میشود.
۲. اقتصاد (Economic): شامل برقراری روابط تجاری با سایر کشورها، امضای توافقنامههای تجاری، اعطای وامها و کمکهای مالی، ایجاد توافقات تجاری و حفظ منافع اقتصادی کشور میشود.
۳. دفاع (Defense): شامل امضای توافقنامههای امنیتی، همکاری در زمینه مبارزه با تهدیدات امنیتی مشترک، ایجاد پیمانهای نظامی و همکاری در زمینه توسعه نیروهای نظامی است.
۴. منطقهای و بینالمللی (Regional and International): شامل شرکت در سازمانها و اتحادیههای منطقهای و بینالمللی، مشارکت در کنفرانسها و تشکیلات بینالمللی، حل دعاوی بینالمللی، و توسعه روابط منطقهای و بینالمللی میشود.
۵. حقوق بشر و دموکراسی Human rights as well democracy: حمایت از حقوق بشر، و ترویج دموکراسی و حکومت قانون در سطح بینالملل، انتقاد از نقص حقوق بشر در سایر کشورها.
ادامه دارد …
او در پیشگفتار کتاب خود بیان میکند که «ما اکنون گرفته سوفیسمی هستیم که به خود نام فلسفه داده، اذهان ساده را فریفته است. در این سوفیسم و ظاهربینی، دین و علم و سیاست و تکنولوژی و فرهنگ و عرفان و فلسفه همه از هم جدا هستند و با یکدیگر هیچ نسبتی جز آنچه ما […]
کنفرانس دوروزه «توانمندسازی زنان از طریق آموزش» به مناسبت بیستوهشتمین سالگرد تاسیس «کانون فرهنگ افغانستان» در شهر وین اتریش برگزار شد و همچنین از بیستوچهارمین سالگرد فصلنامه بانو، ناشر اندیشههای زنان افغانستان در اروپا و دومین سالگرد جشنواره اهدای تندیس رابعه بلخی در دو مراسم جداگانه در این شهر گرامیداشت شد.
نظریه واقعگرای (Realism)، روابط بینالملل به این باور است که عوامل مادی و قوتهای قدرت اصلی در تعیین سیاست خارجی کشورها هستند و فرهنگ به میزان کمتری در این فرآیند تأثیرگذار است. طرفداران این نظریه معتقدند که در تصمیمگیریهای سیاسی خارجی، مصالح ملی، قدرت نظامی، اقتصاد و عوامل مادی دیگر اولویت دارند و فرهنگ و ارزشهای فرهنگی تأثیر کمتری دارند.
در این مقاله به «بررسی نقش فرهنگ در جهتگیری سیاست خارجی کشورها» میپردازیم. فرهنگ بهعنوان عاملی کلیدی در تعیین سیاست خارجی کشورها، تأثیر ژرفی بر روابط بینالملل دارد که با تأکید بر تعریف فرهنگ بهعنوان نظام اعتقادات، ارزشها، نگرشها و رفتارهای یک جامعه، به بررسی ارتباط بین عوامل فرهنگی و تصمیمگیریهای سیاست خارجی خواهیم پرداخت.
دیدگاه بسته شده است.