نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
زیبایی یعنی تناسب بین اشکال هندسی، این تناسب امکان دارد در ابعاد مختلف نمود پیدا کند؛ اهرام مصر نوعی از تناسب بین اشکال هندسی است که تاریخ و تمدن یک نسل را به تصویر کشیده است. گاهی هم زیبایی را میتوان در تناسب بین اعضای صورت دید. تصور کنید اگر تمام اعضای صورت در یک […]
سید محمدتقی حسینی، تحلیلگر و کارشناس ارشد روابط بینالملل
زیبایی یعنی تناسب بین اشکال هندسی، این تناسب امکان دارد در ابعاد مختلف نمود پیدا کند؛ اهرام مصر نوعی از تناسب بین اشکال هندسی است که تاریخ و تمدن یک نسل را به تصویر کشیده است. گاهی هم زیبایی را میتوان در تناسب بین اعضای صورت دید. تصور کنید اگر تمام اعضای صورت در یک توازن مناسب کنار هم قرار گرفته باشد و برعکس اگر هم عضوی بیتناسب باشد چه منظرهای نمایان خواهد شد. رفتار اجتماعی را میتوان در جامعه بر اساس همین تناسب به تصویر کشید.
آیا تناسب هندسی بین رفتارهای اجتماعی بیشتر موجودات این جامعه وجود دارد؟ نوع فکر و تلقی و برداشت این افراد تا چه اندازه از تناسب برخوردار است؟
تعمیم این نوع تصور به رفتارهای اجتماعی میتواند بسیاری از مسائل، یا بهتر بگوییم ریشه بسیاری از رفتارهای اجتماعی را مشخص کند. افغانستان کشوری است که دو ویژگی بسیار مهم دارد؛ اولی اسلامیبودن و دومی جهان سومیبودن آن است.
افراد این مرز و بوم یک پای در سنت دارند و نیمنگاهی هم به مدرنیته و زندگی امروزی اروپایی. مفهومهایی را به کار میبرند که در جهان سوم است ولی نقد جهان اول را به دنبال دارد، در فضایی زندگی میکنند که رفتارهای کاملاً سنتی (اعم از ظاهر و باطن) را میطلبد؛ اما خواهان پیشرفت به معنای غربی امروزی هستند. واژههایی که در جهان سوم به کار برده میشود، توان شناسایی مفهوم مدرنیزم به معنای امروزی اروپایی را ندارد. کسی که در جهان سوم فکر میکند نمیتواند علم مدرن یا رفتار مدرن امروز اروپایی را فهم کند. آشفتگی مفاهیم کار را به جایی میکشاند که آشفتگی رفتاری و حتی هنجاری را در پی داشته است. همین میشود که ناقدان دین و یا سنت که طرفدار سکولاریسم هستند، در ورطهای سقوط میکنند که راهی جز نقد تخریبی و نشانه رفتن ارزشهای یک دین را ندارند و از سوی دیگر مدافعین دین و سنت نیز راهی جز پرخاشگری و ستیزهجویی را نمیبینند؛ غافل از اینکه سکولاریسم به معنای غربی با سکولاریسم در مفهوم جهان سومی تفاوتهایی بسیاری دارد. در جوامعی شبیه جامعه ما کمتر کسی را میتوان یافت که به معنای واقعی کلمه در جهانی به سر ببرد که تقریباً همه واژهها بومی به درک منطقهای تبدیل شده و قابل فهم، حداقل برای خود فرد باشد.
عدم توجه به بار معنایی کلمهها و جملهها و استفاده نادرست برخی از واژههایی که تا زمینه حضور یا ورود آن واژه وجود نداشته باشد آن مفهوم بیمعناست و زندگی را به سمت نوعی بینظمی و عدم تناسب بین شکلهای هندسی برده است. شکلهایی که در حال حاضر در جامعه ما دیده میشود محصول تصورات نادرست و سطحی است که دانشگاههای ما را چه خصوصی و چه دولتی به سمت و سویی سوق داده است که از نامشان میتوان تشخیص داد که چه کسانی متولی این نهادها هستند.
جزیرهای زندگی کردن در پایتخت، شکل ناموزنی است که انسانی را مانَد که گوشهایش به اندازه یک فیل بالغ بزرگ شده و برخلاف آن چیزی را هم نمیشنود. شکلهای هندسی زندگی در افغانستان به خصوص کابل به حدی بیتناسب است که از زشتی در گستره خیال هم نمیگنجد. عدم تناسب بین شکل هندسی فکر با عمل نیز از دیگر زشتیهای مفرط در این جغرافیا است. برآیند این همه بیتناسبی، این همه ناموزنی و این همه ناهمخوانی بین سطوح مختلف در این کشور چه چهرهای را برای مردمان جهان از کشور افغانستان به نمایش گذاشته است. میتوان به راحتی این تصویر را مجسم کنیم.
سعید موسوی در یادداشتی شخصی و تحلیلی، تجربههای کودکی خود را با نگاه دینی و علمی به مفهوم آخرالزمان پیوند میزند؛ جایی که تضاد میان برداشت کودکانه و نگرانی سنتی، پرسشی بنیادین درباره معنای واقعی پایان جهان را برمیانگیزد.
افغانستان زیر سلطه طالبان، با ترکیبی از قدرت سیاسی مطلق و تفسیری بسته از دین، وارد چرخهای فرسایشی شده است که هر روز آزادی زنان، هویت فرهنگی و تنوع اجتماعی را محدودتر میکند. ازدواجهای اجباری، محدودیت آموزش دختران و سانسور فرهنگی تنها بخشی از پیامدهای این حکمرانی ایدئولوژیک و ساختاریافته است.
نهاد «صدای حق و عدالت» خواستار بازگشایی فوری مکتبها، لیسهها و دانشگاههای دختران افغانستان شد. این مکتبها از ماه سنبله ۱۴۰۰ خورشیدی توسط گروه طالبان بر اساس ملاحظات شرعی و فرهنگی بسته شدند. این نهاد تأکید کرده است که محرومیت دختران از آموزش مانع توسعه فکری، اقتصادی و اجتماعی کشور شده و بازگشایی فوری ضروری است.
وزارت تحصیلات عالی طالبان ترفیع علمی استادانی را که ظاهر و رفتارشان مطابق معیارهای شریعت مورد نظر این گروه نباشد، متوقف کرده است. سندی رسمی نشان میدهد که «سیرت و صورت» استادان اکنون شرط اصلی ارتقای علمی در دانشگاههای افغانستان است.
دیدگاه بسته شده است.