نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
خشونت علیه زنان؛ موضوع داغی که امروزه گریبان گیر تمام زنان افغانستان است!
خشونت علیه زنان در رژیم فعلی چند برابر شده است و از همه بدتر اینکه خشونتهای خانوادگی نیز روبه افزایش است و البته در جریان شرایطی که زنان در برابر خشونت دست به اعتراض زدند، رژیم طالبان تا حد توان تلاش کرد بالهای زنان را قطع کند.
این رژیم شماری را به زندان انداخته و شمار دیگری را با تهدید خانهنشین و شمار دیگری مجبور شدند افغانستان را به ممقصد کشورهای دیگر ترک کنند.
در شرایط کنونی باتوجه به افزایش فشارها، هرجای دیگری به غیر از افغانستان برای زنان بهشت آرزو شده است.
انواع خشونتها علیه زنان در افغانستان
البته جای بسیار نگرانی است و ناگفته نماند که این نوع خشونت که ریشهاش خانوادگی است سابقهای دور و دراز دارد. برخی زنان به سبب عدم آگاهی از حقوق مدنی و فردی خود دیدگاه تنگتری نسبت به همجنسانشان دارند. این دسته زنها از لحاظ روحی مریض هستند و خشونت خود را به نوعی تبارز میدهند.
این نوع خشونت پس از واگذاری قدرت به رژیم طالبان، به میان آمد و بیش از هر دوره دیگری، این نوع خشونت زنان و دختران را رنج میدهد و تحتتاثیر پیامدهای مخرب خود قرار داده است.
به علت وجود این نوع خشونت که برآمده از نوع نگاه گروه طالبان به «تحصیل دختران» است، موجب خانهنشینی زنان و دختران در افغانستان تحتکنترل این گروه شده است.
با تأکید طالبان بر استمرار این نوع خشونت، تمام مراز علمی و آموزشی پس از واگذاری قدرت به این گروه، بر روی زنان و دختران افغانستان بسته شده است.
این روند فشار و صدمات روحی بسیاری را بر دختران وارد کرده است و خود به نوعی غصب حقوق مدنی زنان به شمار میرود و خاموشی مدافعان حقوق بشر و حامیان داخلی و خارجی طالبان، بر صدمات وارده از این نوع خشونت بر زنان و دختران افزوده است.
خشونت خانوادگی تنها در چارچوب خانه نمانده و از آن فراتر رفته است، خشونتی که میتواند جامعه و چندین نسل دیگر را تحت تاثیر خود قرار دهد. این نوع خشونت شامل خشونت روحی، عاطفی، تحقیر، تمسخر و فحاشی میشود.
البته خشونت خانوادگی نمیتواند تنها دربرگیرنده خشونت شوهر علیه زن باشد، بلکه میتواند خشونت والدین علیه فرزندان یا بالعکس باشد که این نوع خشونت نیز در حال افزایش است.
خشونت شوهر بر همسرش در اکثر کشورها دیده میشود، کشورهای غربی با تصویب و اعمال قوانین مبتنی بر حقوق بشر، تا حدود زیادی بر آن پایان بخشیدهاند؛ اما هنوز هم در بسیاری از کشورهای جهان سوم مخصوصاً افغانستان این نوع خشونت از زنان قربانی میگیرد.
عواملی که باعث خشونت مردان در برار زنان میشود:
یکی از عوامل مهم نوع نگاه واپسگرایانه حاکمان به موجودی به نام «زن» و ستاندن حقوق اساسی آنهاست. در جامعه مردسالار کنونی که با ظهور دوباره طالبان بر اریکه قدرت، بر قوت آن افزوده شده است، مردان خود را مسلط بر زنان میدانند که این خود تولیدکننده خشونت و موجب اعمال خواستهای مردان بر زنان است.
مردان تحت تاثیر این نوع برداشت، زنان را کتک میزنند و اینگونه وانمود میکنند که آنان ارباب زنان هستند. این نوع خشونت زنان را تضعیف کرده و موقعیت اجتماعی آنان را متزلزل و در نهایت از میان برمیدارد.
در این نوع خشونت، زنان بهعلت دلبستگی به فرزندان خود با ازخودگذری، شدیدترین خشونتها و فشارها را تحمل میکنند که در افزایش این نوع خشونت هم حاکمان کنونی افغانستان، نقش بسزایی دارند.
خشونتهای خانوادگی میتواند موجب تسری خشونت در سطوح مختلف اجتماعی شود.
خشونتهای اجتماعی در ابعاد مختلف زیر زنان را تحت فشار خود قرار داده است:
و …
همه این موارد عوامل قوی برای بروز و ادامه خشونتهای اجتماعی علیه زنان به شمار میروند که ضمن خانهنشین کردن زنان، موجب غصب جایگاه اجتماعی آنان توسط مردان میشود.
عفو بینالملل اعلام کرد سیاستهای طالبان، زندگی زنان و دختران افغانستان را به یک «کابوس غیرقابلتحمل» تبدیل کرده و حقوق انسانی آنان را سیستماتیک نقض میکند. این سازمان سکوت جهانی را «همدستی» خواند و خواستار فشار بینالمللی برای بازگشت زنان به حیات عمومی، کار و دسترسی به خدمات بهداشتی شد.
با بازگشت طالبان و سکوت جهانی، زنان افغانستان از آموزش، اشتغال، درمان و حضور اجتماعی محروم شدند. اجباری شدن برقع در هرات، نماد تازهای از حذف نظاممند زنان است. در حکومت پیشین، زنان در سیاست، دادگستری و رسانه نقش فعال داشتند؛ اکنون قربانیان خاموش معاملههای سیاسی بیپاسخاند.
در جهانی که طالبان دختران را از آموزش محروم کردهاند، تیم رباتیک دختران افغانستان با دانش، خلاقیت و همبستگی، پرچم امید را در پاناما برافراشتند. آنان از دل مهاجرت و محدودیت برخاستند تا ثابت کنند که اراده، مرز نمیشناسد. این حضور، نهفقط رقابت علمی، بلکه اعتراض خاموشی است علیه حذف زنان و سرکوب استعدادها.
خیابانهای کابل، پس از چهار سال سلطه طالبان و سرکوب مداوم زنان، شاهد یک «انقلاب شادمانی» بود. هزاران زن و مرد در استقبال از قهرمانان فوتسال، قوانین سختگیرانه تفکیک جنسیتی را به چالش کشیدند و با حضور مختلط و پایکوبی، اراده جمعی برای آزادیهای سلبشده را فریاد زدند.
دیدگاه بسته شده است.