زن‌ستیزی؛ از خشونت خانگی تا افراط‌گرایی و سرنوشت زنان افغانستان

پژوهش تازه در بریتانیا نشان داد زن‌ستیزی خشونت خانگی را به افراط‌گرایی پیوند می‌دهد. در افغانستان تحت طالبان، این چرخه به سیاست رسمی بدل شده؛ زنان از آموزش، کار و حقوق اساسی محروم‌اند و خشونت سیستماتیک زندگی‌شان را رقت‌بار ساخته است.

پژوهشی تازه در بریتانیا نشان می‌دهد زن‌ستیزی نه تنها خشونت خانگی را تشدید می‌کند، بلکه می‌تواند مردان را به سمت افراط‌گرایی خشونت‌آمیز سوق دهد. این یافته‌ها در کنار واقعیت‌های تلخ افغانستان تحت حاکمیت طالبان، تصویری هولناک از چرخه خشونت و تبعیض علیه زنان ارائه می‌دهد.

این تحقیق که در نشریه «تروریسم و خشونت سیاسی» منتشر شده، توسط سه پژوهشگر دانشگاه کالج لندن انجام شده است. آنان بر اساس یک نظرسنجی ملی از ۱۴۹۹ نفر در بریتانیا نشان داده‌اند که نگرش‌های زن‌ستیزانه می‌تواند خشونت خانگی، درگیری فیزیکی و حتی افراط‌گرایی را تغذیه کند.

یافته‌ها تأکید می‌کند مردانی که باورهای زن‌ستیزانه قوی‌تری دارند، بیشتر به انتقام‌جویی و اعمال خشونت برای بازگرداندن «کنترل از دست‌رفته» گرایش پیدا می‌کنند. این حس زمانی شدت می‌گیرد که مردان تصور کنند جایگاه سنتی‌شان توسط زنان به چالش کشیده شده است.

پژوهش همچنین به پدیده «اینسل‌ها» پرداخته است؛ گروه‌هایی از مردان که با نفرت از زنان و توجیه خشونت، نوعی «تروریسم زن‌ستیزانه» را شکل داده‌اند.

این افراد شرم و خشم خود را به میل انتقام تبدیل کرده و خشونت را ابزار بازپس‌گیری چیزی می‌دانند که حق خود می‌خوانند. نویسندگان هشدار داده‌اند که کم‌اهمیت جلوه دادن رابطه میان جنسیت، خشونت علیه زنان و افراط‌گرایی، به تداوم فرهنگ خشونت مردانه کمک می‌کند.

اما این یافته‌ها در افغانستان معنای عمیق‌تری دارد. زنان افغانستان در عصر طالبان با وضعیتی رقت‌بار و چندلایه از تبعیض و خشونت مواجه‌اند. محرومیت از آموزش، محدودیت شدید در اشتغال، ازدواج‌های اجباری، خشونت خانگی و نبود حمایت قانونی، زندگی میلیون‌ها زن را به چرخه‌ای از سرکوب و بی‌حقوقی کشانده است.

گزارش‌های سازمان ملل و نهادهای حقوق بشری نشان می‌دهد طالبان نه تنها قوانین سخت‌گیرانه علیه زنان وضع کرده‌اند، بلکه با سرکوب صدای منتقدان، هرگونه امکان اعتراض و مقاومت را از آنان گرفته‌اند. زنان و دختران دارای معلولیت یا بی‌پناه، بیش‌تر از همه در معرض خشونت و محرومیت قرار دارند.

زنان افغانستان امروز در شرایطی زندگی می‌کنند که زن‌ستیزی نه یک نگرش فردی، بلکه سیاست رسمی حاکمیت است. این وضعیت، نمونه‌ای آشکار از همان پیوند پنهان میان زن‌ستیزی، خشونت خانگی و افراط‌گرایی است که پژوهشگران بریتانیایی هشدار داده‌اند.

این پژوهش نشان می‌دهد زن‌ستیزی موتور محرک بسیاری از اشکال خشونت مردانه است. در افغانستان تحت حاکمیت طالبان، این واقعیت به شکلی عریان و سیستماتیک جریان دارد؛ جایی که زن‌ستیزی به قانون بدل شده و زندگی زنان را به حاشیه رانده است.

درک این سازوکارها و مقابله با آن‌ها نه تنها برای پیشگیری از خشونت در جوامع غربی، بلکه برای نجات زنان افغانستان از چرخه بی‌پایان تبعیض و سرکوب حیاتی است.