نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
در گفتگوی رودررو، طالبان را چگونه یافتید؟ این نخستین تجربه من در گفتگو با هیئت طالبان بود، طالبانی که از هجده سال بدینسو، افغانستان با آنان درگیر جنگ است. با ورود به دوحه تا گفتگو با طالبان همواره به عنوان یک «زن» نگران برخورد طالبان با خودم به عنوان یک زن، بودم؛ زیرا زنان افغانستان […]
در گفتگوی رودررو، طالبان را چگونه یافتید؟
این نخستین تجربه من در گفتگو با هیئت طالبان بود، طالبانی که از هجده سال بدینسو، افغانستان با آنان درگیر جنگ است.
با ورود به دوحه تا گفتگو با طالبان همواره به عنوان یک «زن» نگران برخورد طالبان با خودم به عنوان یک زن، بودم؛ زیرا زنان افغانستان خاطرات دردآوری از حاکمیت طالبان در کشور در ذهن خود دارند؛ آنان ظلم و ستمی که طالبان بر زنان روا داشتهاند را هنوز فراموش نکردهاند.
من نیز نگران بودم؛ ولی هیئت طالبان برخورد مناسبی داشتند خصوصاً با زنان محترمانه برخورد کردند.
در دو روز نشست زنان و مردان با طالبان نشستند و با رعایت اصل آزادی بیان با آنان گفتگو کردند. همه اعضای هیئت نظرات خود را با طالبان در میان گذاشتند. از افغانستان یازده تن از زنان در این نشست حضور داشتند. ما زنان تمام پرسشهای خود را مطرح کردیم. موضوع حملات غزنی و کشته و زخمی شدن زنان و کودکان را مطرح کردیم.
اینگونه گفتگوها میتواند منتج به مذاکرات مستقیم بینالافغانستانی شود؛ اما تصور نمیکنم که بتوان با یکی دو نشست مشکل را حل کرد. از لابلای گفتگو با طالبان نیز میشد حس کرد که آنان نیز از جنگ خسته شدهاند و طرفین خواستار آن هستند که مشکلات را با استفاده از راهحلهای سیاسی حل کنند.
آیا تغییری در دیدگاههای طالبان به وجود آمده است؟
میتوان گفت که در رفتار و تفکرشان تغییر آمده است و این حاصل زحمات و تلاشهای زنان افغانستان است. قانون اساسی افغانستان، حمایت جامعه بینالملل و کشورهای منطقه، وجود رسانههای باز، آزادی بیان و … زمینههای رشد زنان را در هجده سال گذشته مهیا کرده است.
میتوان گفت که طالبان متوجه شدهاند که زنان به خودباوری و توانایی رسیدهاند و قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی افغانستان حامی آنان است. آنان متوجه شدهاند که نمیتوانند زنان افغانستان را به حاشیه بکشانند و آنان را نادیده بگیرند؛ ولی با همه این موضوعات، اکنون هم طالبان، افغانستان را «اشغالشده» میدانند، «انتحاری» را «استشهادی» میخوانند و بر وجود فساد در ادارات دولتی معترضند و میگویند که فساد مخالف اسلام است. بعضاً آنان در گفتگوهای خود بر عدم علاقهمندی جوانان دانشگاهی به اسلام ابراز نگرانی کردند.
آنان با استناد به یک پژوهش، دیدگاه مثبتی نسبت به جوانان ندارند؛ اما میتوان تغییراتی در رفتار طالابن مشاهده کرد؛ ولی ایدئولوژی تأسیس امارت اسلامی هنوز هم در ذهنشان موجود است.
آیا به گفتگوهای صلح، نتایج و پیامدهای آن خوشبین هستید؟
هنوز هم درباره گفتگوهای صلح چانهزنی ادامه دارد و اینکه طالبان از چه چیز خود خواهند گذشت تا به عنوان شهروندان افغانستان در قدرت سهیم شوند از سوی دیگر حکومت افغانستان به نمایندگی از مردم چه امتیازاتی به آنان خواهد داد تا توافق صورت گیرد.
در گفتگوهای صلح بحث تسلیم شدن یک طرف به طرف دیگر، مطرح نیست؛ گفتگوی قطر در واقع زمینهسازی برای مذاکرات صلح بود؛ اما بدون شک صلح رویای تمام مردم افغانستان است، با یقین میتوان گفت که «صلح» و «امنیت» رویای طالبان و خانوادههای آنان نیز هست؛ ولی من به عنوان یک زن افغان، زمانی اعتقاد به صلح پیدا میکنم که یک صلح اجتماعی شک گیرد؛ زیرا در صلح اجتماعی بحث کثرتگرایی، آزادی بیان، حقوق زنان، دستاوردهای هجده سال پسین، قانون اساسی و اینکه همه دور یک نقطه و هسته مشترک که به آن باورمندیم میتوانیم زندگی مسالمتآمیز داشته باشیم تا از دل صلح اجتماعی صلح سیاسی بیرون آید و برای رسیدن به صلح اجتماعی باید عمیقتر گام برداشت و استراتژیکتر عمل کرد.
تا زمانی که به میز مذاکره مستقیم بینالافغانستانی میرسیم باید هیئتی ورزیده و توانا از مردم افغانستان نمایندگی کند و در تمام حوزههایی که امروز بین دولت افغانستان و تحریک طالبان بحث سلیقهای وجود دارد باعث افزایش جنگ روانی نشود.
آیا شما به نتایج و پیامد های آن خوشبین هستید؟
بدون شک، صلح میتواند فضایی باشد که همه ما میخواهیم به آن دست یابیم؛ اما صلح اجتماعی، پایدار، سرتاسری و عدالتمحور را خواهانیم.
به عنوان زن افغانستانی وضعیت زنان افغانستان را در دوران پس از توافقات صلح چگونه میبینید؟
به نظر من در مرحله نخست باید درباره پیششرط توافق بیندیشیم؛ زیرا آنچه که پیش از توافق و سر میز توافق درباره آن بحث میشود باید قبلاً برای فردای صلحآمیز درباره آن زمینهسازی صورت گیرد؛ بنابراین تأکید ما این است که باید در همه بحثهای پیش از مذاکرات صلح بینالافغانی نیز زنان برجسته، توانا و زنانی که از دل جامعه جنگزده و دردمند افغانستان امروز برخاستهاند حضور داشته باشند تا آنان بتوانند صدای زنان مناطق دوردست باشند.
اگر ما با این پیشوند و پیشزمینه پیش برویم میتوانیم امیدوار باشیم که بحث عدالت، برابری، عدالت جنسیتی و در کل، صلح اجتماعی را رقم بزنیم.
دیدگاه طالبان درباره زنان چگونه بود؟ آیا اشارهای به این موضوع از طرف طالبان صورت گرفت یا خیر؟
دغدغه یازده تن از زنان شرکتکننده در این دور همین بود. در ضمن ناگفته نماند که در کنار ما، زنان و مردان افغانستانی هم بر این نکته تاکید داشتند؛ زیرا آنان نیز به فردای زنان و دختران خود میاندیشند. در عین حال طالبان نیز تاکید بر این داشتند که دین اسلام به زنان اجازه تحصیل داده است و ما به آنان حق میراث، حق ملکیت و حق کار را قایل هستیم؛ اما تاکید کردند که برای فعالیتهای اجتماعی زنان باید محیط مصون باشد. پس در اینجا وقتی اشاره به مصونیت محیط میکند این خود یک پرسش بزرگ است که تفسیر آنان از محیط مصون چیست.
در این دو روز گفتگو، بر جایگاه و نقش زنان افغانستان کنونی در مشارکتهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تأکید شد و همچنین این موضوع در قطعنامه هم گنجانده شده است.
یکی از خواستهای طالبان جداسازی صنفهای درسی دختران و پسران در دانشگاه است، آیا شما با این خواست طالبان موافق هستید؟
گفته میتوانم که این مورد اینگونه بحث نشد؛ زیرا در دو روز نشست من حضور داشتم. در جریان گفتگو این موضوع را مطرح کردند که آنان حق تحصیل و کار را در فضای مصون برای زنان قایل هستند؛ اما بعضی این فضای مصون را تفکیک جنسیتی برداشت کردهاند؛ ولی به صورت مستقیم طالبان چنین جملهای با این کلمات بیان نکردند. این تفسیرهایی بوده است که دیگران برداشت کردهاند و شاید هم این تفاسیر برخاسته از تصوری است که دیگران از طالبان در ذهن دارند؛ اما به طور واضح چنین چیزی گفته نشده است و اگر هم چنین هدفی داشته باشند مطمئناً ما با آن موافق نیستیم.
این کار راهحل و راهگشا نیست و صراحتاً میگویم که ما آن نمیپذیریم.
آیا درباره خلعسلاح طالبان به عنوان یکی از پیششرطهای صلح تاکید شده است یا خیر؟
ما تاکنون به آن مسایل نرسیدهایم و از طرفی ما هیئت مذاکرهکننده نبودیم. در این گفتگو ما بیشتر از کلیات آغاز کردیم، کلیاتی که در آن مشترکات داشتیم. به طور مثال وقتی هیئت افغانستان خستگی و انزجار خود را از جنگ، ناامنی، کشتهشدن غیرنظامیان، زنان و کودکان ابراز کرد، همین بحث را طالبان نیز مطرح کردند و آنها نیز ناراحتی خود را ابراز کردند و گفتند که زنان و کودکان ما هم در بمبارانهای شبانه کشته میشوند، خانههای ما هم نیمهشب تلاشی میشود، زندانیان ما هم در زندانها شکنجه میشوند.
این سخنان درد و نقطه مشترک را به وجود آورد و پس از آن، بحث آزادی رسانهها و تهدید آنان مطرح شد؛ زیرا نظر طالبان این بود که برخی از رسانهها ما را با القابی چون «تروریست» خطاب میکنند.
آقای توحیدی از نهاد نی گفت که اعلامیه آنان درباره رسانهها ناقض آزادی بیان است و باید آن اعلامیه را لغو کنند. این بحث و بحث زنان مطرح شد؛ اما در کل مسئلهای که بیشتر بر آن تاکید شد، خصوصاً علمای افغانستان به این نکته اشاره کردند که هر دو جانب مسلمان هستیم و اعتقاد به یک قرآن داریم؛ اما در نوع تفسیر از آن برداشتهای شخصی خود را دخیل میکنیم.
مثلاً طالبان انتحاری را «استشهادی» میگویند؛ اما علمای افغانستان کاملاً این موضوع را رد کردند و گفتند چگونه شما انتحاری را استشهادی میگویید وقتی که با انتحاری شما مسلمانان اعم از زن و کودک کشته میشوند. آیا این استشهادی است یا انتحاری؟
علما تأکید کردند که «انتحاری» با توجه به تفسیر آنا از دین، «حرام» است.
درباره آتشبس نیز در روز اول گفتگو شد؛ اما متوجه شدیم که هیئت طالبان صلاحیت اعلام «آتشبس» را ندارد و به شدت منتظر اعلام جدول خروج نیروهای خارجی از افغانستان است.
آنان گفتند زمانی که نیروهای خارجی از افغانستان بروند ما افغانها هیچ مشکلی با همدیگر نداریم؛ بلکه ما پس از خروج خارجیها از افغانستان با هم مینشینیم و درباره آینده افغانستان تصمیم میگیریم. آنان گفتند که ما نمیخواهیم قدرت را انحصاری کنیم.
دیدگاه بسته شده است.