ترجیحات نخبگان سیاسی در افغانستان

ترجیحات گروه‌های اجتماعی همان‌گونه که از نام این گروه‌ها پیدا است؛ تعیین و جهت می‌گیرد. گروه‌های صنفی برای صنف موردنظر و گروه‌های کارگری برای کارگرها و… در واقع در جهانی که مبنای آن ساخته شدن است و نه به‌طور طبیعی به وجود آمدن؛ در این میان نخبگان سیاسی را می‌توان بر دیگر گروه‌های اجتماعی ارجحیت […]

دکتر سید محمدتقی حسینی، استاد دانشگاه و دکترای روابط بین‌الملل از دانشگاه تهران

دکتر سید محمدتقی حسینی، استاد دانشگاه و دکترای روابط بین‌الملل از دانشگاه تهران

ترجیحات گروه‌های اجتماعی همان‌گونه که از نام این گروه‌ها پیدا است؛ تعیین و جهت می‌گیرد. گروه‌های صنفی برای صنف موردنظر و گروه‌های کارگری برای کارگرها و…

در واقع در جهانی که مبنای آن ساخته شدن است و نه به‌طور طبیعی به وجود آمدن؛ در این میان نخبگان سیاسی را می‌توان بر دیگر گروه‌های اجتماعی ارجحیت داد؛ دلیل این گزینش را می‌توان در نوع رفتارهای اجتماعی در کشورهای جهان‌سومی مشاهده کرد؛ در این کشورها برای رسیدن به منزلت و رفاه باید از آدرس سیاست وارد مناسبات شد؛ تنها یا بهتر بگوییم کوتاه‌ترین راه برای رسیدن به جایگاه اجتماعی و ثروت، راه سیاست است.

حال برای مشخص کردن ترجیحات این گروه‌های سیاسی باید به زمینه‌های جهت‌دهنده این رفتارها توجه کرد.

اول: نظام دموکراسی و مردم‌سالار: در این نوع سیستم و سازوکار، انتخاب به دست خود فرد و بر مبنای اصل انتخاب و آزادی فردی است و این خودِ فرد است که فارغ از هرگونه فشار و جبر انتخاب می‌کند. این زمانی است که دیگر شخص به راهنمایی و توصیه‌های نخبگان سیاسی توجه چندانی ندارند و کوشش می‌کند شخص موردپسند خود را برگزیند (البته بر مبنای دموکراسی).

دوم: کم‌رنگ شدن نقش نخبگان سیاسی و کنار زده شدن این گروه‌ها از مناسبات سیاسی به عنوان کنشگران اصلی سیاست.

سوم: این عامل به توده‌ای بودن و عمل کردن مردم برمی‌گردد؛ یعنی این عامل بیان‌گر این موضوع است که مردم همان اسحله در دست داشته خود به عنوان رأی را نیز به دلیل ارادت و عدم اعتمادبه‌نفس از انتخاب شخصی خود به نخبگان سیاسی واگذار می‌کنند. این زمینه‌های یادشده از دریچه‌های مختلف می‌توانند بر ترجیحات نخبگان سیاسی وارد و تأثیرگذار باشند.

بسیج توده‌های مردم برای رسیدن به اهداف خاص از اولین کارهایی است که توسط نخبگان سیاسی انجام می‌شود. نخبگان ترجیح می‌دهند که عده زیادی به عنوان هیزم سوخت تضادهای داخلی مصرف شوند تا آن‌ها بتوانند به اهداف مشخصی برسند.

جهت دادن به توده‌ها و مغشوش کردن فضای سیاسی کشور از عمل‌هایی است که توسط نخبگان سیاسی انجام می‌شود. مهم‌ترین پیامد این ترجیحات از آدرس نخبگان سیاسی ناامنی داخلی برای برگشتن به دوران آشفتگی برای در دست گرفتن سکان و ابتکار عمل سیاسی در داخل است و از سوی دیگر همین ترجیحات نخبگان سیاسی به عنوان گروه‌های اجتماعی فروملی می‌تواند بسیاری از مناسبات سیاسی را در خارج از کشور رقم بزند؛ یعنی می‌توان ناکامی‌ها در سیاست خارجی و عدم موفقیت سیاست خارجی را نیز به دوش نخبگان سیاسی انداخت.

ترجیحات نخبگان سیاسی فضایی را تداعی می‌کند که در آن کنشگران سیاسی چه در سطح داخلی و چه در سطح خارجی در آن عمل می‌کنند و این فضا می‌تواند بسیاری از واقعیت‌های اجتماعی و سیاسی را رقم بزند.