نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
زبان فارسی در افغانستان نهتنها یک ابزار ارتباطی، بلکه ستون فکری، فرهنگی و تاریخی این سرزمین است. این زبان، از دل تمدن خراسانی برخاسته و در طول قرون، نهتنها در افغانستان، بلکه در سراسر منطقه، زبان علم، ادب، دیوان و دین بوده است. از بلخ و هرات تا سمرقند و بخارا، فارسی دری زبان شاعران، […]
زبان فارسی در افغانستان نهتنها یک ابزار ارتباطی، بلکه ستون فکری، فرهنگی و تاریخی این سرزمین است. این زبان، از دل تمدن خراسانی برخاسته و در طول قرون، نهتنها در افغانستان، بلکه در سراسر منطقه، زبان علم، ادب، دیوان و دین بوده است. از بلخ و هرات تا سمرقند و بخارا، فارسی دری زبان شاعران، فیلسوفان، متکلمان، و سیاستمداران بوده و هست. در افغانستان، این زبان نهتنها زبان مادری میلیونها نفر از اقوام تاجیک، هزاره، ایماق، و فارسیزبانان دیگر است، بلکه زبان میانجی و ارتباطی میان اقوام مختلف نیز بوده است.
در دورههای مختلف تاریخی، از سامانیان تا تیموریان، زبان فارسی دری در افغانستان بهعنوان زبان رسمی و فرهنگی شناخته میشد و آثار جاودانهای چون مثنوی مولوی، دیوان بیدل، و نثر خواجه عبدالله انصاری در همین زبان خلق شدهاند.
در دورههای سلطنتی افغانستان، زبان فارسی نهتنها زبان دیوانی بلکه زبان شعر و اندیشه نیز بود. یکی از نمونههای برجسته، دیوان تیمورشاه درانی، دومین پادشاه سلسله درانی و فرزند احمدشاه ابدالی است.
تیمورشاه، که در قرن هجدهم میلادی حکومت میکرد، دیوانی به زبان فارسی دارد که شامل مناجاتها، غزلیات، و اشعار عرفانی است. این دیوان، که در سال ۱۳۵۶ خورشیدی در کابل منتشر شده، نشاندهنده تسلط و علاقه تیمورشاه به زبان فارسی و جایگاه این زبان در دربار سلطنتی افغانستان است. دیوان تیمورشاه نهتنها سندی ادبی، بلکه گواهی تاریخی بر نقش زبان فارسی در ساختار سیاسی و فرهنگی کشور است.
سیاستهای زبانی تبعیضآمیز در افغانستان، بهویژه از دوره نادرشاه تا داوودخان، و سپس در دوره طالبان، به شکل سیستماتیک علیه زبان فارسی اعمال شدهاند. در دهههای اخیر، بهویژه پس از بازگشت طالبان به قدرت در سال ۲۰۲۱، این سیاستها شدت یافتهاند. حذف واژگان فارسی از مکاتبات رسمی، الزام استفاده از زبان پشتو در ادارات دولتی، و تشکیل «شورای عالی زبانها» با هدف معیاریسازی زبانها، همگی نشانههایی از تلاش برای حذف تدریجی زبان فارسی از عرصههای رسمی و عمومی کشور هستند.
طالبان در ابلاغیههای رسمی خود، واژههایی چون «دانشگاه»، «دانشجو»، «دادگاه» و … را ممنوع اعلام کردهاند و آنها را «بیگانه» خواندهاند. این اقدامات نهتنها زبان فارسی را هدف قرار دادهاند، بلکه هویت فرهنگی و تاریخی میلیونها فارسیزبان افغانستان را نیز تهدید میکنند.
در کنار حذف واژگان فارسی، طالبان اقدام به تغییر تابلوهای رسمی نهادهای دولتی و آموزشی کردهاند. در شهرهای بزرگ، بسیاری از تابلوهای فارسی از سردر دانشگاهها، دادگاهها، بیمارستانها و نهادهای دولتی برداشته شده و با تابلوهایی به زبان پشتو جایگزین شدهاند. پرترههای شاعران فارسیزبان از دیوار دانشکدههای ادبیات حذف شدهاند و استفاده از واژگان فارسی در سخنرانیهای رسمی برخی مقامات طالبان ممنوع شده است.
این اقدامات طالبان، نهتنها نشانهای از حذف زبان فارسی، بلکه نمادی از حذف هویت فرهنگی و تمدنی افغانستان هستند. زبان فارسی، زبان مشترک اقوام مختلف افغانستان است و حذف آن، به معنای حذف پل ارتباطی میان اقوام و تضعیف همبستگی ملی است.
تاریخ زبان فارسی در افغانستان، تاریخی از مقاومت فرهنگی در برابر سیاستهای حذف و تحقیر است. در دورههای مختلف، از عبدالرحمنخان تا طالبان، تلاشهایی برای حذف زبان فارسی صورت گرفته است، اما این زبان، بهواسطه ریشههای عمیق تاریخی، ادبی و اجتماعی خود، همواره پابرجا مانده است.
در دوره عبدالرحمنخان، زبان فارسی در ارتش و دیوان تضعیف شد و واژگان پشتو جایگزین شدند. در دوره حامد کرزی، وزیر اطلاعات و فرهنگ وقت، عبدالکریم خرم، دستور حذف هزاران جلد کتاب فارسی را صادر و کارمندان رسانهها را بهدلیل استفاده از واژگان فارسی اخراج کرد. این اقدامات، بخشی از پروژه پشتونسازی زبان و فرهنگ افغانستان بودند که با الگوگیری از ناسیونالیسم زبانی ترکیه و فاشیسم فرهنگی آلمان، در دهه ۱۹۳۰ آغاز شد.
در کنار تبعیضهای زبانی، حذف زبان فارسی تأثیرات عمیقی بر آموزش، فرهنگ و هویت اجتماعی مردم افغانستان داشته است. محدودیتهای زبانی، موجب انزوای فرهنگی و اجتماعی فارسیزبانان شدهاند و نسلهای جوان، در هویتیابی و ارتباط با تاریخ و فرهنگ خود با بحران مواجه شدهاند.
حذف زبان فارسی از آموزش و رسانهها، موجب کاهش دسترسی به منابع علمی و فرصتهای شغلی برای فارسیزبانان شده است. این تبعیض زبانی، بهعنوان شکلی از خشونت نمادین، احساس بیعدالتی، نارضایتی و مقاومت اجتماعی را در میان فارسیزبانان تقویت کرده است. در یک جامعه چندزبانه مانند افغانستان، سیاستهای زبانی تبعیضآمیز، نهتنها موجب تضعیف همبستگی ملی میشوند، بلکه زمینهساز تنشهای قومی و اجتماعی نیز هستند.
در چنین شرایطی، راهحلهایی برای حفظ و تقویت زبان فارسی در افغانستان ضروری است. تشکیل نهادهای مستقل و تخصصی برای توسعه زبانهای ملی، از جمله فرهنگستان زبان فارسی، میتواند گامی مؤثر در جهت حفظ میراث زبانی کشور باشد.
آموزش چندزبانه، رسانههای متنوع، و تولید محتوای فرهنگی به زبانهای مختلف، میتوانند به همگرایی ملی کمک کنند. زبان فارسی، بهعنوان زبان مشترک، تاریخی و تمدنی، باید در کنار پشتو و سایر زبانها تقویت شود.
برای ایجاد یک جامعه همگرا و پایدار، ضروری است که تمام زبانها و فرهنگها به رسمیت شناخته شوند و سیاستهای تبعیضآمیز بهطور جدی مورد بررسی و نقد قرار گیرند. در غیر این صورت، افغانستان با بحرانهای عمیقتری در زمینه هویت، فرهنگ و زبان مواجه خواهد شد.
بانو صفیه میلاد، شاعر معاصر افغانستانی، در شعر «بهار آمد ولی از باغ، حرفی جز خزان نشنید» با زبانی نمادین، تصویری از ناامیدی را در دل بهار به نمایش میگذارد. او با نمادهای طبیعت، احساسات عمیق انسانی را واکاوی میکند. صفیه میلاد، شاعری با دغدغههای انسانی، در شعر خود به بررسی تقابل ظاهر و باطن […]
سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) در آستانه روز جهانی زبان مادری، بر اهمیت حفظ و ترویج تنوع زبانی در سراسر جهان تاکید کرد و از همه کشورها خواست تا از زبانهای مادری حمایت کنند. این در حالی است که نه تنها زبانهای بومی، بلکه زبان فارسی نیز در افغانستان با تهدید مواجه […]
امیرخان متقی، وزیر خارجه طالبان، گفته است که پایین کردن تابلوها به زبان فارسی در افغانستان، سیاست طالبان نیست، بلکه کار افراد مغرض است.
وزارت تحصیلات عالی طالبان هشدار داده است که استادان در نوشتههای خود باید از نظام فعلی دفاع و از هر نوع انتقاد از آن اجتناب کنند تا دچار مشکلات نشوند.
Maximize your earnings with top-tier offers—apply now! https://shorturl.fm/3KoGt
Become our affiliate and watch your wallet grow—apply now! https://shorturl.fm/mP1w1
Share our products and watch your earnings grow—join our affiliate program! https://shorturl.fm/shOru