نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
تحولات سیاسی پس از سال ۱۴۰۰ در افغانستان، بار دیگر زنان این کشور را با موجی از محدودیتهای سیستماتیک مواجه کرد. در نبود دسترسی به آموزش، اشتغال رسمی و مشارکت اجتماعی، کسبوکارهای خانگی بهعنوان تنها عرصه ممکن برای بروز اقتصادی زنان شکل گرفتند. در این نوشته با تمرکز بر چارچوب توانمندسازی اقتصادی زنان، به بررسی […]
تحولات سیاسی پس از سال ۱۴۰۰ در افغانستان، بار دیگر زنان این کشور را با موجی از محدودیتهای سیستماتیک مواجه کرد. در نبود دسترسی به آموزش، اشتغال رسمی و مشارکت اجتماعی، کسبوکارهای خانگی بهعنوان تنها عرصه ممکن برای بروز اقتصادی زنان شکل گرفتند.
در این نوشته با تمرکز بر چارچوب توانمندسازی اقتصادی زنان، به بررسی ابعاد پنهان و آشکار این فعالیتها پرداخته و نشان داده میشود که این کسبوکارها چگونه به ابزار مقاومت، بازسازی هویت، و تأمین معیشت تبدیل شدهاند.
تحول سیاسی در افغانستان، بهویژه با بازگشت طالبان به قدرت، نظام اجتماعی موجود را دستخوش بازتعریفهای بنیادین کرده است. زنان نخستین قربانیان این بازتعریفاند؛ از ممنوعیت تحصیل دختران تا حذف زنان از مشاغل دولتی، محدودسازی در رسانهها و محرومیت از حضور در محافل عمومی.
در این فضای بسته، کسبوکارهای خانگی زنان بهعنوان یکی از معدود سازوکارهای بقا و ابراز هویت اجتماعی و اقتصادی باقی ماندهاند. این مقاله درصدد است تا فراتر از نگاه صرفاً اقتصادی، نقش این فعالیتها را در بازآفرینی نقش اجتماعی زنان بررسی کند.
این نوشته نشان دهد که زنان افغانستان، حتی در مواجهه با سرکوب نهادی، با بهرهگیری از فضاهای غیررسمی و ابزارهای محلی، موفق به خلق نوعی مشارکت اقتصادی شدهاند که علیرغم نبود حمایت، واجد تأثیرات گسترده در سطح خانواده و جامعه است. از سوی دیگر، تحلیلهای موجود معمولاً از بررسی جنبههای روانی، هویتی، فناورانه و منطقهای این پدیده غفلت کردهاند؛ چیزی که در این اثر تلاش میشود به آنها توجه ویژه شود.
کسبوکارهای خانگی نهتنها منابع درآمدیاند، بلکه کانالهایی برای بازسازی جایگاه زن در جامعهاند. زنانی که از مکاتب رانده شدهاند یا از کار اخراج شدهاند، با راهاندازی تولید خانگی، تدریس خصوصی یا فروش آنلاین محصولات، نقشی تازه در اقتصاد و هویت خانوادگی بازی میکنند.
این فعالیتها، در سکوت و به دور از هیاهوی رسمی، زندگی صدها هزار خانواده را تحت تأثیر قرار داده است؛ بیآنکه در آمارهای دولتی ثبت شوند یا در سیاستگذاریها دیده شوند. شناخت ظرفیتها و چالشهای کسبوکارهای خانگی زنان افغانستان، نهتنها به فهم بهتر شرایط اجتماعی آنان میانجامد، بلکه زمینه لازم برای تدوین سیاستهایی جنسیتمحور و پایداریساز را فراهم میآورد.
کسبوکارهای خانگی در افغانستان، بر خلاف تصور رایج، تنها به تولید صنایعدستی محدود نیستند. زنان در بسیاری مناطق به تدریس خصوصی، پختوپز سفارشی، طراحی لباس، خدمات آرایشگری و حتی ترجمه آنلاین مشغولاند. در شهرهایی مانند هرات، کابل و مزارشریف، تعداد زنانی که فروشگاههای مجازی راهاندازی کردهاند، در حال افزایش است، بهویژه در بسترهایی مانند تلگرام و واتساپ.
نقش این فعالیتها در معیشت خانوادهها غیرقابلانکار است. در خانوادههایی که مردان یا مهاجرند یا بیکار، درآمد زنان از کسبوکارهای خانگی موجب ثبات نسبی و جلوگیری از فروپاشی اقتصادی شده است. این کسبوکارها، گرچه درآمد بالایی ندارند، اما بهدلیل کمهزینهبودن و اتکای به منابع محلی، پایدارند و در برابر نوسانات اقتصادی مقاومتر عمل میکنند.
از منظر اجتماعی، کسبوکارهای خانگی فضای اعتماد دوباره برای زنان ایجاد کردهاند. بسیاری از زنانی که پیشتر خانهنشین بودند، اکنون بهعنوان مدیر، تولیدکننده، فروشنده و مذاکرهکننده ظاهر شدهاند. این نقش تازه، موجب تقویت جایگاه آنان در خانواده و محل زندگی شده است. برخی زنان اکنون در تصمیمگیریهای اقتصادی خانوار مشارکت دارند و از وابستگی مطلق به همسر یا خانواده فاصله گرفتهاند.
در بسیاری از موارد، این نوع مشارکت اقتصادی موجب افزایش انگیزه و تقویت روحیه زنان شده است. زنانی که احساس انزوا، سرکوب و حذف داشتند، اکنون با احساس مفیدبودن، هدفمندی و توانمندی روبهرو شدهاند. این پیامدهای روانشناختی، تأثیراتی فراتر از معیشت دارند و به بازسازی هویت فردی و اجتماعی زنان افغانستانی منجر میشوند.
عمدهترین مانع زنان در فعالیتهای اقتصادی خانگی، فقدان حمایت حقوقی و نهادی است. در رژیم طالبان، هیچ قانون یا برنامه حمایتی برای زنان کارآفرین وجود ندارد. ثبت رسمی کسبوکارها غیرممکن یا خطرآفرین است و هیچ نهاد دولتی، محلی یا مدنی نمیتواند امنیت شغلی یا بیمهای برای این فعالیتها فراهم کند.
نکتهای که کمتر مورد بررسی قرار گرفته، عدم دسترسی زنان به اطلاعات بازار و تحلیل مصرفکنندگان است. بیشتر این کسبوکارها در فضای آزمونوخطا و بدون داده عمل میکنند. زنان نمیدانند مشتریان چه نوع محصولاتی میخواهند، چه قیمتی مناسب است یا از چه کانالهایی میتوانند تبلیغ کنند. این خلأ موجب شده است که حتی فعالیتهای با کیفیت، نتوانند سود کافی ایجاد کنند و سرانجام متوقف شوند.
فقدان ارتباط بین زنان فعال نیز مانع رشد است. شبکههای کارآفرینی، نمایشگاهها، جلسات آموزشی یا کارگاههای مهارتی که پیشتر جریان داشتند، اکنون تعطیل یا سرکوب شدهاند. زنان مجبورند بهطور انفرادی عمل کنند و تبادل تجربه، دانش و منابع به حداقل رسیده است. این انزوا، موجب کاهش خلاقیت و نوآوری در مدیریت کسبوکارها شده است.
عامل دیگر، فقدان زیرساخت دیجیتال است. بسیاری از زنان تلفن هوشمند ندارند یا اجازه استفاده از آن را ندارند. اینترنت در روستاها ضعیف یا غیرقابل دسترسی است. حتی در شهرها، فشارهای فرهنگی و اجتماعی مانع حضور آزاد زنان در فضاهای آنلاین شدهاند. این موانع فناورانه، رشد فروش اینترنتی و بازاریابی دیجیتال را محدود کرده و مانع گسترش فعالیتها به سطح منطقهای یا جهانی شده است.
مهاجرت داخلی زنان، یکی از پدیدههای نوظهور مرتبط با کسبوکارهای خانگی است. برخی زنان، به دلیل محدودیت شدید در شهرهای مذهبی یا مناطق تحت کنترل طالبان، به مراکز شهری مهاجرت کردهاند تا بتوانند در خانهای امن فعالیت اقتصادی داشته باشند. این جابهجاییهای غیررسمی، فشار اقتصادی بر شهرها را افزایش داده و باعث تغییر در ساختار بازار محلی شدهاند.
در نتیجه این مهاجرتها، بازارهای شهری اشباع شدهاند و رقابت بالا رفته است؛ اما در مقابل، مناطق روستایی با کمبود خدمات و محصولات مواجهاند. این ناهمترازی منطقهای، نیازمند سیاستگذاری فضامحور و تحلیلهای منطقهای است که تاکنون مغفول ماندهاند. هیچ برنامهای برای توزیع متوازن منابع یا آموزش زنان در مناطق کمبرخوردار ارائه نشده است.
همچنین، مهاجرت زنان موجب تغییر در ساخت اجتماعی خانواده شده است. برخی زنان مجبورند بدون همراهی مرد خانواده زندگی کنند، تصمیمگیری کنند و معیشت را مدیریت کنند. این امر باعث بروز نقشهای جدیدی شده که پیشتر در افغانستان رایج نبودند؛ مانند زن سرپرست خانواده، زن کارآفرین مستقل یا زن مدیر فروشگاه خانگی.
هویت زنانه نیز در این فرایند دگرگون شده است. زنان اکنون خود را نهتنها بهعنوان مادر یا همسر، بلکه بهعنوان فعال اقتصادی، کنشگر اجتماعی و هویت مستقل تعریف میکنند.
زنان اکنون خود را نهتنها بهعنوان مادر یا همسر، بلکه بهعنوان فعال اقتصادی، کنشگر اجتماعی و هویت مستقل تعریف میکنند. این تحول فرهنگی، اگرچه تدریجی است، اما در بستر اقتصاد خانگی شکل گرفته و جایگاه اجتماعی زنان را به چالش کشیده است. در حالیکه روایت رسمی از زن، خانهنشینی و اطاعت مطلق را تبلیغ میکند، زنان از مسیر کار خانگی توانستهاند نگاهی متفاوت به خود، نقششان و آیندهشان خلق کنند.
این بازتعریف، نهتنها در سطح فردی بلکه در تعاملات خانوادگی نیز اثرگذار بوده است. برخی مردان، بهویژه در خانوادههای شهری، نقش اقتصادی زنان را پذیرفتهاند و زمینهساز همکاری شدهاند. اما همچنان در بخشهایی از جامعه، مقاومت فرهنگی شدید نسبت به استقلال زنان وجود دارد. این کشاکش فرهنگی یکی از زمینههایی است که در تحقیقات آینده باید به صورت کیفی و میدانی بررسی شود.
افزایش مهاجرت داخلی همچنین موجب جابجایی نقشها در خانواده شده است؛ دختران جوان در غیاب مادر، مدیریت خانه را بر عهده میگیرند، یا زنان مسن به دلیل تجربه و اعتبار اجتماعی، در فعالیتهای اقتصادی نقش مؤثرتر پیدا میکنند. این تحولات، نظم سنتی خانواده را دستخوش تغییر کرده و الگوهای جدیدی از کار و تصمیمگیری را معرفی نمودهاند.
افزایش موارد مهاجرت زنان برای کار خانگی در شهرها، با چالشهای جدیدی نیز همراه بوده است. از جمله افزایش ناامنی، اسکان در مناطق فرودست، محرومیت از خدمات درمانی و آموزشی، و دوری از حمایت اجتماعی. این چالشها، اگرچه خارج از دایره کسبوکار خانگیاند، اما بر کیفیت و پایداری این فعالیتها تأثیر مستقیم دارند و باید در سیاستگذاریهای جنسیتی لحاظ شوند.
با وجود اهمیت روزافزون کسبوکارهای خانگی زنان، هیچ استراتژی کلان یا برنامه اجرایی مشخصی برای تقویت آنها وجود ندارد. در اسناد توسعهای افغانستان، چه پیش از طالبان و چه پس از آن، زنان خانهدار و فعالان اقتصادی خرد، معمولاً بهعنوان گروههای غیرهدف تعریف شدهاند و بیشتر توجه به مشاغل رسمی، حرفهای و تحصیلکرده معطوف بوده است.
در حال حاضر، زنان افغانستان فاقد دسترسی به اعتبارات خرد، آموزشهای مالی، مشاوره بازاریابی یا بیمههای اجتماعیاند. نهادهای بینالمللی نیز با وجود تلاش برای حمایت از زنان، بیشتر بر فعالیتهای رسانهای یا آموزشی متمرکزند و سازوکارهای توسعه اقتصادی را کمتر مورد توجه قرار دادهاند. این خلأ موجب شده است که زنان فعال در کسبوکارهای خانگی، بدون هیچ حمایت و در معرض خطر تداوم ناپذیری فعالیتهایشان باقی بمانند.
ضرورت دارد سیاستگذاریهایی تدوین شوند که کسبوکارهای خانگی زنان را بهعنوان محور توسعه محلی و اقتصاد مقاومتی تلقی کنند. این سیاستها باید منطقهمحور، انعطافپذیر، و حساس به جنسیت باشند. بهعنوان مثال، تأسیس مراکز آموزش بازاریابی، ایجاد صندوقهای اعتبارات خرد غیررسمی، و طراحی پلتفرمهای امن دیجیتال برای عرضه محصولات خانگی میتوانند گامهای مؤثری در مسیر توسعه اقتصاد زنانه باشند.
همچنین دولتهای منطقهای، بهویژه در کشورهای میزبان مهاجران افغانستانی، باید توجه بیشتری به این فعالیتها داشته باشند. زنان افغانستانی در ایران، پاکستان و ترکیه نیز در شرایط مشابهی فعالیت دارند، اما با موانعی از جمله تبعیض، تهدید اخراج و بیثباتی اقامتی روبهرو هستند. همکاری منطقهای در سطح نهادهای مدنی و بینالمللی میتواند زمینهساز تقویت شبکههای اقتصادی فرامرزی و تابآوری زنان شود.
در نهایت، کسبوکارهای خانگی زنان باید بهعنوان کنشهای اجتماعی و مقاومتی شناخته شوند که نقش کلیدی در پایداری اقتصاد خانواده، بازسازی هویت فردی، و تولید قدرت از پایین دارند. بیتوجهی به این ظرفیت، نهتنها محرومسازی زنان است، بلکه محرومسازی جامعه از یکی از منابع پویای توسعه محسوب میشود.
کسبوکارهای خانگی زنان افغانستانی در بستری از تبعیض ساختاری، محدودیت فرهنگی، فقدان حمایت نهادی و حذف سیاسی شکل گرفتهاند، اما توانستهاند به نیرویی مؤثر در بقای خانواده و بازتعریف نقش زن تبدیل شوند. این کسبوکارها، اگرچه در چارچوبهای غیررسمی، بدون مجوز و با خطر، عمل میکنند، اما واجد ارزش اقتصادی، اجتماعی و فرهنگیاند که باید در سطوح سیاستگذاری ملی و منطقهای مورد توجه قرار گیرد.
تحلیل حاضر نشان داد که مشارکت اقتصادی زنان در قالب کسبوکارهای خانگی تنها راهحل موقت نیست، بلکه زمینهساز توسعه پایدار و عدالت اجتماعی در افغانستان است. از بازسازی هویت زنانه تا تقویت معیشت خانوار، این فعالیتها واجد پیوندهای پیچیدهای با ساختارهای اجتماعیاند که فهم آنها برای سیاستگذاران، نهادهای مدنی و پژوهشگران ضروری است.
در شرایطی که روایت رسمی از زنانهبودن به خاموشی، تبعیت و حذف متمایل است، اقتصاد خانگی زنان روایتی آلترناتیو خلق کرده است: روایتی از کنش، خلاقیت، مقاومت و سازندگی. چنین روایتی باید شنیده شود، حمایت شود، و به رسمیت شناخته شود؛ نهفقط بهخاطر زنان، بلکه بهخاطر آیندهی افغانستان.
منابع:
۱. اطلاعات روز. «زنان افغانستان و اقتصاد خانگی: بین توانمندی و محدودیت». شماره ۲۹۴۱، سال ۱۴۰۱، صفحه ۵.
۲. روزنامه راه مدنیت. «گزارش ویژه: نقش زنان در اقتصاد خانگی و تأثیرات اجتماعی آن». شماره ۲۴۹، سال ۱۴۰۲، صفحه ۳.
۳. مرکز مطالعات جامعه باز افغانستان. «زنان و اقتصاد افغانستان: گزارش تحلیلی از فعالیتهای اقتصادی خرد»، ویژهنامه اول، سال ۱۴۰۱، صفحات ۱۴ تا ۱۹.
۴. روزنامه هشت صبح. «زنان کارآفرین افغان در فضای مجازی: تجربهای از مقاومت اقتصادی»، شماره ۳۶۴۷، سال ۱۴۰۲، صفحات ۸ تا ۹
در پی تصمیم اخیر فدراسیون روسیه مبنی بر خارجکردن طالبان از فهرست سازمانهای ممنوعه، بانو فاطمه هاشمی، عضو انجمن هماهنگی زنان فعال افغانستان (AWACB) و فعال حقوق بشر و حقوق زنان، نسبت به پیامدهای نگرانکننده این اقدام بر وضعیت زنان افغانستانی هشدار داد. بانو هاشمی که بیش از دو دهه در کابل و برخی ولایتهای […]
با بازگشت اجباری مهاجران افغانستانی از ایران، خانوادهها با مشکلات جدی در زمینه تحصیل دختران خود روبرو هستند. محدودیتهای شدید طالبان بر آموزش دختران در افغانستان، آینده این فرزندان را تحت تأثیر قرار داده و نگرانیهای عمیقی را در جامعه به وجود آورده است. این موضوع به وضوح نشان میدهد که بحرانهای انسانی نه تنها […]
مهاجرت برای زنان افغانستان، فقط عبور از مرزهای جغرافیایی نیست؛ عبور از انسانیت، از دیده شدن، و از حق داشتن است. زنانی که از افغانستان گریختند، امیدی به آزادی داشتند؛ اما چیزی که در ایران، پاکستان، یا هر کشور دیگری یافتند، ادامه همان بیجایگاهی بود. کسی نمیپرسد چرا رفتند؟ کسی نمیپرسد در خانهشان چه بر […]
زرمینه پریانی، فعال حقوق زن و از چهرههای برجسته اعتراضات ضدطالبانی، در پستی صریح و انتقادی، مردانی را که با ظاهر مدرن اما افکار زنستیزانه در رسانهها ظاهر میشوند، به چالش کشید و از زنان مستقل افغانستان خواست که به خود و تلاشهایشان افتخار کنند. زرمینه پریانی، از چهرههای شناختهشده جنبش اعتراضی زنان افغانستان، در […]
Join our affiliate community and start earning instantly! https://shorturl.fm/DR071
Earn passive income this month—become an affiliate partner and get paid! https://shorturl.fm/kcWFf