نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
سکسیسم چیست؟ همانطور که گفتیم، سکسیسم یا جنسیتگرایی بهمعنای اعمال تعصب و تبعیض علیه افراد بهخاطر جنسیت آنهاست، اما اصلا خود جنسیت چطور تعیین میشود؟ جنسیت فرد را در بدو تولد بر اساس ویژگیهای بیولوژیکی مانند اندام تناسلی مردانه یا زنانه و کروموزومهای او تعیین میکنند. با این حال، جنسیت به احساس فرد به خودش و اینکه […]
همانطور که گفتیم، سکسیسم یا جنسیتگرایی بهمعنای اعمال تعصب و تبعیض علیه افراد بهخاطر جنسیت آنهاست، اما اصلا خود جنسیت چطور تعیین میشود؟
جنسیت فرد را در بدو تولد بر اساس ویژگیهای بیولوژیکی مانند اندام تناسلی مردانه یا زنانه و کروموزومهای او تعیین میکنند. با این حال، جنسیت به احساس فرد به خودش و اینکه خودش را چطور شناسایی میکند بستگی دارد یعنی ممکن است جنسیت فردی از نظر بیولوژیکی مرد باشد، ولی او خودش را زن قلمداد کند. از سوی دیگر، جنسیت به نقشها و هنجارهای اجتماعی و فرهنگی که برای جنسیتهای مختلف در جامعه تعریف شدهاند بستگی دارد و پذیرفتن این نقشها و هنجارها جنسیت فرد را تعیین میکنند.
هر عمل، گفتار، قانون یا نمایش رسانهای که برای یک جنسیت خاص ارزش بیشتری از جنسیت دیگر قائل شود، جنسیتگرایانه است. این مسئله درباره هر شخص یا مؤسسهای صدق میکند، فرقی هم نمیکند که ناخواسته باعث ایجاد آسیب شده باشد یا آگاهانه.
در سرتاسر جهان، تبعیض جنسیتی بیشتر در حق زنان و دختران صورت میگیرد. البته این بدان معنا نیست که مردها هرگز قربانی جنسیتگرایی نبودهاند و فقط به این دلیل که در بیشتر کشورها مردبودن یا مذکربودن ارزش یا امتیاز بیشتری از زنبودن یا مؤنثبودن دارد، زنان و دختران بیشتر در معرض آسیبهای ناشی از سکسیسم قرار دارند. البته حتی اگر مردان قربانی جنسیتگرایی نباشند هم غیرمستقیم تحتتأثیر آسیب ناشی از تبعیض جنسی در حق زنان خواهند بود. دلیلش هم واضح است: وقتی به زنان جامعه القا شود که ضعیفتر از مردان هستند، دیر یا زود آنها را بهسمت این تفکر سوق میدهند که باید قوی و سرسخت باشند و زنانی که بخواهند این امر را محقق کنند، ممکن است سلامتیشان را به خطر بیندازند یا درگیر اقدامات خشونتآمیز شوند.
جنسیتگرایی بر افرادی که از بدو تولد زن به شمار نمیروند، اما خودشان را بهگونهای در انظار نشان میدهند که مردم آنها را زن در نظر میگیرند هم تأثیر میگذارد. مثلا تراجنسیتیها در این گروه جای میگیرند.
سکسیسم با تعصبات شروع میشود. تعصب نوعی سوگیری علیه فرد یا گروهی از افراد است. تعصبات اغلب در باورهای نادرست، کلیشهها و کلیاتی که فرد از دیگران یاد میگیرد ریشه دارند.
گاهی رفتار تعصبآمیز با جنسیتی خاص صریح است، یعنی فرد آگاهانه مرتکبش میشود. گاهی هم ضمنی است، یعنی شاید فرد آگاه نباشد که به جنسیتی خاص تعصب دارد و رفتارش را طبیعی بداند.
به تعصب رایج درباره جنسیت جبر جنسیتی میگویند. جبر جنسیتی یعنی مردان و زنان در بعضی زمینهها اساسا با هم متفاوتاند و نمیتوانند در آنها تغییر کنند. این تفاوتها نوع شخصیت، رفتار و تواناییهای آنها را تعیین میکند.
نمونههایی از جبر جنسیتی این کلیشهها هستند:
همه میدانیم که هیچکدام از اینها درست نیستند.
جبر جنسیتی باعث تعصبورزی به افراد ترنس هم میشود. مثلا افرادی که معتقدند جنسیت را صرفا زیستشناسی تعیین میکند، نمیتوانند درک کنند که چرا افراد از پذیرش جنسیتی که دارند امتناع میکنند. این را سیسکسیسم (cisexism) مینامند.
جنسیتگرایی اشکال مختلفی دارد. برخی از آنها واضحترند و راحتتر میتوان آنها را تشخیص داد، در حالی که برخی دیگر در لفافه هستند. در ادامه، انواع جنسیتگرایی را بررسی میکنیم.
نوع خصمانه تبعیض جنسی شامل هرگونه نگرش به زنان یا مردان است که آشکارا تهاجمی و خصومتآمیز باشد. مثلا افرادی که باور دارند زنان فریبکار، گناهکار، ضعیف و همیشهناراضی هستند یا اینکه آفریده شدهاند تا نیازهای جنسی مردان را برآورده کنند، جنسیتگرایی خصمانه دارند. این تبعیض خطرناک است و بهراحتی ممکن است به خشونتهای مبتنی بر جنسیت منجر شود. زنستیزی و نفرت از مردان ۲ نمونه از این نوع تبعیض است.
از چنین افرادی معمولا این رفتارها سرمیزند:
جنسیتگرایی خیرخواهانه بهاندازه نوع خصمانه خطرناک نیست، اما به همان اندازه آسیبزاست. این افراد میگویند زنان ذاتا مهربان، پاک، شکننده و بیگناه هستند و به مراقبت مردان نیاز دارند. شاید بگویید این باورها اصلا بد و منفی نیستند که حق هم دارید، اما از کجا سرچشمه گرفتهاند؟ از این باور نادرست که زنان ضعیفتر از مردان هستند. آیا جز این است که این افراد ناخواسته زنان را مانند کودک یا حیوان بیآزاری در نظر گرفتهاند که نمیتوانند از خودشان مراقبت کنند و باید فردی قوی در زندگیشان باشد تا از آنها حمایت کند؟ همین باور زنان را محدود و تواناییهایشان را تضعیف کرده و باعث شده است آنها به خودشان اعتماد نداشته باشند و عزت نفس آنها پایین باشد.
این نوع جنسیتگرایی ترکیبی از ۲ نوع قبلی است، مثلا این افراد ممکن است درباره مادری که همیشه فرزندانش را در اولویت قرار میدهد جنسیتگرایی خیرخواهانه داشته باشند، اما اگر همین مادر وارد بازار کار شود، به او جنسیتگرایی خصمانه پیدا میکنند و او را بهخاطر شاغلشدن قضاوت یا حتی مجازات میکنند و متهمش میکنند که با این کار فرزندانش را نادیده گرفته است.
وقتی سیاستها، روندها، نگرشها یا قوانین جنسیت گرایی را ایجاد یا تقویت میکنند، به آن جنسیتگرایی نهادی میگوییم. این نوع جنسیتگرایی در سازمانها و نهادها ریشه دوانده است و در جامعه خیلی با آن روبهرو هستیم. دولت، نظام حقوقی، نظام آموزشی، سیستم بهداشت و درمان، مؤسسات مالی، رسانهها و سایر محیطهای کاری همگی در این دسته قرار میگیرند.
جنسیتگرایی نهادی گسترده است و میتواند هر ۳ نوع قبلی را در بر بگیرد. یکی از واضحترین آنها نبودِ تنوع جنسیتی در بین رهبران سیاسی و مدیران کسبوکار است. در بیشتر سازمانها و کابینه دولت در کشورهای مختلف تعداد مردان بسیار بیشتر از زنان است. علاوه بر این، مسئله دستمزد هم هست. بهطور کلی در سراسر جهان دستمزد زنان تقریبا در هر شغلی کمتر از مردان است.
این نوع جنسیتگرایی در تعامل با دیگران در روابط عاطفی، کاری و حتی دوستانه آشکار میشود. نمونههای این نوع سکسیسم را در منزل، محیط کار، دانشگاه و هرجای دیگری بهوفور میبینیم. مثلا شاید بارها جملاتی مثل اینها را شنیده باشید:
البته این موضوع فقط به زنها و مردها مربوط نمیشود. مثلا ممکن است فردی در تعامل با یک ترنس او را اِوا خواهر خطاب کند. بهجز این، نگاههای نامطلوب یا لمسکردن بدن دیگران بهشکلی ناخوشایند و توجیهکردن رفتار جنسیتگرایانه با گفتن اینکه «مرد هستیم دیگه این توی ذاتمونه» هم نشانههایی از همین جنسیتگرایی است.
این نوع سکسیسم در ذات خود فرد ریشه دارد. افرادی که جنسیتگرایی درونی دارند ممکن است احساس بیکفایتی، ناتوانی و شرم کنند یا اینکه به خودشان شک داشته باشند. این افکار ممکن است باعث شوند فرد جنسیتگرایی را بپذیرد.
بر اساس تحقیقات، اگر زنان کمتر در علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات شاغل هستند ممکن است بهدلیل جنسیتگرایی درونی آنها باشد. کلیشههای جنسیتی باعث میشوند عملکرد تحصیلی فرد تحتتأثیر قرار بگیرد. بسیاری بر این باورند که پسران در ریاضی و علوم بهتر هستند و جالب اینجاست که دختران با پرورش این باور نادرست در خودشان اعتمادبهنفس خود را از دست میدهند.
سکسیسم به تبعیض منجر میشود. تبعیض جنسیتی زمانی رخ میدهد که فرد یا گروهی از افراد با توجه به جنبهای از هویت خود با دیگران ناعادلانه رفتار کنند و برای افراد همجنس خودشان امتیازات بیشتری قائل شوند.
تبعیض نباید حتما آشکارا یا عمدی باشد تا آسیب برساند و حتی اندکش هم میتواند تأثیر تجمعی بر سلامت روانی و جسمی داشته باشد. رفتار این افراد را در نظر بگیرید:
شاید این رفتارها خیلی خصمانه نباشند، اما به آنها ریزپرخاشگری میگویند.
یکی از مهمترین مکانهایی که تبعیض جنسی در آن رخ میدهد محل کار است. بر اساس یک نظرسنجی در سال ۲۰۱۷ در آمریکا، ۴۲درصد زنان تبعیض جنسیتی را در محل کار تجربه کردهاند. این تبعیض به این شکلها رخ میدهد:
بر اساس پژوهشی در سال ۲۰۲۱، پزشکان زن احترامی را که پزشکان مرد دریافت میکنند ندارند. تقریبا تمام پزشکان زن شرکتکننده در این پژوهش گفتند اغلب مراجعان آنها را با بیمار یا کارکنان بیمارستان اشتباه گرفتهاند، در حالی که فقط ۲۹درصد پزشکان مرد با چنین مسئلهای مواجه شده بودند. البته آمار دقیقی از تبعیض جنسیتی در ایران در دست نیست، ولی با توجه به تعداد افرادی که با مراجعه به مراکز درمانی، منشی، پرستار و حتی سوپروایزر را خانم یا آقای دکتر خطاب میکنند نمیتوان گفت این موضوع درست است!
آزار جنسی همان بدرفتاری جنسی است که شامل هرگونه اظهارنظر جنسی نامطلوب درباره ظاهر یا تمایلات جنسی فرد هم میشود. اغلب، این موارد با پرخاشگری همراه است.
آزار جنسی هرکسی در هر جایی ممکن است رخ دهد، مثلا آزار جنسی در محل کار، در منزل، در دانشگاه و بین همکاران، دوستان و حتی اعضای خانواده. آزار جنسی برخلاف رفتارهای عاشقانه اغلب یکطرفه است و از نابرابری قدرت ناشی میشود. این نمونهها را در نظر بگیرید:
۸۱درصد زنان شرکتکننده در یک نظرسنجی آنلاین در سال ۲۰۱۸، نوعی آزار جنسی خیابانی را تجربه کرده بودند.
آزار جنسی به فرد احساس ناراحتی، ترس، آسیب و ناامنی میدهد. این باعث میشود اگر حتی خطر حمله فیزیکی وجود نداشته باشد، باز هم فرد احساس بدی به فعالیتهایی که انجام میدهد داشته باشد. مثلا وقتی بهتنهایی پیادهروی میکند مدام نگران باشد یا از پوشیدن لباسهای موردعلاقهاش واهمه داشته باشد.
این خشونتها با توجه به جنسیت افراد اتفاق میافتند، بهخصوص برای زنان. البته دلیلی ندارد که مردان و افراد تراجنسیتی گرفتار آنها نشوند.
این نوع خشونت در روابط صمیمانه روی میدهد که آن را خشونت خانگی نیز مینامیم. در این موارد فرد در حق شریک زندگی یا فرزندانش مرتکب خشونت میشود. کتکزدن، تهدید، آزار و قتل از جمله این خشونتها هستند. معمولا بیشتر قربانیان خشونت خانگی زنان هستند، اما این بدان معنا نیست که تعداد مردانی که خشونت خانگی را تجربه میکنند کم است. یکی از نمونههای بارز آن هم که بهتازگی اتفاق افتاده است و بهاحتمال زیاد درباره آن شنیدهاید ماجرای جانی دپ، بازیگر مشهور آمریکایی، است که توانست خشونت فیزیکی همسرش را در دادگاه اثبات کند. شاید دلیل اینکه تعداد مردان قربانی خشونت خانگی بسیار کم است این باشد که بسیاری از مردان حاضر نیستند بهدلیل غرورشان این موضوع را گزارش دهند.
بااینحال بر اساس گزارش سازمان جهانی بهداشت (WHO)، حدود ۲۷درصد از زنان سراسر جهان تجاوز فیزیکی یا جنسی شریک عاطفیشان را اعلام کردهاند و ۳۸درصد از افرادی که زنان را به قتل رساندهاند، شوهران آنها بودهاند.
این عمل نادرست که در برخی از کشورهای جهان رایج است، خشونت جنسیتی علیه زنان است. در این فرایند بخشهایی از اندام تناسلی زن از جمله کلیتوریس و لابیا را برمیدارند که در بیشتر موارد بدون رضایت دختر و در شرایط غیراستریل انجام میشود. این کار تا قبل از ۱۵سالگی دختر انجام میشود که هنوز به سن قانونی نرسیده است و اختیاری ندارد.
این عمل نهتنها آسیب روحی و جسمی شدیدی به دختر وارد میکند، بلکه خطر عفونت و مشکلاتی جسمی مثل مشکلات باروری و عوارض زایمان را هم به همراه دارد. سازمان بهداشت جهانی برآورد میکند که بیش از ۲۰۰میلیون زن که در حال حاضر در قید حیات هستند ختنه شدهاند.
نمونه دیگری از خشونت جنسیتی تجاوز جنسی است که ممکن است برای هرکسی اتفاق بیفتد، اما بیشتر زنان درگیر آن میشوند. این عمل بهمعنای رابطه جنسی ناخواسته است که فرد بهاجبار یا با توسل بهزور به آن تن میدهد.
بر اساس گزارش مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریها (CDC)، از هر ۵ زن در جهان یکی تجاوز جنسی کامل یا تلاش برای تجاوز جنسی را تجربه کرده است. این آمار برای مردان ۱ نفر از هر ۳۸ مرد است. متأسفانه اوضاع افراد ترنس بدتر است و از هر ۲ ترنس یکی قربانی این مسئله میشود.
مهمترین پیامد جنسیتگرایی گسترده در درازمدت، نابرابری جنسیتی است. بیشتر تحقیقات در این زمینه بر نابرابری جنسیتی بین مرد و زن متمرکزند، ولی میتوان آنها را به جنسیتهای دیگر هم تعمیم داد. در ادامه چند نمونه را بررسی میکنیم.
معمولا در خانوادهها زنان بیشتر از مردان درگیر کارهای خانه هستند که بهدلیل نقش زنان و انتظارات سنتی جنسیتی از آنهاست.
وقتی زوجها از قبل خودشان آزادانه این نقشها را انتخاب میکنند مشکلی پیش نمیآید. بااینحال وقتی وظایف بهشکل سنتی بین آنها تقسیم میشود احتمال بروز تعارضات خانوادگی افزایش مییابد.
توزیع نابرابر نیروی کار خانگی به نابرابری اقتصادی هم میانجامد. بسیاری از زنانی که در سراسر جهان در فقر زندگی میکنند یا از روشهای نامناسب درآمد کسب میکنند، به این دلیل با این مشکل مواجه میشوند که از ابتدای زندگی مشترک فقط مسئول کارهای خانه بودهاند و به همین دلیل بعد از ترک یا فوت شوهر، بهراحتی شغلی پیدا نمیکنند.
سکسیسم بر اقتصاد جهانی تأثیر تجمعی عظیمی دارد. بهگفته سازمان مشارکت اقتصادی و توسعه، نابرابری جنسیتی باعث درآمد ملی و بهرهوری کمتر، سطح پایینتر تحصیلات و به حاشیه راندهشدن افراد بااستعداد میشود.
برابری جنسیتی میتواند برای زنان و سایر جنسیتها زندگی با کیفیتتر و دستاوردهای اقتصادی بیشتری فراهم کند که بهنفع همگان است.
سکسیسم مشکلی است که هرچه گستردهتر شود، پیامدهای مخرب بیشتری در سطح جهانی به بار میآورد. تبعیض جنسیتی بر همه جنبههای زندگی افراد از جمله روابط، سلامت روانی و جسمی، امید به زندگی و درآمد تأثیر میگذارد. جنسیتگرایی فقط مختص زنان نیست، بلکه مردان و جنسیتهای دیگر را هم تحتتأثیر قرار میدهد. برای مبارزه با این مشکل، ابتدا باید نهادها، قوانین و شیوههای جنسیتگرایانه را در سطوح بالاتر ریشهکن کنیم تا این گرایشها در سطوح خرد و بین افراد هم کمکم از بین بروند. این کار به سلامتی روحی و جسمی افراد جامعه و توانمندسازی آنها از هر جنسی که باشند میانجامد. دستاوردهای حاصل از این توانمندسازی هم بهنفع همه خواهد بود.
تبعیض جنسیتی در ایران برای زنان پررنگتر است و همه این را میدانیم. بااینحال دلیل نمیشود که مردان یا ترنسها با این مشکل مواجه نشده باشند. خانم هستید یا آقا یا متعلق به هریک از جنسیتهای دیگر، اگر تاکنون در خانواده، محیط کار یا هرجای دیگری با جنسیتگرایی روبهرو شدهاید، راحت درباره آن و پیامدهایش با ما و دوستانتان صحبت کنید. آیا راهکاری برای ریشهکنکردن این مشکل دارید؟ لطفا آن را با ما به اشتراک بگذارید.
شماری از فعالان زن افغانستانی برای تدوین یک برنامه مشترک در لندن گردهم آمدند. آنها در نشست چهار روزه درباره ترسیم نقشه راه برای عبور از وضعیت کنونی زنان در افغانستان، گفتوگو خواهند کرد.
مهمترین بخش حیات ما را در عصر کنونی تعلیم و تربیت تشکیل میدهد, درواقع ستون فقرات یک کشور وابسته به نظام تعلیم و تربیت است. جامعهای که میسر تعلیم و تربیت را انتخاب کند در کمترین وقت و زمان میتواند مزایای گوناگون را به دست آورد و در عرصههای مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و …
یک عضو طالبان در دایکندی یک زن «متأهل» را با خود برده است. به گزارش اطلاعات روز یک عضو طالبان در ولسوالی اشترالی این ولایت، یک زن متأهل را با خود به ولایت هلمند «فرار» داده است.
مسئول بخش زنان دیدبان حقوق بشر میگوید که فهرست خبرنگاران خارجی ممنوعالورود به افغانستان رو به رشد است.
دیدگاه بسته شده است.