آیا چین می‌تواند طالبان و پاکستان را دوباره متحد کند؟

این تحلیل ترجمه‌ای است از مقاله‌ای تحلیلی با عنوان «آیا چین می‌تواند پاکستان و طالبان را دوباره به هم نزدیک کند؟» که در ۲۱ آگست ۲۰۲۵ توسط عبید حسین، خبرنگار امور دیپلماسی و امنیت منطقه‌ای، در پایگاه خبری الجزیره منتشر شده است. این مقاله به بررسی تلاش‌های فزاینده چین برای ایفای نقش میانجی میان دو همسایه پرتنش — پاکستان و افغانستان تحت کنترل طالبان — می‌پردازد؛ تلاشی که در قالب نشست‌های سه‌جانبه و با محوریت طرح «کریدور اقتصادی چین–پاکستان» دنبال می‌شود. اهمیت این مقاله در آن است که فراتر از روایت یک دیدار دیپلماتیک، به لایه‌های پیچیده‌ای از تحولات ژئوپلیتیکی جنوب آسیا می‌پردازد؛ از رقابت‌های منطقه‌ای میان چین، هند و ایالات متحده گرفته تا چالش‌های امنیتی ناشی از فعالیت گروه‌های شبه‌نظامی در مرزهای افغانستان و پاکستان. نویسنده با بهره‌گیری از گفت‌وگو با دیپلمات‌ها، پژوهشگران امنیتی و کارشناسان توسعه، نشان می‌دهد که ابتکار «کمربند و راه» چین نه‌تنها یک پروژه اقتصادی، بلکه ابزاری برای بازتعریف روابط منطقه‌ای و تثبیت نفوذ پکن در آسیای مرکزی و جنوب آسیاست. این مقاله برای تحلیلگران حوزه سیاست خارجی، امنیت منطقه‌ای، و دیپلماسی توسعه، منبعی ارزشمند و به‌روز به‌شمار می‌رود و چشم‌اندازی روشن از نقش چین در آینده ژئوپلیتیک منطقه ارائه می‌دهد.

وزرای امور خارجه پاکستان، چین و دولت حاکم طالبان افغانستان روز چهارشنبه در کابل گرد هم آمدند و با دستان در هم‌فشرده و لبخندهای نیمه‌تمام، برای نشست سه‌جانبه مقابل دوربین‌ها قرار گرفتند.

این دومین نشست از این دست در دوازده هفته گذشته بود؛ پیش‌تر، وانگ یی وزیر امور خارجه چین، اسحاق دار وزیر امور خارجه پاکستان و امیرخان متقی همتای افغانستانی آنان در ماه مه در پکن دیدار کرده بودند.

نشست ماه می به ازسرگیری روابط دیپلماتیک میان پاکستان و افغانستان انجامید؛ روابطی که پیش‌تر به‌دلیل تنش‌های شدید میان دو کشور متوقف شده بود. این دیدار همچنین زمینه‌ساز گفت‌وگوهایی درباره گسترش طرح «کریدور اقتصادی چین-پاکستان» به داخل افغانستان شد؛ طرحی که بخشی از ابتکار بلندپروازانه «کمربند و راه» چین (BRI) به‌شمار می‌رود. ابتکار شبکه‌ای از بنادر، خطوط راه‌آهن و بزرگراه‌هاست که با هدف اتصال آسیا، آفریقا و اروپا طراحی شده است.

با این حال، تحلیلگران بر این باورند که تلاش‌های چین برای میانجی‌گری میان پاکستان و افغانستان بیش از آنکه به مسیرهای فعلی طرح «کریدور اقتصادی چین–پاکستان» مربوط باشد، ناشی از نگرانی پکن نسبت به امنیت منافعش در سراسر منطقه است.

و اگرچه پکن شریک کلیدی برای اسلام‌آباد و کابل محسوب می‌شود، کارشناسان بر این باورند که نفوذ چین بر هر دو طرف هنوز آزموده نشده است؛ همان‌طور که میزان آمادگی پکن برای پذیرش مخاطرات احتمالی نیز نامشخص است، مخاطراتی که ممکن است در مسیر تلاش برای آشتی‌دادن پاکستان و طالبان، که زمانی متحدان نزدیک بودند اما اکنون به همسایگان سرد و بی‌اعتماد بدل شده‌اند، با آن روبه‌رو شود.

نشست ماه می به ازسرگیری روابط دیپلماتیک میان پاکستان و افغانستان انجامید؛ روابطی که پیش‌تر به‌دلیل تنش‌های شدید میان دو کشور متوقف شده بود. این دیدار همچنین زمینه‌ساز گفت‌وگوهایی درباره گسترش طرح «کریدور اقتصادی چین–پاکستان» به داخل افغانستان شد؛ طرحی که بخشی از ابتکار بلندپروازانه چین موسوم به «کمربند و راه» به‌شمار می‌رود.

این ابتکار، شبکه‌ای گسترده از بنادر، خطوط راه‌آهن و بزرگراه‌ها را شامل می‌شود که با هدف اتصال قاره‌های آسیا، آفریقا و اروپا طراحی شده است.

با این حال، تحلیلگران بر این باورند که تلاش‌های چین برای میانجی‌گری میان پاکستان و افغانستان بیش از آنکه به مسیرهای فعلی کریدور اقتصادی چین–پاکستان مربوط باشد، ناشی از نگرانی پکن نسبت به امنیت منافعش در سراسر منطقه است.

و اگرچه پکن شریک کلیدی برای اسلام‌آباد و کابل محسوب می‌شود، کارشناسان معتقدند که میزان نفوذ چین بر هر دو طرف هنوز در عمل آزموده نشده است؛ همان‌طور که آمادگی پکن برای پذیرش مخاطرات احتمالی نیز همچنان در هاله‌ای از ابهام قرار دارد، مخاطراتی که ممکن است در مسیر تلاش برای آشتی‌دادن پاکستان و طالبان، که زمانی متحدان نزدیک بودند اما اکنون به همسایگانی سرد و بی‌اعتماد بدل شده‌اند، بروز کند.

در این میان، روابط پاکستان و افغانستان [تحت کنترل طالبان] همچنان پرتنش باقی مانده است. اسلام‌آباد که زمانی حامی اصلی طالبان محسوب می‌شد، اکنون این گروه را به فراهم‌کردن پناهگاه امن برای گروه‌هایی که در خشونت‌های فرامرزی نقش دارند، متهم می‌کند. در مقابل، افغانستان نیز پاکستان را به نقض حقوق بشر از طریق اخراج پناهجویان افغانستانی متهم کرده است.

در چنین فضایی، چین نقش میانجی را برعهده گرفته است؛ نقشی که عمدتاً با انگیزه پیشبرد طرح «کریدور اقتصادی چین-پاکستان» ایفا می‌شود، پروژه‌ای زیرساختی به ارزش ۶۲ میلیارد دالر که از مرز چین و پاکستان در شمال آغاز شده و تا بندر گوادر در ایالت بلوچستان امتداد دارد.

یک دیپلمات ارشد پاکستانی که از جزئیات تعاملات اخیر میان اسلام‌آباد، پکن و کابل آگاه است، به الجزیره گفته است که چین به‌عنوان همسایه مشترک، برای دیپلماسی منطقه‌ای اهمیت ویژه‌ای قائل است. به گفته او، برای چین، وجود منطقه‌ای آرام و باثبات یک ضرورت است.

این مقام پاکستانی که نخواست نامش فاش شود، افزود: «چین برای دستیابی و گسترش طرح بزرگ‌تر ابتکار کمربند و راه، ثبات و امنیت را در اولویت قرار داده است. بنابراین، گسترش اتصال به غرب و توسعه منطقه‌ای تنها زمانی موفق خواهد بود که، در کنار عوامل دیگر، این دو کشور به ثبات برسند.»

او همچنین تأکید کرد: «توسعه و اتصال بدون امنیت ممکن نیست؛ از همین روست که چین تلاش دارد این دو همسایه را به یکدیگر نزدیک کند.»

فشار بر طرح CPEC
طرح «کریدور اقتصادی چین-پاکستان» که در سال ۲۰۱۵ و در دوران نخست‌وزیری نوازشریف، برادر بزرگ‌تر نخست‌وزیر کنونی شهباز شریف، آغاز شد، از سوی بسیاری در پاکستان به‌عنوان «تغییردهنده قواعد بازی» برای کشور توصیف شده است؛ سرمایه‌گذاری عظیمی با ظرفیت ایجاد اشتغال و تقویت اقتصاد ملی.

با این حال، این پروژه در سال‌های اخیر با کندی مواجه شده است. انتظار می‌رود نخست‌وزیر شریف در اواخر ماه جاری به چین سفر کند تا به‌طور رسمی مرحله دوم طرح CPEC را آغاز کند.

در حالی‌که تحولات سیاسی داخلی مانع پیشرفت پروژه شده‌اند، نگرانی اصلی چین همچنان بر محور ایمنی زیرساخت‌ها و امنیت اتباعش متمرکز است؛ افرادی که بارها هدف حملات قرار گرفته‌اند.

گروه‌های جدایی‌طلب در ایالت بلوچستان – بزرگ‌ترین اما فقیرترین استان پاکستان – از مدت‌ها پیش به نیروهای چینی و تأسیسات مرتبط با آنان حمله کرده‌اند و چین را به بهره‌برداری از منابع محلی متهم می‌کنند. حملاتی علیه شهروندان چینی در مناطق شمالی پاکستان نیز گزارش شده است.

بر اساس آمارهای دولتی، در حال حاضر نزدیک به بیست‌هزار شهروند چینی در پاکستان زندگی می‌کنند. از سال ۲۰۲۱ تاکنون، دست‌کم بیست نفر از آنان در حملات مختلف در سراسر کشور جان خود را از دست داده‌اند.

استلا هونگ ژانگ، استاد یار دانشگاه ایندیانا در بلومینگتون ایالات متحده، می‌گوید چین مدت‌هاست که خواهان پیوستن افغانستان به طرح CPEC بوده تا دامنه این پروژه را گسترش داده و به یکپارچگی منطقه‌ای کمک کند.

با این حال، ژانگ که پژوهش‌هایش بر مشارکت توسعه‌ای جهانی چین متمرکز است، معتقد است هنوز مشخص نیست که پکن تا چه اندازه نسبت به سرمایه‌گذاری در افغانستان یا حتی پاکستان متقاعد شده باشد.

استلا هونگ ژانگ، استاد یار دانشگاه ایندیانا در بلومینگتون، در گفت‌وگو با الجزیره اظهار داشت: «چین ممکن است وعده سرمایه‌گذاری بدهد، اما با وجود تحرکات دیپلماتیک اخیر، مشخص نیست که مقامات دو کشور بتوانند شرکت‌های دولتی و بانک‌های چینی را متقاعد کنند تا در پروژه‌های جدید در پاکستان و افغانستان سرمایه‌گذاری کنند، با توجه به عملکرد ناامیدکننده CPEC و مخاطرات قابل‌توجه در هر دو کشور.»

از دید محمد فیصل، پژوهشگر امنیت جنوب آسیا در دانشگاه فناوری سیدنی، بهبود امنیت داخلی پاکستان برای چین اهمیت حیاتی دارد.

او به الجزیره گفت: «همین نگرانی است که پکن را به تلاش برای بهبود روابط دوجانبه میان پاکستان و افغانستان سوق داده، چرا که تحریک طالبان پاکستان (TTP) از خاک افغانستان فعالیت می‌کند و گروه‌های شبه‌نظامی بلوچ نیز در افغانستان جای پایی یافته‌اند.»

وی افزود: «چین از طریق گفت‌وگوهای سه‌جانبه در سطح عالی، در تلاش است تا اختلافات میان اسلام‌آباد و کابل را کاهش دهد و طرفین را ترغیب کند تا به نگرانی‌های امنیتی یکدیگر رسیدگی کنند تا از فروپاشی روابط جلوگیری شود.»

تحریک طالبان پاکستان، که به اختصار TTP شناخته می‌شود، در سال ۲۰۰۷ تأسیس شد. این گروه از نظر ایدئولوژیک با طالبان افغانستان هم‌راستا است، اما به‌طور مستقل در خاک افغانستان و پاکستان فعالیت می‌کند.

طالبان بارها اتهامات مربوط به استفاده از خاک افغانستان برای حمله به پاکستان را رد کرده و همواره هرگونه ارتباط با TTP را انکار کرده است.

چالش‌های امنیتی
از زمان به‌قدرت‌رسیدن طالبان در اوت ۲۰۲۱، پاکستان با افزایش چشمگیر خشونت‌ها مواجه شده است؛ به‌ویژه در ایالت‌های خیبر پختونخوا و بلوچستان که هر دو با افغانستان مرز مشترک دارند.

اسلام‌آباد بارها ادعا کرده است که خاک افغانستان توسط گروه‌های مسلح، به‌ویژه تحریک طالبان پاکستان (TTP)، برای انجام حملات در امتداد مرزهای نفوذپذیر مورد استفاده قرار می‌گیرد.

بر اساس داده‌های مؤسسه مطالعات امنیتی و منازعات پاکستان مستقر در اسلام‌آباد، در شش‌ماهه نخست سال ۲۰۲۵، تعداد ۵۰۲ حمله شبه‌نظامی منجر به کشته‌شدن ۷۳۷ نفر شده است؛ از جمله ۲۸۴ نیروی امنیتی و ۲۶۷ غیرنظامی.

به‌گزارش مؤسسه مطالعات امنیتی و منازعات پاکستان، در مقایسه با نیمه نخست سال ۲۰۲۴، شمار حملات شبه‌نظامی ۵ درصد افزایش یافته، تعداد قربانیان با رشد چشمگیر ۱۲۱ درصدی همراه بوده و آمار مجروحان نیز ۸۴ درصد بیشتر شده است.

چین نیز نگرانی خود را نسبت به «جنبش اسلامی ترکستان شرقی»  ابراز کرده و این گروه را متهم کرده است که از خاک افغانستان برای انجام حملات علیه چین استفاده می‌کند.

عبدالباسط، پژوهشگر مؤسسه مطالعات بین‌المللی اس. راجاراتنام در سنگاپور، گفته است که از زمان خروج آمریکا از افغانستان، چین به بازیگر اصلی ژئوپلیتیک در جنوب آسیا تبدیل شده است.

او در گفت‌وگو با الجزیره اظهار داشت: «تا زمانی که نگرانی‌های امنیتی پاکستان با محوریت افغانستان مورد توجه قرار نگیرد، بخش پاکستانی ابتکار کمربند و راه، یعنی طرح CPEC، همچنان کم‌اثر و توسعه‌نیافته باقی خواهد ماند. از همین رو، چین نشست‌های سه‌جانبه را آغاز کرده تا افغانستان و پاکستان بتوانند مسائل امنیتی خود را در قالب سیاستی جامع حل‌وفصل کنند؛ سیاستی که تلاش دارد اقتصاد و دیپلماسی را از بحران‌های امنیتی جدا کند.»

محمد فیصل از دانشگاه فناوری سیدنی نیز افزود که چین از وزن سیاسی برخوردار است و در نهادهای چندجانبه – به‌ویژه در حوزه مبارزه با تروریسم – پشتیبانی دیپلماتیک ارائه می‌دهد و وعده مشوق‌های اقتصادی را نیز مطرح کرده است.

با این حال، او نسبت به نفوذ بلندمدت چین محتاط بود. وی گفت: «فراتر از تأکید بر اهمیت ثبات از طریق هماهنگی امنیتی میان پاکستان و افغانستان، نتایج تلاش‌های چین محدود بوده است؛ بخشی از این محدودیت به نگرانی‌های امنیتی خود پکن بازمی‌گردد.»

یک دیپلمات ارشد پاکستانی اظهار داشت که ابتکار «کمربند و راه» چین و پروژه‌های وابسته به آن، نفوذ قابل‌توجهی برای پکن در مناطق جنوب شرق و آسیای مرکزی به‌همراه داشته است. او ابراز امیدواری کرد که چین بتواند با بهره‌گیری از ابزارهای سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی و مالی، در بهبود روابط میان پاکستان و افغانستان نقش‌آفرینی کند حتی اگر دستاوردهای آن تاکنون محدود بوده باشد.

اما آیا چین نقش میانجی و تضمین‌کننده روابط میان پاکستان و افغانستان را ایفا خواهد کرد؟ این دیپلمات نسبت به آن ابراز تردید کرد.

او گفت: «در مورد تضمین، مطمئن نیستم که چین تمایل یا علاقه‌ای به ایفای این نقش داشته باشد. بی‌تردید می‌تواند چنین نقشی را ایفا کند، چرا که از سطح بالایی از اعتماد برخوردار است؛ اما اینکه آیا واقعاً چنین خواهد کرد یا نه، هنوز مشخص نیست.»