نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
۹۷ سال پیش در ۱۸ نوامبر ۱۹۲۲ در چنین روزی مارسل پروست در پاریس درگذشت. او میگفت: «اثر نویسنده به دوربینی میماند که خواننده با آن گوشههایی از ذهنش را میکاود.»
مارسل پروست Marcel Proust در حومه پاریس زاده شد.
پدرش پزشک بنامی بود و مادرش ارث هنگفتی از پدر به خانه همسر آورد و مارسل را در «پر قو» بزرگ کرد.
مارسل از کودکی سخت دچار سرماخوردگی مزمن و آسم بود و چون مادرش را میپرستید برای جلب توجه او بیماریش را بیش از اندازه به نمایش میگذاشت.
نُه ساله بود که نزدیک بود نخستین حمله سخت آسم او را از پای درآورد. از آن پس بیشتر در خانه میماند و به جای بازی با بچهها دیگران را میپایید و گوش میداد و به خاطر میسپرد تا بعدها از آنها الگوهای داستانهایش را بسازد.
از نوجوانی پایش به محفلهای اشرافی و ادبی پاریس باز شد و افراد آن محفلها را شخصیتهای آثارش ساخت.
۲۱ ساله بود که فعالیت جدی ادبیاش در نشریه بانکِت را آغاز کرد و مقالههایی نوشت که بعدها از آنها در داستانهایش بهره گرفت.
۳۴ ساله بود که مادرش درگذشت و از آن پس با اینکه حقوق خوانده و مدتی به عنوان کتابدار کار کرده بود خود را هفت سال در اتاقی زندانی کرد و جلد نخست «در جستجوی زمان ازدست رفته» دوران خوش نوجوانی در کنار مادرش را آفرید.
این رمان بازگفت غیرارادی خاطرات راوی داستان است که با نویسنده همانندی بسیار دارد. خاطراتی که راوی بازمیگوید، به خواست او به ذهن نمیآیند، تداعیهایی هستند که از «بوی اتاق دربسته در کودکی، مزه کِیک مادر یا صدای گامهای معشوق» برمیخیزند و آدمی را به حالتی میان خواب و بیداری میبرند.
رمان او که برای چاپ جلد نخستش به چند ناشر رو زده بود در هفت جلد و بیش از پنج هزار صفحه منتشر شد، برجستهترین جایزه ادبی فرانسه را برد و الگوی نمونه «جریان سیال ذهن» به شمار آمد؛ هرچند او یک روزنامهنگار را به دوئل تهدید کرد چون احتمال همجنسگرایی در او و قهرمانان داستانش را میداد، برجستهترین زن دلفریب در رمان او یعنی آلبرتین نشانههای آشکاری از معشوق و راننده مارسل پروست، آلفرِدو آگوستینِلی را در خود دارد.
«در جستجوی زمان از دست رفته» توسط مهدی سحابی در تهران ترجمه و چاپ شده است.
چند ماه پیش از درگذشتش به خدمتکارش گفت: «دیشب پیشآمد بزرگی رخ داد: واژه «پایان» را در آخرین دستنویس رمانم نوشتم. حالا دیگر میتوانم بمیرم.»
مارسل پروست در ۵۱ سالگی در پایتخت فرانسه درگذشت.
کتاب «رحمِ پاره»، نخستین اثر تمنا ایثار، نویسنده جوان افغانستان، از آدرس کتاب کابل منتشر شده و روایتی است از تبعید، مهاجرت و رنجهای زنبودن در سایهی طالبان. «رحمِ پاره» تنها مجموعهای از یادداشتها و خاطرات نیست، بلکه بازتاب زندگی پارهپارهای است که ایثار در دل تاریکی تجربه کرده است. این کتاب، که حاصل نزدیک […]
صالحمحمد خلیق، شاعر، نویسنده، پژوهشگر و از شخصیتهای اثرگذار فرهنگی ولایت بلخ، در پی یک حادثه ترافیکی در شهر مزارشریف، جان باخت. درگذشت این چهره نامآشنا، ضایعهای بزرگ برای جامعه ادبی و فرهنگی کشور تلقی میشود. صالح محمد خلیق، از شناختهشدهترین چهرههای فرهنگی افغانستان، روز دوشنبه ۷ اسد ۱۴۰۴، در اثر سانحهای ترافیکی در دروازه […]
امینه مهر، شاعری از کابل، با سرودههایی عاشقانه و دردآلود، توانسته است تصاویر زندهای از زندگی، عشق و امید را به مخاطبان ارائه دهد و با زمزمههای خود به دلها راه یابد. امینه مهر در شهرآرای کابل زاده شد. شعر و هنر بیش از سیاست، جان او را تسخیر کرد. سرودههای او تصاویری زنده از […]
فریبا نادری، بانویی از سرزمین بغلان، با کلمات زندگی میکند و اشعار و داستانهایی میآفریند که تصویرگر رنجها، امیدها و حقیقتهای زندگیاند. فریبا نادری، متولد ۱۳۵۴ در ولایت بغلان افغانستان، شاعری است که ریشههایش در خاک این سرزمین جوانه زده است. او که فارغالتحصیل از لیسه اسلام قلعه در سال ۱۳۶۷ است، واژهها برای نادری […]
دیدگاه بسته شده است.