نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
مقدمه
هر سال با نزدیک شدن به نوروز و شب یلدا، گروهی با قطعیت اعلام میکنند که این آیینها «شرکآلود» و «غیراسلامی»اند. استدلالشان نیز ساده است: چون این مراسم پیش از اسلام وجود داشتهاند، پس مسلمان نباید با آنها کاری داشته باشد.
این نگاه در ظاهر رنگ دینی دارد، اما در باطن نه با عقل دینی سازگار است و نه با تجربه تاریخی اسلام. این نوشته تلاشی است برای پاسخ دادن به این داوریها؛ بیهیجان، بیتعصب و بر پایه فهم درست از مفهوم شرک، قداست و مناسک.
۱. شرک چیست و چه چیزی شرک نیست؟
شرک یعنی شریکگرفتن برای خدا در معبودیت، نه در تاریخ. نه هر سنتی شرک است و نه هر آیینی که پیش از اسلام وجود داشته، ذاتاً غیردینی است. اگر «قدمت تاریخی» معیار شرک باشد، باید بسیاری از عناصر مسلم اسلامی را کنار گذاشت:
پیامبر اسلام هیچیک از اینها را حذف نکرد؛ بلکه جهت و معنا را اصلاح کرد. مشکل اسلام با ابزار نبود، با معبودِ اشتباه بود.
۲. تفاوت ریشه تاریخی با معنای امروز
نوروز و یلدا ممکن است در روزگاری دور رنگوبوی اسطورهای داشته باشند، اما پرسش اصلی این است: امروز چه معنایی دارند؟
در زیست واقعی جامعه مسلمان:
اینها دیگر مناسک پرستش طبیعت یا نیروهای مستقل نیستند؛ بلکه سنتهای اجتماعیاند که در بستر دین معنا یافتهاند.
۳. سنت بهمثابه ابزار، نه معبود
سنتها مانند ابزارند؛ نه مقدساند و نه مشرک. همانطور که یک بلندگو میتواند روزی موسیقی پخش کند و روزی صدای قرآن، ابزار با نیت و استفادهکننده معنا میگیرد. زمان، جشن، جمع، نماد و آیین نیز همینگونهاند. اسلام ابزارها را نمیشکند؛ آنها را در اختیار معنا قرار میدهد.
۴. مرز باریک قداست و شرک
یک سنت میتواند قداستساز باشد یا شرکآفرین؛ تفاوت در خود سنت نیست، در جهت معناست.
۵. قیاس روشنگر: عیسی در اسلام و مسیحیت
برای فهم بهتر این منطق، کافی است به تفاوت نگاه اسلام و مسیحیت به عیسی توجه کنیم:
تفاوت در شخص نیست؛ در نحوه تقدیس است. اسلام قداست را تا مرز نشانه میپذیرد، اما آنجا که نشانه به معبود تبدیل شود، ترمز میگیرد. همین منطق درباره نوروز و یلدا نیز صادق است.
۶. چرا برخی این سنتها را شرک مینامند؟
بسیاری از این داوریها از ایمان عمیق نمیآیند؛ از ترس از فرهنگ زنده میآیند. دینی که از یک شب بلند، یک فصل نو یا یک سنت اجتماعی بترسد، نه توحیدش پخته است و نه قرائتش از تاریخ. ایمان بالغ، با معنا گفتوگو میکند، نه با حذف.
نتیجهگیری
نوروز و یلدا نه ذاتاً مقدساند و نه ذاتاً مشرکانه. آنچه به آنها معنا میدهد، نحوه استفاده از آنهاست. همان سنت میتواند پل توحید باشد یا لغزشگاه شرک.
تفاوت نوروز اسلامی با نوروز باستانی، و یلدای زیسته امروز با صورتهای کهن آن، در جهت معناست، نه در نام و تقویم.
و در پایان: شرک از دل سنتها زاده نمیشود؛ از جایی زاده میشود که عقل خاموش شود و ابزار، معبود گردد.
همزمان با فرارسیدن شب یلدا در میان فارسیزبانان، چینیها نیز طولانیترین شب سال را با آیین کهن دونگجی گرامی میدارند؛ جشنی که بر محور خانواده، نور و امید شکل گرفته است. روایت صفحه «چینگردی با آناهیتا» نشان میدهد چگونه دو تمدن کهن، با وجود فاصله جغرافیایی، در ارزشگذاری بر پیوندهای انسانی و پاسداشت سنتهای زمستانی به یکدیگر نزدیکاند.
وقتی سیاستمداران مسائل کلان و حیاتی را بیسروصدا تصویب میکنند، افکار عمومی سرگرم بحثهای پیشپاافتاده میشود. اصل پیشپاافتادگی پارکینسون نشان میدهد چگونه چرندیات جذابتر از حقیقت جلوه میکنند؛ مردم برای مشارکت در تصمیمگیری به موضوعات ساده وارد میشوند و رسانهها نیز آن را بزرگ میکنند، در حالیکه مسائل بنیادین و پیچیده به حاشیه رانده میشوند.
تخریب آرامگاه خلیلالله خلیلی توسط طالبان در دانشگاه کابل، موجی از محکومیتهای فرهنگی و سیاسی را برانگیخت. این اقدام نمادی از ستیز با زبان فارسی، حافظه تاریخی و تنوع فرهنگی افغانستان تلقی شده است. چهرههایی چون نصیر احمد فایق، محمد واعظی و محب مدثر آن را بخشی از پروژه حذف هویت ملی دانستهاند.
بیستویکم سنبله، سالروز درگذشت نانسی هاتچ دوپری است؛ افغانستانشناس برجستهای از ایالات متحده که بیش از نیم قرن از عمر خود را در خدمت فرهنگ و تاریخ افغانستان گذراند. او زنی بود که بهرغم بیگانگی جغرافیایی، پیوندی عمیق و ماندگار با سرزمین و مردم افغانستان برقرار کرد و میراثی برجای گذاشت که هنوز الهامبخش نسلهای پژوهشگر است.