نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
دکتر اردکانی بازنشسته گروه فلسفه دانشگاه تهران و رئیس فرهنگستان علوم ایران است و بیش از چهل سال است که در بخش فلسفه تدریس میکند. معروف به طرفداری از هایدیگر است؛ او دلیل این طرفداری را اینگونه بیان میکند «من اگر به هایدگر اهمیت میدهم، از آن جهت است که او ما را با عالمی […]
دکتر سید محمد تقی حسینی، دکترای روابط بین الملل نویسنده، مترجم و پژوهشگر روابط بین الملل ( سیاست و امنیت). آقای حسینی در کنار تدریس در دانشگاه با چندین رسانه چاپی و الکترونیکی همکاری داشته است. ایشان سابقه کار به عنوان محقق ارشد در برخی موسسهها را نیز در کارنامه خود دارد. از دکتر حسینی در حدود ده سال فعالیت آکادمیک و رسانهای؛ صدها مقاله علمی، یادداشت، تالیف کتاب، ترجمه کتاب، ترجمه مقاله و گفتگوهای علمی نشر شده است.
دکتر اردکانی بازنشسته گروه فلسفه دانشگاه تهران و رئیس فرهنگستان علوم ایران است و بیش از چهل سال است که در بخش فلسفه تدریس میکند.
معروف به طرفداری از هایدیگر است؛ او دلیل این طرفداری را اینگونه بیان میکند «من اگر به هایدگر اهمیت میدهم، از آن جهت است که او ما را با عالمی که در آن به سر میبریم و به تحولی که در وجود آدمی در دوران جدید پدید آمده، کم و بیش آگاه کرده است.»
آثار او پرسش محور است، مجموعه نقد توسعهنیافتگی نیز با این محوریت نوشته شده است درواقع وجه مشترک در این سه جلد این است که به این پرسش میپردازد؛ کشور ما در کجای تاریخ قرار دارد؟ به کدام سمت میرود؟ رو به چه آیندهای دارد؟
جلد اول این مجموعه با عنوان علم، فلسفه و عقلانیت به ضرورت طرح پرسش از وضعت اکنون و اهمیت آن میپردازد، او در این کتاب عقل عملی و فضیلت عقلی را میستاید و جامعه بدون تفکر را بی آینده میخواند. او علمی که صرفاً در کتاب و مقاله و کتابخانه باشد، علم حقیقی نمیداند و معتقد است باید فکری کرد که این علم در نظم زندگی ظهور و تحقق پیدا کند. او معتقد است که علوم انسانی تا در تاریخ رشد نکند، در ساختن و ویران کردن هم اثری قابلاعتنایی ندارند.
به اعتقاد او علم مجموعه پژوهشهای پراکنده نیست، بلکه یک نظم و سیستم است و جهانی خاص خود را دارد که مبدأ و منشأ طراحی و قوام آن در فلسفه مورد بحث و تحقیق قرار میگیرد.
از نظر او داند دانشمندان علوم اجتماعی باید فلسفه بدانند و اگر ندانند دانششان در جایی (یعنی در حد اطلاعات پراکنده ناکارآمد) متوقف میشود. از نظر او علم در جهان توسعهنیافته در جای درست قرار نگرفته و جایگاه خود را نیافته است و مطالب علوم با فهم بالقوه و با زبانی که هنوز با علم آشنا نبود و نیست دریافت شده است.
از سوی دیگر موانع و محدودیتها و مقتضیات و شرایط فهم را به صورت بسیار کلی:
۱. موانع طبعی و مزاجی ۲. موانع اجتماعی و فرهنگی ۳. موانع تاریخی میداند.
در ادامه کتاب نویسنده عقل را به معنای یک قوه نفسانی نمیداند، بلکه مراد از آن را استعداد درک تاریخی هستی و زمان و زبان و شرایط امکان دانستن و عمل کردن میداند.
این عقلشان و یا جزئی روانش شناسی اشخاص و افراد نیست بلکه در زمان و تاریخ پدید میآید و تحول مییابد و گاهی دستخوش ضعف و زوال میشود. او با این بیان تفاوت بین هوش و عقل را برجسته میکند و رسیدن به این نوع عقلانیت را از آدرس فلسفه ممکن میداند.
عنوان جلد دوم این مجموعه، علم، سیاست و تاریخ است؛ سؤال اصلی بحث، آیا در کشور ما بهدرستی در مورد وضعیت علم اندیشه شده است؟
فعالیتهای علمی و پژوهشی دانشجویان ما چه هنگام به بار مینشیند/ چه هنگام علم مولد قدرت و توسعه خواهد شد؟ آغاز میشود.
در ادامه کتاب نویسنده یادآور میشود که پیوندی میان علم و سیاست وجود دار که این پیوند زمانی درک میشود که تاریخ و زمان را درک کرده باشیم. زیرا ارتباط و نسبت علم و سیاست در ظهور تاریخیشان معلوم میشود. آنها در قوامشان بههمپیوسته هستند، یعنی در بستگی به یکدیگر هستند که قوام مییابند.
این کار مستلزم پژوهش است و از سوی دیگر به اعتقاد دکتر اردکانی، اگر شرایط اخلاقی و تاریخی پژوهش فراهم نباشد، پژوهشها کارساز نمیشود. نباید تردید کنیم که اگر در جایی مسئله در درون جامعه علمی طرح نشده باشد یا از بیرون آمده و جای خود را پیدا نکرده است، پژوهش پراکنده و اتفاقی و تفننی میشود و همبستگی سازوار میانشان نمیتوان یافت و این کار از نظر تو نیازمند درک تاریخی است. این درک نیازمند خرد؛ در مورد خرد بیخردی یک سخن او این است که بیهوده به دنبال ملاک برای تشخیص خرد و بیخردی نباید گشت.
به کارهای هر روزیمان نگاه کنیم و ببینیم معنی حرفهایمان چیست و چه میکنیم و از کرده خود چه حاصل برمیداریم و یا آنچه گفته و کردهایم رضایت داریم و مردم راضیاند.
تکرار حرفهای هر روزی بیهوده فقط آلودگی صوتی جهان را افزایش میدهد و مردمان را با ابتذال دمساز میکند. او در این جلد مسئله جهان توسعهنیافته را ناهماهنگی، پریشانی و بیگانگی با زمان و تاریخ میداند.
جهان توسعهنیافته نه تاریخ خود را میداند و نه تاریخ تجدد را، اگر از تاریخ هم بگوید مرادش کارهایی است که اشخاص صاحب نام در گذشته کردهاند.
نویسنده در این جلد نسبت زبان به گویش و یا به نوشتن و فکر کردن را نیز مطرح میکند و معتقد است فهم در زبان و با زبان میآید و زبان را باید چیزی بیش از صورت گفته و نوشته و وسیله تفهیم و تفاهم دانست و به یادداشت که اینها همه صورتهایی از زباناند و هیچ یک از جلوهها و مراتب زبان و تمام آن نمیتوان دانست.
زبان از لوازم قوام یک جهان است و شئون متفاوت جهان بدون زبان استوار نمیشوند.
بهعبارتدیگر زبان ضامن همراهی مردم و بذل همت و همدلی آنان است. این زبان با زبان افهام و تفهمیم متفاوت است و مراد دکتر اردکان زبان تکلم نیست و بلکه عقلانیت برساخته شدهای است که در طول تاریخ اتفاق افتاده است.
اما جلد سوم این مجموعه با عنوان پژوهش علمی و سیاست علم؛ مقالهنویسی و جایگاه علم موضوع اساسی این کتاب است.
به تعبیر اردکانی علم مهمان محترم اما بیگانه در کشورهای توسعهنیافته است، از نظر او تا زمینی به جهان علم اختصاص نیافته باشد، مسئله که منجر به رشد علم میشود از کجا میتواند بروید. نویسنده با طرح پرسشهایی چون چگونه میتوان جامعه را علمی کرد؟
چگونه میتوان علم را به داخل جامعه برد و میان علم و جامعه پیوند برقرار کرد؟ برای اینکه علم از وضعیتی که الان دارد بهتر شود و جامعه علمیتر بشود و گردش کارها نظم و دقت معقول پیدا کند، چه باید بکنیم؟
بحث را ادامه میدهد و اعتقاد دارد که توجه و تدوین سیاست علمی از ضروریات اساسی در کشورهای توسعهنیافته است. یعنی برنامه علمی راهی است که میتواند جایگاه اصلی علم را در کشورهای توسعهنیافته به علم بدهد.
از نظر او مسائل آموزشی بدون پژوهش حل نمیشود. آموزش خوب مسبوق به پژوهش است. دکتر اردکانی معتقد است که برای تدوین سیاست علم باید:
۱. اوصاف اصلی و ضروری علم را شناخت و با تاریخ آن آشنایی داشت.
۲. با جامعه و فرهنگی که نهال علم در آن کاشته میشود آشنا بود و مخصوصاً نیاز جامعه به علم و توانایی جذب و کاربرد آن را دانست.
۳. از نسبت علوم با تاریخ و تناسب آنها با یکدیگر و با جامعه آگاه بود.
۴. توجه داشت که علم با توسعه اجتماعی – اقتصادی تناسب دارد و پژوهشهایی که صورت میگیرد برای یافتن پاسخ مسائل انتزاعی نیست و گزارش پژوهش نمیتواند صرفاً نظری باشد، بلکه باید جایی در نظام موجود زندگی داشته باشد و به راهگشای توسعه و طرح و اجرای برنامهریزیهای آن کمک کند.
۵. این نکته دشوار را باید در نظر داشت که علم گرچه ملازمه ذاتی با آزادیهای سیاسی ندارد، اما دانش در ذات خود آزاد است.
۶. مسائل علم قاعدتاً و در اصل در جامعه دانش و دانشمندان مطرح میشود و دانشمندان با آزادی و تعلقخاطر پژوهش به مسائل علم میپردازند.
۷. سیاست علم و پژوهش باد متناسب با وضع علم در کشور باشد. در آخر این جلد او با برجسته کردن نقش دانشگاه معتقد است که دانشگاه علاوه بر آموزشوپرورش در مسائل تخصصی، باید ناظر زندگی مردم و شئون جامعه و سیاست کشور باشد و به وضع زمان و جهان و مخصوصاً به اینکه آموزش و پروش و مدیریت و صنعت و کشاورزی و فرهنگ چگونه باید باشد بیندیشد و همواره فکر کند کشور به کجا میرود و از علم چه بهرهای میتوان برد و علوم با یکدیگر و با جامعه چه ارتباطی دارند.
در مجموعه اثر سهجلدی دکتر اردکانی با طرح پرسش از وضعیت اکنون به کلیدیترین معضلات جامعه توسعهنیافته اشاره میکند و با به چالش کشیدن روند فعلی تاریخی سعی بر آن دارد که ما را از وضعیتی که در آن قرار داریم آگاه کرده و با توسل به علوم انسانی و خصوصاً فلسفه راه تاریخ و امکان به وجود آمدن توسعه در این تاریخ را بازیابیم.
کتاب «خرد و توسعه» که مانند دیگر آثار چند سال اخیر داوری اردکانی در انتشارات سخن منتشر شده است، حاوی بیست و پنج مقاله و مصاحبه با موضوع های متنوع است که محوریت مشترک همه آنها تأمل عقلانی در امور فرهنگی و اجتماعی و سیاسی با نظر کردن در وضعیت توسعه نیافتگی است. وضعیتی که […]
کتاب «خرد سیاسی در زمان توسعهنیافتگی» خلاصهی مطالبی است که نویسنده در پانزده سال اخیر به رشتهی نگارش درآورده، در هفده فصل تدوین شده است. «جهان توسعهنیافته و اوصاف اهل آن»، «از فلسفه چه کاری برمیآید؟»، «نیاز به علوم انسانی در جهان در راه توسعه»، «سیاست و اعتدال»، «زندگی و سیاست در جهان توسعهنیافته»، «سیاست […]
او در پیشگفتار کتاب خود بیان میکند که «ما اکنون گرفته سوفیسمی هستیم که به خود نام فلسفه داده، اذهان ساده را فریفته است. در این سوفیسم و ظاهربینی، دین و علم و سیاست و تکنولوژی و فرهنگ و عرفان و فلسفه همه از هم جدا هستند و با یکدیگر هیچ نسبتی جز آنچه ما […]
جمیل جان کوچای، نویسنده افغانستانی ساکن آمریکا، برای مجموعه داستان «جنزدگی حاجی هوتک» برنده جایزه ادبی اسپن وردز ۲۰۲۳ شد. این جایزه سالانه به اثر داستانی تأثیرگذاری که بر موضوع مهم معاصری، نور تابانده و قدرت دگرگونکننده ادبیات در اندیشه و فرهنگ را نشان میدهد، اعطا میشود.
دیدگاه بسته شده است.