مقاومت خاموش:

زنان افغانستان در برابر طوفان

قبل از آنکه سایه‌های تاریک بر سرزمین‌مان گسترده شود، ما دختران جوان افغانستانی رویاهای بزرگی داشتیم. می‌خواستیم پزشک شویم، معلم، هنرمند، یا هرچه که قلبمان می‌خواست. می‌خواستیم آزادانه در کوچه پس‌کوچه‌های کابل قدم بزنیم، در باغ بابر کتاب بخوانیم و در چهارراهی پل سرخ با دوستانمان قرار بگذاریم. اما امروز، با قفسی از محدودیت‌ها احاطه […]

قبل از آنکه سایه‌های تاریک بر سرزمین‌مان گسترده شود، ما دختران جوان افغانستانی رویاهای بزرگی داشتیم. می‌خواستیم پزشک شویم، معلم، هنرمند، یا هرچه که قلبمان می‌خواست. می‌خواستیم آزادانه در کوچه پس‌کوچه‌های کابل قدم بزنیم، در باغ بابر کتاب بخوانیم و در چهارراهی پل سرخ با دوستانمان قرار بگذاریم. اما امروز، با قفسی از محدودیت‌ها احاطه شده‌ایم. قفسی که روز به روز تنگ‌تر می‌شود و بال‌های رویاهایمان را می‌زند.

می‌گویند خانه جای زن است. اما خانه‌ای که ما در آن محبوس شده‌ایم، جایی است تاریک و بی‌امید. جایی که صدایمان در میان هیاهوی شهر شنیده نمی‌شود و حق انتخاب از ما گرفته شده است.

حالا نه تنها نمی‌توانیم به مکتب یا دانشگاه برویم، بلکه حتی فکر رفتن به مکتب و دانشگاه هم برای ما یک رویای دست‌نیافتنی شده است. با محدودیت‌هایی که بر ما تحمیل شده، درهای آینده به روی ما بسته شده‌اند.

می‌گویند زن باید مطیع باشد. اما ما می‌خواهیم انسان باشیم. می‌خواهیم فکر کنیم، تصمیم بگیریم و برای آینده‌مان برنامه‌ریزی کنیم. می‌خواهیم به دنیا بگوییم که ما زنان افغانستانی هم وجود داریم و حق زندگی داریم.

در این تاریکی، تنها امید ما به همدلی و اتحاد است. باید به یکدیگر نیرو دهیم و برای احقاق حقوقمان تلاش کنیم. باید به دختران دیگر بگوییم که تسلیم نشوند و برای رویاهایشان بجنگند.

ما زنان و دختران افغانستانی، قوی‌تر از آن هستیم که تصور می‌کنید. ما ریشه در تاریخ داریم و با سختی‌ها مبارزه کرده‌ایم. ما از پس این روزهای سخت هم برمی‌آییم و روزی دوباره به آزادی خواهیم رسید و دوباره در خیابان‌های کابل با خیالی آسوده قدم خواهیم زد و به رویاهایمان خواهیم رسید.