نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
در افغانستانِ امروز، جایی که آموزش ممنوع شده، آزادی زنانه سرکوب شده، و آینده در تاریکی فرو رفته، دختران جوان یکییکی از زندگی کنار میکشند. خودکشیهای پنهان، نه از سر ضعف، بلکه از سر بیپناهی است؛ فریادهایی که در سکوت جامعه گم میشوند. این نوشته تلاشی است برای شنیدن صدای آنهایی که دیگر نمیتوانند حرف […]
در افغانستانِ امروز، جایی که آموزش ممنوع شده، آزادی زنانه سرکوب شده، و آینده در تاریکی فرو رفته، دختران جوان یکییکی از زندگی کنار میکشند. خودکشیهای پنهان، نه از سر ضعف، بلکه از سر بیپناهی است؛ فریادهایی که در سکوت جامعه گم میشوند. این نوشته تلاشی است برای شنیدن صدای آنهایی که دیگر نمیتوانند حرف بزنند، پیش از آنکه یک نسل تمام در خاموشی محو شود.
ممنوعیت آموزش، حذف از فضای اجتماعی، اجبار به ازدواجهای ناخواسته، فشارهای خانوادگی و اجتماعی، فقر و نبود هیچ چشماندازی برای آینده، دختران افغانستان را به نقطهای رسانده که مرگ را به زندگی ترجیح میدهند.
این تصمیمهای تلخ، نه حاصل یک لحظه، بلکه نتیجه انباشت سالها سرکوب، بیعدالتی و بیتفاوتی اجتماعی است. در جامعهای که زن بودن جرم است، و دختر بودن محکومیت مادامالعمر، امید از خانهها کوچ میکند و زندگی به یک زندان بیدر و پنجره تبدیل میشود.
این خودکشیها تنها یک آمار نیستند؛ بلکه هرکدام داستانی دارند. دختری که دیگر اجازه رفتن به مکتب را نداشت، دختری که شوهرش دادند، دختری که با دیدن خواهر بزرگترش در انزوا، دیگر به آینده امیدوار نبود.
اینها روایتهایی هستند از زندگیهایی که پیش از مرگ، بارها درون خود مردهاند. در بسیاری از موارد، این دختران حتی فرصت بیان درد خود را نیز ندارند؛ نه رسانهای هست که صدایشان را بازتاب دهد، نه نهادی که از آنها حمایت کند، و نه جامعهای که به رنجشان گوش بسپارد.
در چنین فضایی، خودکشی به یک زبان تبدیل میشود؛ زبانی که با آن اعتراض میکنند، فریاد میزنند، و از بیعدالتی فرار میکنند. این زبان تلخ، نتیجه خاموشی اجتماعی است؛ خاموشیای که نهتنها از سوی حکومت، بلکه از سوی خانواده، مدرسه، مسجد و رسانهها نیز تحمیل شده است. وقتی همه در برابر رنج یک نسل سکوت میکنند، آن نسل نیز در سکوت محو میشود.
از منظر جامعهشناختی، این بحران تنها مربوط به فرد نیست، بلکه نشانهای از فروپاشی ساختارهای اجتماعی است. نهاد خانواده که باید مأمن باشد، به منبع فشار تبدیل شده؛ نهاد آموزش که باید افق بسازد، از دسترس خارج شده؛ و نهادهای دینی و فرهنگی که باید امید بدهند، خود به ابزار سرکوب بدل شدهاند. در چنین شرایطی، دختران جوان نهتنها از حقوق انسانی خود محروماند، بلکه از حق زیستن با کرامت نیز بیبهرهاند.
در ساختار اجتماعی افغانستان، دختران از همان کودکی با محدودیتهای جنسیتی روبهرو هستند. آنها از بازی در کوچه گرفته تا انتخاب رشته تحصیلی، از معاشرت با دوستان تا انتخاب همسر، همواره تحت کنترل و نظارت قرار دارند. این کنترل، اگرچه در ظاهر با عنوان «حفاظت» توجیه میشود، اما در عمل به حذف تدریجی فردیت و استقلال آنان منجر میشود. وقتی فردیت از بین برود، امید نیز نابود میشود.
فقر نیز نقش مهمی در این تراژدی دارد. خانوادههایی که توان تأمین نیازهای اولیه را ندارند، دختران را به ازدواجهای زودهنگام و ناخواسته مجبور میکنند. این ازدواجها نهتنها پایان کودکی است، بلکه آغاز یک زندگی پر از خشونت، محرومیت و انزواست. بسیاری از این دختران پس از ازدواج، از تحصیل بازمیمانند، از ارتباطات اجتماعی محروم میشوند، و در خانههایی که بیشتر به زندان شباهت دارد، روزهایشان را سپری میکنند.
در کنار همه این عوامل، نبود حمایت روانی و اجتماعی نیز بحران را تشدید کرده است. در افغانستان، خدمات مشاوره روانی تقریباً وجود ندارد، و مراجعه به روانشناس یا مددکار اجتماعی نهتنها رایج نیست، بلکه با برچسبهای منفی همراه است. دخترانی که دچار افسردگی، اضطراب یا اختلالات روانی هستند، نهتنها درمان نمیشوند، بلکه سرزنش میشوند. این سرزنش، آنها را بیشتر به سمت انزوا و در نهایت خودکشی سوق میدهد.
اگر این روند ادامه یابد، افغانستان با یک فاجعه نسلی روبهرو خواهد شد؛ نسلی که نه تحصیل کرده، نه تجربه اجتماعی دارد، و نه امیدی برای مشارکت در ساخت آینده. سکوت در برابر این خودکشیها، مشارکت در مرگ تدریجی یک نسل است. صدای این دختران را باید شنید، پیش از آنکه یک نسل تمام، در سکوت محو شود.
خودکشی در افغانستان دیگر یک تجربه فردیِ دردناک نیست؛ بلکه بازتابی از فروپاشی روانی، اجتماعی و ساختاری جامعهایست که زنان، دختران و جوانانش هر روز بیشتر در گرداب ناامیدی، محرومیت و انکار فرو میروند. این رفتار نگرانکننده، بهویژه پس از بازگشت طالبان به قدرت در سال ۲۰۲۱، شکلی فزاینده و تراژیک یافته است؛ نمادی از […]
منابع محلی در دایکندی از کشته شدن دو باشنده ولسوالی پاتو توسط افراد مسلح ناشناس در ولسوالی کیتی این ولایت خبر میدهند.
جنبش شنبههای ارغوانی، با هدف مقابله با کودکهمسری و کودکمادری در افغانستان، بار دیگر صدای اعتراض خود را بلند کرده است. در سایه حاکمیت طالبان، میلیونها دختر خردسال، بدون هیچگونه آمادگی جسمی و روانی، مجبور به ازدواج و مادر شدن میشوند. جنبش شنبههای ارغوانی این فاجعه را غیرقابل قبول دانسته و خواستار اقدام فوری جامعه […]
فعالان حقوق بشر و زنان معترض در جنبش شنبههای ارغوانی از تمامی نهادها و سازمانهای بینالمللی خواستند تا برای نجات قدریه، زنی که قربانی خشونتهای ناعادلانه طالبان شده است، اقدامات فوری و مؤثر انجام دهند. جنبش شنبههای ارغوانی با انتشار اعلامیهای خواستار اقدام فوری نهادها و سازمانهای بینالمللی برای نجات قدریه شد؛ زنی که بهعنوان […]