اخبار هیدراسلایدافغانستانانتخاباتصلحگزارش

حامیان دیروز و دشمنان امروز دموکراسی

تعدادی از رهبران و سران جهادی دورمانده از قدرت که تا دیروز هر کدام‌شان یکی از مقامات عالی‌رتبه حکومت بودند و افزون بر آن، با حمایت ایالات متحده در فروپاشی نظام طالبان نقش داشتند؛ اکنون اگر بخواهیم فضای سیاسی افغانستان را به دو دسته تقسیم کنیم، باید آنان را در گروهی جای دهیم که با گروه طالبان هم‌نواتر به نظر می‌رسند. چه شده است که این دسته آن‌هم با نزدیک شدن مهم‌ترین آزمون مردم‌سالاری، با شک و تردید به آن می‌نگرند و حتی اگر از جایگاه و پایگاه خود نگران نباشند، «انتخابات» را همچون طالبان کاملاً رد می‌کنند!؟

حامد کرزی، نخستین رئیس جمهور افغانستان پس از طالبان و اخیراً هم به گواهی برخی رسانه‌های بین‌المللی پول‌دارترین سیاستمدار دنیا که با لطف ایالات متحده بدون هرگونه پیشینه سیاسی بر همه رهبران جهادی پیشی گرفت و برای مدتی نزدیک به یک‌و‌نیم دهه فرد اول افغانستان در همه تصمیم‌گیری‌ها بود؛ اما با ختم دوره زعامتش به یکی از مخالفان سرسخت آمریکا تبدیل شد.

چرا کرزی، آن‌هم در آخرین روزهای ریاست جمهوریش، علم مخالفت با ولی‌نعمت خود را برافراشت؟ اگر می‌دانست حضور آمریکا در افغانستان به نفع کشور و مردم نیست، چرا آنگاه که در اوج قدرت بود، لب فرو بست و هیچ نگفت؟

کرزی اکنون در تلاش است تا به حلقه وصلی میان مردم افغانستان و طالبان تبدیل شود. سهم او را هرگز نمی‌توان در افزایش جایگاه منطقه‌ای طالبان و حتی قدرت گرفتن دوباره این گروه نادیده گرفت.

او به ادعای خودش «برادر» طالبان است و طالبان نیز مجاهدانی هستند که برای آزادی وطن‌شان می‌جنگند! هرچند در زمان زعامتش نیز چین باوری داشت؛ اما اکنون آشکارا در حمایت از طالبان تلاش می‌کند و حتی موفق شده است برخی از ناراضیان حکومت و کسانی که اکنون پست و مقامی در حکومت ندارند را با خود در این مدعا همراه کند.

اما اشتباه استراتژیک کرزی این است که او حالا هم تصور می‌کند که مردم افغانستان، همان کسانی هستند که او بر آنان حکومت کرد؛ در صورتی که شهروندان افغانستان، اکنون بیش از آن که بر محور قومیت، زبان، مذهب و … انتخاب‌هایشان را گزینش کنند، منافع ملی کشور را در رأس همه تصمیم‌ها و انتخاب‌هایشان قرار می‌دهند.

کرزی، اسماعیل خان، عطامحمد نور، قانونی و … در آخرین کنفرانس خبری‌شان ادعا کردند که به نمایندگی از مردم از منافع آنان حمایت می‌کنند. آنان با پیش‌بینی بحران قریب‌الوقوع، وضعیت افغانستان را بحرانی و متنشنج قلمداد کردند و حتی به نوعی هشدار دادند که در صورت برگزاری انتخابات، کشور به سوی بحران و نابسامانی پیش می‌رود به همین منظور آنان به آغاز سریع گفتگوهای صلح تأکید کردند؛ اما هرگز نگفتند که به غیر از داد از صلح زدن – که آن‌هم به نیت خصومتی است که با شخص دکتر غنی به علت پس‌زدن آنان از قدرت، دارند- برای اینکه «انتخابات» برگزار شود و برگزاری آن افغانستان را به بحران نبرد، چه کرده‌اند!

  • اسماعیل هاشمی
دکمه بازگشت به بالا