تیراندازی واشنگتن و سقوط آزاد امید مهاجران افغانستانی

تیراندازی یک پناهجوی ۲۹ ساله افغان به سربازان گارد ملی در واشنگتن، که به عنوان اقدام تروریستی احتمالی بررسی می‌شود، به دستور توقف فوری بررسی درخواست‌های مهاجرتی شهروندان افغانستان منجر شد. این حادثه، ضعف غربالگری مهاجران دوره ۲۰۲۱ را برجسته کرده و فشار سیاسی و امنیتی را بر هزاران آواره افغانستانی در آمریکا افزایش داده است.

وقتی یک گلوله، هزاران سرنوشت را هدف می‌گیرد

حادثه تیراندازی اخیر در واشنگتن دی‌سی، که در آن دو سرباز گارد ملی آمریکا هدف قرار گرفتند و مظنون آن رحمان‌الله لکنوال، یک پناهجوی ۲۹ ساله افغان، معرفی شد، فراتر از یک رخداد امنیتی مجزا است.

این واقعه در لحظه‌ای حساس از تاریخ سیاسی آمریکا و دوران پس از خروج پر هرج و مرج از افغانستان رخ داد و به مثابه یک کاتالیزور قدرتمند عمل کرده است. در پی این رویداد که توسط اف‌بی‌آی به عنوان یک «اقدام تروریستی احتمالی» در حال بررسی است، زنجیره‌ای از واکنش‌های شدید سیاسی و تصمیمات اداری اتخاذ شد که به طور مستقیم بر سرنوشت هزاران انسان، به‌ویژه جامعه آسیب‌پذیر مهاجران افغانستانی در سراسر جهان، تأثیر گذاشته است.

توقف فوری بررسی تمامی درخواست‌های مهاجرتی شهروندان افغانستان، که واکنشی مستقیم به فشارهای سیاسی و موج نگرانی‌های امنیتی است، نه تنها آینده مبهم ده‌ها هزار نفر را تیره کرده، بلکه سیاست‌های مهاجرتی دولت‌های گذشته و کنونی آمریکا را زیر شدیدترین حملات قرار داده است.

این تحلیل به بررسی ابعاد گسترده‌تر این بحران، پیامدهای آن بر امنیت داخلی آمریکا، تحلیل پیشینه مظنون در پرتو همکاری‌های قبلی با نهادهای آمریکایی، ریشه‌یابی تأثیرات این حادثه بر جامعه مهاجران افغان، و مقایسه آن با موارد مشابه تاریخی می‌پردازد تا تصویر جامعی از ابعاد فاجعه‌بار این رویداد ترسیم کند.

توقف ناگهانی مهاجرت: موج بی‌ثباتی در جامعه آواره

ملموس‌ترین و دراماتیک‌ترین پیامد این تیراندازی، تصمیم فوری اداره مهاجرت آمریکا برای توقف کامل و فوری بررسی تمامی درخواست‌های مهاجرتی شهروندان افغانستان بود. این اقدام، در ظاهر، یک پروتکل امنیتی اضطراری است؛ اما در باطن، یک تصمیم سیاسی عمیقاً تأثیرگذار برای کنترل بحران و پاسخگویی به فشار افکار عمومی قلمداد می‌شود.

این توقف، هزاران شهروند افغانستانی را که در انتظار تعیین وضعیت خود در ایالات متحده بودند یا کسانی که برای پیوستن به خانواده‌هایشان تلاش می‌کردند، در یک خلأ حقوقی و ابهام مطلق فرو برد. بخش بزرگی از این افراد، شامل کسانی می‌شوند که در سال ۲۰۲۱، تحت برنامه «عملیات استقبال از متحدان» وارد شده‌اند و بدون ویزای کامل و با وضعیت «حمایت انسان‌دوستانه موقت» در صف طولانی بررسی پرونده‌های اقامتی قرار دارند.

تعلیق، نه تنها روند پرونده‌های جدید را متوقف می‌کند، بلکه بررسی پرونده‌های موجود را نیز معلق می‌سازد. این وضعیت، حس ناامنی، ترس از اخراج یا عدم تمدید اقامت را در جامعه‌ای که خود از جنگ و بی‌ثباتی گریخته است، به شدت افزایش می‌دهد و به مثابه یک ضربه روحی مضاعف عمل می‌کند. فقدان قطعیت حقوقی، زندگی این پناهجویان را که تازه در حال بازسازی آن بوده‌اند، دوباره به مرز فروپاشی می‌کشاند و اعتماد آن‌ها را نسبت به نهادهای میزبان سلب می‌کند.

سوخت‌گیری ماشین سیاسی؛ استفاده ابزاری از امنیت در رقابت‌های حزبی

حادثه واشنگتن بلافاصله به یک اهرم قدرتمند تبلیغاتی و سیاسی تبدیل شد. چهره‌های اصلی حزب جمهوری‌خواه، به ویژه دونالد ترامپ و متحدان او، از این واقعه برای حمله مستقیم به سیاست‌های مهاجرتی دولت بایدن استفاده کردند. تمرکز اصلی انتقادات بر «خروج آشفته ۲۰۲۱» از افغانستان و عدم غربالگری کافی پناهجویانی بود که در آن دوره وارد کشور شدند.

ترامپ و متحدانش، این حمله را «تروریستی» خواندند و صراحتاً خواستار بازبینی کامل پرونده‌های تمام مهاجرانی شدند که در آن مقطع زمانی وارد آمریکا شده‌اند. آن‌ها از این حادثه برای تقویت روایت‌های سیاسی خود مبنی بر ضعف کنترل مرزها و خطر نفوذ تروریست‌ها از طریق کانال‌های مهاجرتی استفاده کردند.

این واکنش‌های سریع، نه تنها یک انتقاد سیاسی، بلکه یک تاکتیک انتخاباتی کارآمد است که هدف آن دامن زدن به نگرانی‌های عمومی در مورد امنیت داخلی و دوقطبی کردن بیشتر جامعه است. با متهم کردن دولت پیشین به سهل‌انگاری امنیتی، فشار بر مقامات فدرال چنان افزایش یافت که تصمیم به توقف بررسی پرونده‌ها، به عنوان یک اقدام احتیاطی فوری و برای کنترل بحران سیاسی و افکار عمومی، اجتناب‌ناپذیر شد.

این مسئله به وضوح نشان می‌دهد که چگونه یک اقدام جنایی فردی، می‌تواند بهانه‌ای برای زیر سؤال بردن کل یک سیاست مهاجرتی شده و سرنوشت هزاران انسان بی‌گناه را تحت تأثیر قرار دهد و تبدیل به سوختی برای سیاست‌های ملی شود. این موج سیاسی، هزینه عدم اطمینان امنیتی را به کل یک جامعه مهاجر تحمیل می‌کند.

معمای پیشینه مظنون؛ تناقض در غربالگری و همکاری‌های قبلی

یکی از حساس‌ترین ابعاد ماجرا، اطلاعات منتشر شده توسط جان رتکلیف، رئیس سابق سازمان سیا، بود که ادعا کرد رحمان‌الله لکنوال پیش‌تر در افغانستان با نهادهای آمریکایی، از جمله سازمان سیا، به‌عنوان «عضو یک نیروی همکار در قندهار» همکاری داشته است. این ادعا، بلافاصله چندین سؤال حیاتی و متناقض را در مورد فرآیند غربالگری ویزاها مطرح می‌کند.

اگر مظنون دارای سابقه همکاری با آمریکا بوده، این سابقه باید او را در بالاترین سطح امنیتی قرار داده باشد. شکست در تشخیص رادیکالیسم پنهان، تغییر ایدئولوژی یا مشکلات روانی این فرد پس از ورود به آمریکا، نشان‌دهنده نقص‌های جدی و سیستماتیک در فرآیندهای بررسی اطلاعاتی و امنیتی است.

این احتمال وجود دارد که سازمان‌های اطلاعاتی در بررسی سوابق عمیق‌تر این افراد (پس از خروج آشفته ۲۰۲۱) با چالش‌های جدی روبرو بوده‌اند، به‌ویژه در مورد کسانی که اسناد هویتی آن‌ها در هرج و مرج جنگ از بین رفته یا دچار ابهام شده است.

این حقیقت که آمریکا نتوانسته است خطرات احتمالی را در مورد یکی از «همکاران» خود پیش‌بینی کند، آسیب جدی به اعتبار سیستم غربالگری وارد می‌سازد و زمینه را برای ادعاهای بیشتر مبنی بر وجود «عناصر نفوذی» در میان پناهجویان فراهم می‌کند. این امر، موضع کسانی را که از ابتدا به توانایی دولت برای غربالگری سریع و کامل موج آوارگان ۲۰۲۱ شک داشتند، تقویت می‌کند.

ادعای همکاری قبلی همچنین می‌تواند بهانه‌ای شود تا دولت آمریکا در آینده، از پذیرش همکاران سابق افغان خود سر باز زند. رتکلیف با تأکید بر اینکه «این فرد – و بسیاری دیگر – هرگز نباید اجازه می‌یافتند به اینجا بیایند»، عملاً تعهد آمریکا به آن دسته از نیروهای بومی که زندگی خود را برای همکاری با آمریکا به خطر انداخته‌اند، تضعیف می‌کند.

این موضع در درازمدت، همکاری‌های اطلاعاتی و نظامی آمریکا در مناطق درگیری را با مشکل مواجه خواهد ساخت، چرا که هیچ نیروی بدرقه یا محلی در آینده اطمینان نخواهد داشت که در صورت شکست پروژه آمریکا، به او کمک‌های لازم ارائه خواهد شد.

سناریوی نفوذ و رادیکالیزه شدن فردی

در خصوص احتمال ارتباط مظنون با طالبان یا داعش خراسان، تاکنون هیچ شواهد رسمی و علنی منتشر نشده است. با این حال، سناریوی نفوذ عناصر افراطی در میان آوارگان ۲۰۲۱ همواره مورد نگرانی بوده است. پیچیدگی در این است که همکاری قبلی لکنوال با آمریکا، وضعیت او را پیچیده‌تر می‌کند.

ممکن است فردی پس از خروج آمریکا، دچار رادیکالیزه شدن فردی شده یا از طریق ارتباطات دیجیتالی تحت تأثیر ایدئولوژی‌های افراطی قرار گرفته باشد، حتی بدون داشتن وابستگی سازمانی مستقیم. دوری از کشور، فشارهای اجتماعی و اقتصادی پس از مهاجرت و تجربه زندگی جدید می‌تواند زمینه را برای آسیب‌پذیری‌های روانی و فکری فراهم کند.

با این حال، هرگونه استفاده سیاسی از این احتمال، بدون مستندات قطعی و تنها بر اساس گمانه‌زنی‌ها، به هدف قرار دادن کل جامعه مهاجران افغانستانی می‌انجامد و زمینه را برای تبعیض‌های آتی فراهم می‌سازد. رسانه‌ها و سیاستمداران باید هوشیار باشند که خطرات رادیکالیزه شدن داخلی، محدود به یک گروه قومی خاص نیست.

بازتاب‌های تاریخی: تکرار الگوی سخت‌گیری در مواجهه با مهاجرت

حمله واشنگتن، یادآور حملات تروریستی مشابهی است که در آن، افرادی با سوابق مهاجرتی در آمریکا اقدام به خشونت کرده‌اند و در پی آن، قوانین مهاجرتی به شدت سخت‌تر شده است. این الگو نشان‌دهنده یک چرخه ثابت است: حملاتی نظیر اورلاندو (۲۰۱۶) توسط فردی با اصالت افغان و اعلام وفاداری به داعش یا حمله سن برناردینو (۲۰۱۵) همگی الگویی مشابه را دنبال کردند.

در تمام این موارد، واکنش سیاسی نه تنها بر عامل اصلی، بلکه بر کل گروه‌های قومی، ملی یا مذهبی که مهاجم به آن تعلق داشت، متمرکز شد. تمرکز بر ریشه «افغانستانی» مظنون و ارتباط آن با «خروج آشفته ۲۰۲۱»، همان الگو را تکرار می‌کند و باعث می‌شود کل جامعه افغانستانی در آمریکا زیر بار سوءظن عمومی و فشار امنیتی قرار گیرند.

این واکنش‌ها به افزایش بیگانه‌هراسی و تقویت روایت‌های حاشیه‌ساز در فضای عمومی آمریکا منجر می‌شود که بقای گروه‌های اقلیتی را که به دنبال پناهندگی هستند، با چالش جدی مواجه می‌سازد. این امر به طور خاص برای جامعه افغانستانی ساکن آمریکا، فراتر از ابهامات حقوقی است و به سطوح اجتماعی و روانی گسترش می‌یابد و تبعیض‌های ساختاری را در آینده تقویت می‌کند.

فاجعه مضاعف بر جوامع مهاجر: از سوءظن تا انزوا و آسیب روانی

پیامدهای این حادثه برای جامعه افغانستانی ساکن آمریکا، فراتر از ابهامات حقوقی است و به سطوح اجتماعی و روانی گسترش می‌یابد. مهم‌ترین سرمایه مهاجران، اعتماد عمومی و حس امنیت است که این حادثه، آن را به شدت شکسته است. این مسئله به خصوص در مناطق با تراکم بالای مهاجران افغان، می‌تواند تنش‌های اجتماعی را افزایش دهد.

این وضعیت می‌تواند منجر به افزایش سوءظنن، انزوا و مشکلات روانی در این جوامع آسیب‌پذیر شود. بسیاری از پناهجویان افغانستانی که خود از خشونت و تروریسم فرار کرده‌اند، اکنون تحت فشار مضاعف قرار دارند که باید علاوه بر آسیب‌های روحی دوران جنگ، بار گناه اقدامات یک فرد را نیز به دوش بکشند.

همچنین، با تشدید سوءظن‌ها، احتمال تبعیض در استخدام، اجاره مسکن و دریافت خدمات اجتماعی برای مهاجران افغان افزایش می‌یابد. گزارش‌های غیررسمی حاکی از آن است که برخی از کارفرمایان و صاحبان ملک با احتیاط بیشتری با متقاضیان افغان برخورد می‌کنند که این خود مانع بزرگی در فرآیند ادغام و خودکفایی این جوامع در آمریکا محسوب می‌شود.

پیامدهای ژئوپلیتیک بر منطقه و افغانستان

پیامدهای این حادثه بر خود افغانستان و شهروندان در معرض خطر آن نیز بسیار سنگین است. برای فعالان مدنی، کارمندان دولت پیشین و افراد وابسته به نهادهای مدنی که در افغانستان در معرض خطر مستقیم طالبان قرار دارند، مهاجرت به آمریکا آخرین امید برای بقا بود. تعلیق بررسی درخواست‌ها، این شریان حیاتی را مسدود کرده و این افراد را در برابر تهدیدات شدید طالبان آسیب‌پذیرتر می‌کند.

همچنین، این واقعه، بر وجهه تمام مهاجران افغانستانی در سطح جهان سایه می‌اندازد و موضع دولت‌های همسایه (مانند پاکستان و ایران) که در حال حاضر در حال اخراج پناهجویان افغانستانی هستند، را تقویت کرده و به آن‌ها بهانه می‌دهد تا در سیاست‌های سخت‌گیرانه خود اصرار ورزند. به این ترتیب، امنیت و رفاه میلیون‌ها پناهجوی افغانستانی در سراسر جهان با خطر جدی‌تری مواجه می‌شود و فشار مضاعفی بر کشورهای منطقه برای پذیرش این آوارگان تحمیل می‌شود.

درس‌های یک تراژدی و آینده نامعلوم

حادثه واشنگتن به مثابه یک زنگ خطر بزرگ و بیدارکننده برای سیستم امنیتی و مهاجرتی آمریکا عمل کرده است. در کوتاه‌مدت، انتظار می‌رود که توقف بررسی درخواست‌های مهاجرتی افغانستانی‌ها ادامه یابد تا زمانی که یک بازبینی امنیتی جامع و علنی درباره فرآیندهای غربالگری پناهجویان ۲۰۲۱ انجام شود و یک پروتکل جدید و سختگیرانه تدوین گردد.

این بازبینی تقریباً به طور قطع منجر به تشدید شدید سخت‌گیری‌ها در مورد شرایط اخذ ویزا و اقامت توسط افغانستانی‌ها، افزایش تأخیرهای چندساله در بررسی پرونده‌های موجود، و افزایش فشار و تبعیض اجتماعی علیه مهاجران خواهد شد. هزینه‌های امنیتی یک فرد، بر دوش کل یک ملت آواره قرار می‌گیرد.

دولت آمریکا اکنون در یک دو راهی اخلاقی و امنیتی قرار دارد: از یک سو، باید امنیت داخلی را تضمین کند؛ و از سوی دیگر، باید به تعهدات خود نسبت به هزاران متحد وفادار که برای آمریکا جنگیدند، عمل نماید. متأسفانه، در فضای متشنج کنونی، به نظر می‌رسد که اهداف امنیتی و سیاسی بر تعهدات اخلاقی پیشی گرفته‌اند و این امر، هزینه سنگینی را بر دوش مهاجران بی‌گناه افغانستانی تحمیل می‌کند.

پیام اصلی این تراژدی آن است که در حالی که عامل تیراندازی یک فرد است، بار تبعات این اقدام بر دوش کل یک ملت آواره و جامعه‌ای قرار می‌گیرد که خود بزرگ‌ترین قربانی تروریسم و جنگ بوده‌اند.

این وظیفه رسانه‌ها و نهادهای مدنی است که ضمن محکومیت تروریسم، از افتادن در دام تعمیم گناه یک فرد به کل یک جامعه جلوگیری کنند و خطرات سیاسی شدن این بحران را برای آینده هزاران مهاجر افغانستانی آشکار سازند. سرنوشت مهاجران افغان در آمریکا، در حال حاضر، در یک حالت تعلیق دردناک و نامعلوم به سر می‌برد و تنها یک بازنگری عمیق و اخلاقی در سیاست‌های مهاجرتی می‌تواند این بی‌عدالتی را تا حدی جبران کند.