دوئل گفتمان‌ها در افغانستان:

تحلیل سخنان مجیب‌الرحمان رحیمی درباره روند ویانا

مجیب‌الرحمان رحیمی، پژوهشگر و فعال سیاسی افغانستانی، در یادداشتی که در صفحه فیسبوک خود منتشر کرده، به تحلیل وضعیت کنونی افغانستان و آینده‌ سیاسی این کشور پرداخته است. وی در این یادداشت، جامعه‌ افغانستان را به دو گفتمان اصلی تقسیم می‌کند: گفتمان طالبانی-امارتی استبدادی انحصارگرا و گفتمان جمهوریت‌خواه دموکراتیک همه شمول. به گفته رحیمی این […]

مجیب‌الرحمان رحیمی، پژوهشگر و فعال سیاسی افغانستانی، در یادداشتی که در صفحه فیسبوک خود منتشر کرده، به تحلیل وضعیت کنونی افغانستان و آینده‌ سیاسی این کشور پرداخته است. وی در این یادداشت، جامعه‌ افغانستان را به دو گفتمان اصلی تقسیم می‌کند: گفتمان طالبانی-امارتی استبدادی انحصارگرا و گفتمان جمهوریت‌خواه دموکراتیک همه شمول.

به گفته رحیمی این دو گفتمان در حال حاضر، جریان‌های غالب در جامعه‌ی افغانستان هستند. وی در این یادداشت، ویژگی‌های هر یک از این دو گفتمان را تشریح کرده و موضع خود را در قبال هر یک از آنها بیان می‌کند.

رحیمی در ابتدا به معرفی دو گفتمان اصلی در جامعه‌ افغانستان می‌پردازد و می‌نویسد: «از نظر من در این مرحله از نگاه تقابل گفتمانی و کلان روایت می‌توانیم گفتمان‌‌ها، روایت‌ها و جریان‌های سیاسی-نظامی، سیاسی، و فرهنگی-مدنی در افغانستان را به دو گفتمان، دو کلان روایت یا دو جریان بزرگ تقسیم کنیم. البته با این تذکر که در درون این دو گفتمان و در لایه‌های مختلف جامعه جریان‌های دیگری با گرایش‌های قومی و فکری نیز وجود دارند. اما این دو گفتمان و این دو جریان در جامعه‌ ما در این مرحله گفتمان و جریان غالب به‌شمار می‌روند: ۱. گفتمان طالبانی-امارتی استبدادی انحصارگرا و غیردموکراتیک ۲. گفتمان جمهوریت‌‌خواه دموکراتیک همه‌شمول»

رحیمی در ادامه به تشریح ویژگی‌های هر یک از این دو گفتمان می‌پردازد و گفتمان طالبانی-امارتی را به عنوان یک گفتمان انحصارگرا، ایدئولوژیک، استبدادی-مذهبی، قبیله‌ای و عقب‌گرا معرفی می‌کند. وی همچنین به نقش این جریان در ناکامی مذاکرات دوحه و برقراری صلح و ثبات دائمی در افغانستان اشاره می‌کند. در مقابل، گفتمان جمهوریت‌خواه دموکراتیک را به عنوان یک گفتمان متنوع و متکثر معرفی می‌کند که بر اصول و ارزش‌های مشترک بنیادین مانند مردم‌سالاری، حاکمیت قانون، حقوق بشر، عدالت اجتماعی و توسعه‌ی پایدار استوار است.

رحیمی در بخش دیگری از یادداشت خود به بحث تعامل یا تقابل با طالبان می‌پردازد و با اشاره به اینکه جریان‌های دموکراتیک و جمهوریت‌خواه در بحث تقابل و تعامل با طالبان دیدگاه مشترکی دارند، می‌نویسد: «جریان جمهوریت‌خواه و دموکراتیک به رغم اختلاف و وابستگی به جریان‌های مختلف اجماع‌نظر دارند که رژیم طالبان مشروعیت داخلی و بین‌المللی ندارد، وضعیت در کشور در زیر سایه این رژیم عادی نیست، قدرت و حاکمیت از سوی طالبان از راه‌های نامشروع و غیرقانونی غصب گردیده است، سیاست‌های این رژیم در حوزه‌های مختلف به ویژه در قبال زنان مورد قبول نیست و بالآخره این رژیم نامشروع باید سقوط یا تغییر کند.»

رحیمی در پایان یادداشت خود با اشاره به نقشه راه روند ویانا، چهار مرحله را برای عبور از بحران کنونی افغانستان و دست‌یافتن به صلح و ثبات دائمی پیشنهاد می‌کند: ۱. توافق روی ارزش‌های مشترک و نقشه راه ۲. بسیج، قیام و مقاومت ملی ۳. مرحله‌ی گذار ۴. و تشکیل نظام دایمی. وی تاکید می‌کند که تا جریان جمهوریت‌خواه به تضعیف طالبان و بن‌بست استراتیژیک در تقابل با طالبان در میدان و در صحنه نظامی-سیاسی افغانستان دست پیدا نکند بحث تعامل با طالبان و برقراری یک نظام دموکراتیک همه شمول در کشور نمی‌تواند جامه‌ی عمل بپوشد.