اخبار هیدرافغانستانانتخاباتگفتگو

انتخابات ریاست جمهوری و پس از آن

این دور انتخابات چه ویژگی‌هایی نسبت به دور قبل داشت؟

در این دور تفاوت‌های بسیاری نسبت به انتخابات ریاست جمهوری در سه دور دیگر دیده می‌شد. در این دور نهادهای بین‌المللی و داخلی توانستند به خوبی از جریان برگزاری انتخابات نظارت کنند و از همه مهم‌تر استفاده از فن‌آوری «بایومتریک» برای ثبت رأی‌دهندگان، یکی از ویژگی‌های دیگر این دور بود.

همه این ویژگی‌ها باعث شده است تا در این دور انتخابات ریاست جمهوری با کاستی‌ها و تخلفات کم‌تری برگزار شود.

در انتخابات‌ پارلمانی در دوره‌های پیشین نیز از بایومتریک استفاده می‌شد؛ اما همان‌گونه که شاهد بودید این فناوری نتوانست چندان در هرچه بهتر برگزار شدن انتخابات مفید باشد؛‌ زیرا کمیسیون مستقل انتخابات و کارمندان آن و همچنین رأی‌دهندگان از تجربه لازم در این عرصه برخوردار نبودند؛ اما اکنون چندین دوره انتخابات در افغانستان تجربه شده است.

زمانی که از یک پروسه توسط کمیسیون‌های انتخاباتی به صورت جدی نظارت می‌شود و سایر شرکای انتخابات به این معناست که میزان مشروعیت انتخابات بیشتر می‌شود.

به نظر شما چرا میزان مشارکت شهروندان در چهارمین دور انتخابات ریاست جمهوری نسبت به سایر انتخابات‌های کم‌‌تر بود؟

همان‌گونه که می‌دانید طالبان در چند سال اخیر با حمایت‌های برخی کشورهای منطقه و بعضی حامیان داخلی‌شان بر میزان حملات و فشارهای خود بر مردم افغانستان افزوده‌اند؛ زیرا به هر میزان که جریان مردم‌سالاری و حکومت‌سازی در افغانستان قوت بگیرد به همان میزان دشمنان افغانستان بر فشارهایشان می‌افزایند؛ زیرا هرگز افغانستانی مقتدر و قدرتمند را برنمی‌تابند.

حضور شهروندان افغانستان با وجود تهدیدهای آشکار و پنهان طالبان، در واقع بیانگر شهامت و پایمردی رأی‌دهندگان در دفاع از حقوق و آزادی‌های مدنی‌شان و همچنین حمایت از نظام جمهوری اسلامی بود؛ امری که هرگز طالبان و حامیان خارجی‌ آنان تصور نمی‌کردند که مردم با وجود تهدیدهای فراوان امنیتی با آن‌هم پای صندوق‌های رأی حاضر شوند.

همان‌گونه که می‌دانید میزان تهدیدها در این دور بسیار بالاتر از دور‌های پیش بود؛ اما نیروهای شجاع امنیتی افغانستان و هماهنگی میان نهادها موجب شد تا تروریستان نتوانند انتخابات و حضور مردم را به چالش بکشانند.

همان‌طور که می‌دانید در دوره‌های پیشین انتخابات ریاست جمهوری، نیروهای بین‌المللی امنیت انتخابات را در سراسر کشور تأمین می‌کردند اما اکنون این وظیفه مهم را نیروهای امنیتی کشورمان بر دوش کشیدند و این خود یکی از ویژگی‌های این دور بود.

افزون بر تهدید طالبان، برخی افراد و گروه‌های سیاسی بازمانده از قدرت نیز تلاش می‌کردند تا با لغو انتخابات، طرح‌های پیشنهادی خود را دنبال کنند؛ زیرا انتخابات را در تضاد با دست یازیدین دوباره خود به «قدرت» و «ثروت» می‌دانستند.

بعضی از رهبران سنتی همواره سخن از تشکیل حکومت موقت به میان آورده بودند صرف‌نظر از اینکه درک درستی از این طرح و شرایطی که می‌توانست موجب تشکیل آن شود، داشته باشند. در حالی که حکومت موقت یعنی بازگشت دوباره مردم افغانستان به بیست سال پیش و نادیده گرفتن شهروندان و سربازانی که جان خود را برای حرکت افغانستان رو به پیش، قربانی کرده‌‌اند و همچنین نادیده انگاشتن دستاوردهای چند دهه اخیر!

 جالب‌تر از همه که تیم انتخاباتی «مادر وطن» اعلام کرد که در صورت پیروزی در پی تغییر نظام «جمهوری» به «امارت» است. طرحی که هرگز مردم افغانستان حاضر نیستند تحت هیچ شرایطی آن را بپذیرند؛ زیرا این رژیم را آزمودند و عملاً دیدند که چگونه طالبان با داعیه امارت‌خواهی‌شان چهره افغانستان را در سطح بین‌الملل لکه‌دار و کشور را به سوی نابودی سوق دادند.

عده‌ای نیز با جدی گرفتن گفتگوهای صلح آن‌هم در شرف برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، تلاش می‌کردند تا افکار عمومی را با خود همراه کنند؛ اما خوشبختانه تلاش‌های آنان چندان منجر به موفقیت نشد؛ اما حضور مردم در حوزه‌هایی که آنان خود را صاحب نفوذ در آن می‌دانستند بسیار اندک بود. حتی اکنون مدعی هستند که در آن حوزه‌ها تقلب صورت گرفته‌ است؛ صرف‌نظر از اینکه تلاش‌های پیش از انتخابات خودشان باعث کاهش حضور مردم در آن حوزه‌ها شده است.

چرا افرادی مانند حامد کرزی و … در آخرین روزهای باقی‌مانده به انتخابات با تشکیل گردهم‌آیی و کنفرانس‌های خبری در پی به چالش کشاندن و لغو انتخابات بودند؛ ما با آن‌هم موفق نشدند از برگزاری انتخابات جلوگیری کنند، علت عدم موفقیت آنان چیست؟

تلاش آقای کرزی برای اولویت‌ دادن به صلح نسبت به انتخابات، بحث تازه‌ای نیست؛‌ البته باید یادآوری کنم که «صلح» یکی از خواست‌های مهم مردم افغانستان است؛ اما صلحی که پس از تحکیم نظام و حفظ ارزش‌های آن به میان آید؛ زیرا تاکنون مردم افغانستان برای حفظ نظام قربانی‌های بیشماری داده‌اند و هرگز نباید خون قربانیان مبارزه با دهشت‌افکنان و تروریستان را، به بهانه صلحی که آغاز و انجامش مبهم است، قربانی کرد. صلح باید توسط حکومت برآمده از رأی مردم مدیریت شود نه توسط کسانی که همواره حامی و پشتیبان طالبان بوده‌اند!

تصور می‌شود که آقای کرزی و دوستانش در پی تشکیل حکومت موقت و یا هر حکومت دیگری بودند که می‌توانست موجب دست‌یابی دوباره آنان به قدرت و مقدرات مردم افغانستان شود.

اگر کرزی به دنبال حکومت بود می‌توانست در انتخابات ریاست جمهوری خود را نامزد کند، چرا چنین نکرد؟

کرزی خود می‌داند که دیگر زمینه‌ای برای وی برای اینکه بار دیگر قدرت را در افغانستان به دست گیرد وجود ندارد و کرزی بیش از یک و نیم دهه فرصت، منابع و امکاناتی که به کشور سرازیر شد را با سوء مدیریت وی حیف‌ومیل شد. برنامه زیربنایی که بتواند افغانستان را حمایت کند و برای آینده کشور دستاورد باشد در زمان وی صورت نگرفت. همه امکانات بخش اعظم آن حیف‌ومیل شد و مخصوصاً چند روز پیش یک روزنامه انگلیسی‌زبان ادعا کرد که حامد کرزی یکی از سیاستمدارانی است که بیشترین سرمایه را در دوبی دارد.

بعضی دیگر مانند اسماعیل خان، آقای قانونی و … متأسفانه در سال‌های اخیر به علت تجرید شدن و طرد شدن نتوانستند در حکومت و اداره سیاسی افغانستان دخیل و تصمیم‌گیرنده باشند راهی جز این نداشتند تا حکومت نیم‌بند موقت که بتوانند در آن حرف داشته باشند نداشتند؛ زیرا در فضایی که حکومت مقتدر، قانون‌گرا و منظم آنان نمی‌توانند حیات سیاسی خود را ادامه دهند. آنان مجموعه‌ای از گروه‌ها و افراد سیاسی نظم‌گریزند و در فضایی آکنده از نظم و قانون نمی‌توانند به حیات سیاسی خود ادامه دهند.

شرایط پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

انتخابات در شرایط امن و در فضای شفاف برگزار شد و شرایط خاصی پس از انتخابات پیشروی نیست. مردم افغانستان تصمیم خود را گرفته‌اند که چه کسانی را حمایت کنند و چه کسانی را حمایت نکنند. مبنای حمایت مردم افغانستان و تصمیم آنان در ششم میزان بیشتر بر دو معیار بوده است. یکی اینکه نامزدان در گذشته چه کرده‌اند، مردم افغانستان پیشینه همه را ارزیابی کرده‌اند و دستاوردهای آنان حداقل در هجده سال پسین در افغانستان به نقد و بررسی گرفتند. یعنی مردم افغانستان بر اساس دو معیار گذشته و برنامه‌های آینده آنان به تیم‌ها رأی داده‌اند. برخی از تیم‌های انتخاباتی به علت نداشتن پیشینه خوب و درخشان توسط مردم حمایت نشده‌اند در ششم میزان و از طرف دیگر به علت نداشتن برنامه و طرح برای حل مسئله افغانستان و برون‌رفت از وضعیت فعلی برنامه نداشته‌اند و این باعث طرد آنان توسط مردم شده است.

گفته می‌شود که برخی می‌گویند که بر اساس نتایج، آرای نامزدان قومی و حزبی بوده است، آیا به نظر شما درست است؟

بحث قومیت متأسفانه در افغانستان همچنان پررنگ است و نمی‌توان این واقعیت را کتمان کرد؛‌ ولی تیم دولت‌ساز به رهبری دکتر محمد اشرف غنی آرای مردم مناطق مختلف افغانستان را گرفته است؛ زیرا وی علی‌رغم تبلیغات رهبران سنتی و هواداران آنان یکی از شخصیت‌های ملی‌گرایی است که افغانستان چون او را کم‌تر به خود دیده است؛‌ شاید کم‌تر رئیس حکومتی باشد که تمام ولایت‌های افغانستان را چند بار در دوره حکومتش سر زده باشد.

 آقای دکتر غنی، تنها کسی است که در همه نقاط افغانستان دارای هوادار است و از آن رأی گرفته است.

آیا به نظر شما امکان دارد پس از اعلام نتایج انتخابات یکی از طرفین نتیجه را نپذیرند و به آنچه کمیسیون مستقل انتخابات اعلام می‌کند تن درندهند؟

نتیجه انتخابات ششم میزان را فقط کمیسیون‌های انتخاباتی اعلام می‌کنند؛ ولی متأسفانه بعضی به علت اینکه در انتخابات شکست خود را پذیرفته‌اند و دیدند که در صندوق آنان چیزی به نام رأی وجود ندارد پیشاپیش اعلام پیروزی کردند و گفتند ما پیروز هستم و حتی گفتند که ما کابینه را تشکیل می‌دهیم و حکومت آینده را می‌سازیم.

همه این اظهارات در مغایرت با قانون است؛ زیرا تنها نهادی که می‌تواند نتایج را اعلام کند و قابل‌پذیرش برای مردم افغانستان باشد کمیسیون انتخابات است؛ ولی به علت اینکه شکست بالاخره تلخ است بعضی ممکن است نپذیرند؛ ولی راهی جز پذیرش نتیجه و اعلام نتیجه از طرف کمیسیون وجود ندارد.

هر فکر دیگری که تیم انتخاباتی یا کس دیگری در سر داشته باشد که بار دیگر حکومتی شکل بگیرد مانند حکومت کنونی من فکر می‌کنم این خواب را از سر دور کند و مردم افغانستان این تجربه تلخ را هرگز تکرار نخواهند کرد و نخواهند پذیرفت.

مردم رأی دادند و نامزد موردنظرشان را که تیم دولت‌ساز باشد انتخاب کردند و نتیجه ابتدایی در ۲۷ میزان اعلام می‌شود از طرف کمیسیون و در ۱۶ عقرب نتایج نهایی اعلام خواهد شد و دولت‌ساز به سوی حکومتی خواهد رفت که بتواند از عزت، عظمت و اقتدار مردم افغانستان در عرصه‌های مختلف داخلی و بین‌المللی دفاع کند.

یکی از شعارهای اشرف غنی مبارزه با زورمندان است اما عملاً لیست تعدادی از متهمان به زورگویی و غصب زمین در این تیم دیده می‌شود حتی در سطوح بالا، آیا این در تناقض با شعارهای این تیم نیست؟

خوشبختانه تیم دولت‌ساز به عنوان تیمی مقتدر با درکی که از گذشته افغانستان دارد و طرحی که برای حل مسئله افغانستان و دورنمایی که از آینده کشور دارد؛ این ویژگی‌ها باعث شده است که یکسری گروه‌ها و چهره‌هایی که به رغم اینکه با خط‌مشی و پالیسی این تیم سازگار نیست از این تیم حمایت کرده‌اند، آنان به عنوان شهروندان افغانستان این حق را دارند که نامزد مورد نظر خود را حمایت و به او رأی دهند و از او حمایت کنند؛ اما مهم سطح رهبری این تیم است که مجموعه‌ای متخصص است و مجموعه‌ای که تحلیلی از گذشته افغانستان و طرحی برای مسئله فعلی کشور دارد. اگر گروه‌هایی اعلام حمایت می‌کنند و می‌خواهند رأی بدهند به این تیم ما نمی‌توانیم آنان را از حق رأی‌شان محروم کنیم؛ ولی آنان هیچ‌گاه در سطوح تصمیم‌گیری تیم نیستند. اراده و عزم آنان نمی‌تواند در تصامیم و برنامه‌های تیم دخیل باشد.

در صورت وجود اعتراض مردم از افراد بدنام تیم دولت‌ساز، در حکومت آینده شما حاضر هستید آنان را به نهادهای عدلی و قضایی معرفی کنید؟

همان‌گونه که در ۵ سال گذشته رئیس جمهور غنی صدها هزار جریب زمین را به مردم افغانستان بازگرداند و مجرمان خطرناکی را به زندان انداخت و بیش از ده‌ها تن از کسانی که در وزارت داخله و دفاع متهم به اختلاس بودند اکنون در زندان به سر می‌برند و بسیاری از مواردی که در دستگاه عدلی و قضایی به فساد متهم بودند امروز شما آنان را نمی‌بینید آنان اکنون در زندان هستند.

به یاری خدا حکومت دولت‌ساز شکل خواهد گرفت و با تأکید بر دولت‌سازی، مبارزه با فساد اداری و سیاسی و مبارزه با نابرابری‌ها و تأکید به این اصول کارش را آغاز خواهد کرد و هر چهره‌ای که متهم به اختلاس، فساد، غصب زمین و … باشد بر اساس قانون با آنان برخورد خواهد شد.

مردم هزاره و تشیع بیشتر  شخص اشرف غنی را متهم به قوم‌گرایی می‌کنند؛ آیا واقعاً چه باعث شده است که بخشی از این مردم دکتر غنی را متهم به قوم‌گرایی کنند؟

یکسری مناسباتی و موضع‌گیری‌ها در بین قوم‌های افغانستان ریشه در تاریخ این سرزمین دارد. متأسفانه در گذشته اتفاقاتی رخ داده است که اگر هر اقدامی هر حاکم در شرایط کنونی انجام دهد و تصمیمی اتخاذ کند قبل از فکر کردن به ماهیت و تبعات آن ناخودآگاه ذهن ما به اتفاقات تاریخی معطوف می‌شود و احساس می‌کنیم تبعیض اعمال شده است.

حکومت کنونی حکومتی ائتلافی است آقای داکتر عبدالله نیم حکومت را در اختیار دارد و آقای غنی همچنین، با این تفاوت که آقای غنی رئیس جمهور و آقای عبدالله رئیس اجرایی، در ۲۰۱۴ هزاره‌های افغانستان ۸۵ فیصد آرای خود را به عبدالله دادند. انتظار می‌رفت وقتی که نصف کابینه را در اختیار دارد حداقل پاسخ حمایت قاطع هزاره‌ها را می‌داد حداقل سه وزارت را به آنان اختصاص می‌داد در حالی که ۱۵ درصد آرای مردم هزاره به تیم رئیس جمهور غنی تعلق گرفته بود ولی به رغم اینکه هزاره‌ها کمتر از وی حمایت کرده بودند اما بازهم در بدنه حکومت آنان را می‌بینیم.

اگر به دلایلی برخی از آنان وظایف خود را ترک کرده‌اند، مثلاً وزیر تجارت خودش کنار رفته است دگه نباید آن را مبنی بر قوم‌گرایی و عدم حضور هزاره‌ها در حکومت قلمداد کنیم. وقتی که آقای شاران را رئیس جمهور به عنوان وزیر آب و انرژی معرفی می‌کند داکتر عبدالله وی را رد می‌کند این در واقع بی‌حرمتی و توهین به آرای ۸۵ فیصدی هزاره‌های افغانستان است که در انتخابات پیش به آقای عبدالله داده شده است.

دکمه بازگشت به بالا