نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
امروزه دیگر تغییرات اقلیمی و مرضهای غیرقابل علاجی چون سرطان و ایدز، نگرانی اصلی شهروندان جهان نیست. تروریسم در اشکال مختلف میرود که آینده بشر را چه در بعد معنوی و چه در بعد مادی با خطر فروپاشی روبرو کند. کشورهای زیادی در جهان در معرض تروریسم قرار گرفتهاند و کشورهای زیادی هم در جهان […]
امروزه دیگر تغییرات اقلیمی و مرضهای غیرقابل علاجی چون سرطان و ایدز، نگرانی اصلی شهروندان جهان نیست. تروریسم در اشکال مختلف میرود که آینده بشر را چه در بعد معنوی و چه در بعد مادی با خطر فروپاشی روبرو کند. کشورهای زیادی در جهان در معرض تروریسم قرار گرفتهاند و کشورهای زیادی هم در جهان خود مجری تروریسم شدهاند. با این حال گره خوردن تروریسم با دین در عصر حاضر، خطر آن را چندین برابر کرده است، زیرا آنانی که در دینداری چنان غرق شدهاند که دیگر قدرت تمیز خوب و بد از آنان سلب شده است، با فرمان دین حاضرند به هر نحو ممکن دشمن را که از دید آنان دینشان را هدف قرار داده است، ازسر راه بردارند.
برای آنها قربانی شدن جانشان در این راستا کوچکترین ارزشی ندارد. با شیوههای جدید تروریسم که به صورت انتحاری کردن تروریسم جلوهگر میشود، آمار تلفات انسانی به شدت بالا رفته است. پر تلفات ترین حمله تروریستی در تاریخ بشری حملات یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱ در آمریکا بود که منجر به کشته شدن بیش از سه نفر در یک روز شد. تروریستها با استفاده از هواپیما و کوبیدن آنها به دو برج آسمانخراش تجارت جهانی و ساختمان وزارت دفاع آمریکا بزرگترین حمله تروریستی جهان را انجام دادند. لیکن کشورهایی نیز در جهان وجود دارند که طی سالیان دراز میلیونها نفراز شهروندانشان قربانی تروریسم شدهاند. افغانستان، عراق، سوریه، سومالی، نیجریه و کشورهای دیگر جز بزرگترین قربانیان تروریسم بوده و هستند.
قتلعام افغانها توسط تروریستها
همین پنج روز قبل بیش از هفتاد شهروند افغانستان، بدون آنکه کوچکترین رابطهای با اهداف تروریستی داشته باشند، قربانی این هیولای انسانش شدند. تروریستها با حمله به یک محفل عروسی در شهر کابل ۷۰ نفر را کشته و نزدیک به ۲۰۰ نفر دیگر را زخمی کردند. تروریستها با استفاده از نفرت مذهبی که در گوشه و کنار جهان به شدت در حال رشد است، به این محفل عروسی حمله کردند و به بهانه اینکه شرکتکنندگان در این محفل از مذهب آنان نیستند، دهها تن را به خاک و خون کشیدند. افغانستان از اواسط دهه ۹۰ میلادی و با استیلای گروه تروریستی طالبان تبدیل به بزرگترین پایگاه تروریسم جهانی شد. پاکستان، که در قاموس سیاسی جهان، به عنوان مادر تروریسم جهانی شناخته میشود، با حمایت گروههای تروریستی متعدد، افغانستان را به بهترین لانه تروریستی جهان تبدیل کرده است.
القاعده نیز که در دهه ۹۰ میلادی بزرگترین گروه تروریستی جهان تلقی میشد، پایگاههای خود را در افغانستان ایجاد کرد و با پرورش تروریستها، حملات دهشتبار تروریستی را در گوشه و کنار جهان انجام داد. حملات یازدهم سپتامبر و به دنبال آن هجوم نیروهای ناتو علیه گروه طالبان در افغانستان و سقوط این رژیم، خوشبینیهایی را نسبت به محو تروریسم در کانون اصلی تروریسم جهانی به وجود آورد. متأسفانه عدم توجه به ریشههای شکلگیری تروریسم جهادی، که نام جدید خشونتطلبان دینی بود، بار دیگر این پدیده را آشکار ساخت و بیشازپیش گسترش داده است. بخشی از مدارس دینی در پاکستان، بهخصوص مدارسی دینی که پیرو مکتب دیوبندی هستند، با کوبیدن بر طبل جنگ مذهبی و با بهانه در خطر بودن جهان اسلام، به سربازگیری در سراسر جهان و تبدیل ساختن این گروه به کابوس دایمی مردم جهان پرداختند.
عدم توجه به حکومتداری در عراق پس از سقوط صدام حسین، و بدتر از آن، شکلگیری بهار عربی، کشورهای خاورمیانه را نیز به کانون پرخطر تروریسم تبدیل کرد. با ایجاد هستهای جدید به نام داعش، تروریسم دامن وحشتبار خود را تا اقصا نقاط جهان گسترش داد. کشورهای آفریقایی نیز دچار این هیولای قرن ۲۱ شدند و جهان یکبار دیگر تا آستانه سقوط در ورطه تروریسم جهانی پیش رفت. داعش با ساختن شاخه خراسان، حرکت به سمت افغانستان را نیز آغاز کرد. هرچند قبل از این طالبان با اعمال تروریستی خود، دمار از روزگار مردمان این سرزمین درآورده بودند، اما با اضافه شدن داعش که همزمان هم دولت افغانستان هم نیروهای خارجی حاضر در افغانستان و همچنین طالبان و شهروندان افغانستان را هدف قرار میداد، وضعیت در این کشور به بدترین حالت خود رسیده است. گزارش سالانه سازمان ملل متحد نشان میدهد که هرساله در افغانستان، آمار تلفات شهروندان ناشی از حملات تروریستی افزایش پیدا مییابد.
اکنون در آستانه گفتگوهای صلح با یکی از گروههای افراطی که در سطح جهان هنوز به عنوان یک گروه تروریستی شناخته میشوند، مشخص نیست آینده افغانستان و مبارزه با تروریسم به کجا خواهد رسید. طالبان در توافقی که با آمریکا انجام داده است تعهد کرده که نگذارد، افغانستان بار دیگر تبدیل به پایگاه بزرگ تروریسم شود. ولی آنچه را که آمریکا و حامیان گفتگو با طالبان فراموش کردهاند، این است که دیدگاه آنان در رابطه به تروریسم با دیدگاه و جهانی بینی طالبان در این رابطه تفاوت بزرگی دارد. آنچه از دید آمریکا و کشورهای غربی به نام گروههای تروریستی شناخته میشود، از دید طالبان گروههای دینمدار رهایی بخشند، که سعی در نهادینه ساختن دین اسلام در کشورهای جهان دارند. این تفاوت دیدگاه در آینده اگر رأس قدرت افغانستان به دست طالبان بیفتد، میتواند چالشهای دوبارهای را برای جهان به وجود آورد.
با گذشت سه سال از صدور فرمان رهبری گروه طالبان مبنی بر ممنوعیت کار زنان در نهادهای غیردولتی و بینالمللی، ابعاد فاجعهبار این تصمیم اکنون در تمام لایههای جامعه افغانستان دهان باز کرده است. این سیاست که با هدف حذف هویتی نیمی از پیکره جامعه اجرا شد، خانوادههای زنسرپرست را با بنبست معیشتی روبرو کرده و بسیاری از نانآوران سابق را به سوی گدایی سوق داده است.
ترور جنرال اکرامالدین سریع در ایران موجی از واکنشها را در میان نهادهای مدنی افغانستان برانگیخت. سازمان رزمندگان افغانستان با انتشار بیانیهای این رویداد را محکوم کرده و آن را بخشی از ناامنیهای فرامرزی دانست. در این بیانیه بر ضرورت بررسی دقیق، شفافسازی ابعاد حادثه و پیگرد عاملان تأکید شده و با خانواده قربانیان ابراز همدردی شده است.
پژوهش تازه در بریتانیا نشان داد زنستیزی خشونت خانگی را به افراطگرایی پیوند میدهد. در افغانستان تحت طالبان، این چرخه به سیاست رسمی بدل شده؛ زنان از آموزش، کار و حقوق اساسی محروماند و خشونت سیستماتیک زندگیشان را رقتبار ساخته است.
با روز جهانی محو خشونت علیه زنان، این پرسش مطرح است: آیا میتوان پدیدهای را محو کرد که تعریفی واحد ندارد؟ خشونت فراتر از عمل فیزیکی، شامل ساختارهای ناعادلانه بینالمللی و فرهنگی است. در جوامعی مانند افغانستان، خشونت ثواب شمرده میشود. محو آن نیازمند ادبیاتسازی عمیق و تعریف مشترک مصادیق است.
دیدگاه بسته شده است.