اسلایدتحلیلصلح

آقای رئیس جمهور، سلام!

حکومت وحدت ملی با ناکارآمدی، فساد،‌ سوء استفاده از صلاحیت‌ها و ضعف مدیریت، بیش از چهار سال کشور را با انواع بحران‌هایی چون ناامنی، اختلال در نظم، امنیت و مدیریت کشور، اختلاف سیاسی، تضادهای قومی،‌ فقر و بیکاری مواجه کرده است. در چنین وضعیتی شما (رئیس جمهور) با حاتم‌بخشی خود از کیسه خلیفه (بودجه‌های ملی) پنج میلیون دالر را برای برگزاری جرگه‌ای سنتی و ناکارآمد مصرف کردید. جرگه‌ای که آن‌هم با نزدیک شدن تب‌و‌تاب انتخابات و فشارهای پیدا و پنهان داخلی و خارجی برای به حاشیه کشاندن حکومت در گفتگوهای صلح، بیانگر نگاه فردمحورانه شما از این جرگه است.

قطعاً پنج میلیون دالری که صرف این جرگه شده است از حساب شخصی رئیس جمهور هزینه نشده است؛ بلکه از بودجه‌های ملی مردم افغانستان تدارک دیده شده است. مردمی که اکنون با شدیدترین مشکلات اقتصادی و معیشتی دچار هستند، آن‌هم در زمانی که نبود فرصت‌های شغلی، درآمدزایی و بیکاری به یکی از معضلات اساسی جامعه ما تبدیل شده است.

‌این هزینه که اکنون قرار است ظرف پنج روز مصرف شود از آن یتیمانی است که پدران خود را در سنگرهای دفاع از جان، مال، ناموس و عزت مردم افغانستان از دست داده‌اند تا بتوانند حاکمیت ملی و تمامیت ارضی این سرزمین را حفظ کنند.

جناب رئیس جمهور!

این هزینه‌های گزاف را در حالی در جرگه‌های فرمایشی و نمایشی مصرف می‌کنید که شهروندان از گرسنگی، فقر و تنگ‌دستی وضعیت رقت‌باری را تجربه می‌کنند. پولی که از کمک‌های جامعه جهانی و یا مالیات و ده فیصد کریدت‌کارت‌ها به دست آمده است را نباید این‌گونه و با بی‌باکی تاراج کرد.

بیوه‌زنان و سربازان جان‌برکف این سرزمین، جوانانی که به فرمان شما (فرمانده کل قوای مسلح افغانستان) جان‌بازی می‌کنند اکنون از فقر و مشکلات مالی در وضعیت تأسف‌باری بسر می‌برند؛ چه‌بسا بسیاری از زنانی که همسران خود را در جبهات جنگ از دست داده‌اند مشکلات زندگی باعث شده است تا تن به تن‌فروشی بسپارند!

جناب فرمانده کل نیروهای مسلح افغانستان!

مطمئن هستم که حتی برای یک‌بار هم جرئت این را نخواهید داشت تا به عنوان یک شهروند عادی و همانند آنان از زیرپل کوته‌سنگی و یا پل‌سوخته عبور کنید و ببینید که چگونه سرباز جوانی که پاهایش را در جنگ با تروریستان از دست داده است و تبعیض، نابرابری و ناکارآمدی ارگان‌های امنیتی او را به تکدی‌گری واداشته است جور فساد، ضعف مدیریت، نبود شایسته‌سالاری و انواع و اقسام ناکارآمدی‌های مدیران ردیف اول و دوم حکومت را با تمام وجودش تحمل می‌کند.

لطفاً برای یک‌بار هم که شده است کوچه و پس‌کوچه‌های شهر را که مملو از متکدیان و معتادان شده است تماشا کنید و از خود بپرسید که چرا و چگونه باید آنان این‌چنین باشند. چه کسی مسئول است و نقش شخص اول مملکت در بروز چنین ناهنجاری‌ها چیست؟

جناب رئیس جمهور!

در حالی‌که شهروندان، جوانان، فرهنگیان، اندیشمندان و اقتصاددانان مملکت هر روز با افزایش بیکاری،‌ نامساعد بودن شرایط، نبود فرصت‌های برابر سیاسی و اقتصادی و عدم اشتغال دست به مهاجرت می‌زنند؛ اما پروژه‌هایی که می‌تواند باعث ایجاد کار و اشتغال شود به صورت نامتوازن و غیرعادلانه به شرکت‌های خارجی و شرکت‌های داخلی منتسب به مقامات حکومتی سپرده می‌شود.

بیش از یک هفته سازمان‌های دولتی و غیردولتی، بانک‌ها، صرافی‌ها، شفاخانه‌ها، جاده‌ها و فروشگاه‌ها به بهانه برگزاری «لویه جرگه مشورتی صلح» بسته شده‌اند. امری که خسارت‌های میلیونی را بر دوش مردم فقیر افغانستان تحمیل کرده است. راه‌بندان‌‌ها و تدابیر شدید امنیتی نه‌تنها موجب مرگ کودک هفت‌ماهه در چندصد متری ارگ ریاست جمهوری شده است؛ بلکه تمام شریان‌های شهر را قفل کرده است. آیا این معقولانه و به صرفه است که تنها برای «تعیین چارچوب مذاکرات صلح  با طالبان» چنین کرد، در حالی‌که شما متفکر دوم جهان هستید، چرا باید از تعیین چارچوب مذاکرات صلح عاجز باشید؟!

من به عنوان یک شهروند پیشنهاد می‌کنم که به جای هزینه‌های میلیونی برای برگزاری این جرگه و چه‌بسا جرگه‌ها و همایش‌های مشابه، آن را صرف بهبود کیفیت خوراک، پوشاک و تجهیزات نظامی سربازان دلیر سرزمین‌مان کنید تا آنان قَدِ دشمن را با زور بازوان ستبر خود در مقابل مردم افغانستان خم کنند. باید بدانید که دشمنان افغانستان چنان نادان، بی‌رحم و سفاکند که هیچ چیزی جز زور و میل تفنگ، آنان را وادرا به سازش و مصالحه نمی‌تواند.

ارگ ریاست جمهوری اعلام کرده بود که لویه‌جرگه مشورتی صلح برای توحید دیدگاه مردم افغانستان درباره صلح و انتخابات برگزار می‌شود؛ اما به نظر شما در افغانستان کسی پیدا خواهد شد که از جنگ و کشتار خسته و مشتاق صلح نباشد و یا بگوید که ما خواستار صلح نیستیم؟ سال‌هاست که صدای صلح‌خواهی مردم افغانستان طی حرکت‌های مدنی و اعتراضی بلند شده است و این واضح است که همه تشنه صلح و امنیت هستند و هیچ نیازی به پرسش نیست که بدانیم آیا مردم، انتخابات می‌خواهند یا خیر! زیرا مشارکت فزاینده آنان در انتخابات‌هایی که بازهم با ضعف مدیریت حکومت و مدیران گزینشی شما به فساد گرایید بیانگر اشتیاق آنان برای برگزاری انتخابات است.

آقای رئیس جمهور!

شما که تحصیلکرده غرب هستید، آیا هرگز درباره لویه‌جرگه اندیشیده‌اید و یا کورکورانه و بدون کم‌ترین تعمق و تفکر درباره تبعات آن، همان‌گونه که در گذشته انجام شده است به پیش خواهید رفت؟

در قرن‌های پیشین با نبود سازوکارهای دموکراتیک و نهادهای مشروع حقوقی برگزاری لویه‌جرگه توجیه‌پذیر بود در حالی که اکنون تمام نهادها و ساختارهایی را دارا هستیم که مردمان کشورهای دیگر از آن بهره‌مند هستند و مشکلات این‌چنینی خود را با آن حل می‌کنند.

آیا گاهی درباره نقش،‌ کارکرد و تاثیرگزاری این نهاد سنتی (لویه‌جرگه) فکر کرده‌اید؟ ما امروز سازوکارهای زیادی برای شنیدن صدا و خواست مردم افغانستان داریم تا بر مبنای آن تصمیم بگیریم. اگر بنای کار مدیریت وضعیت کنونی باشد، باید با عبور از مدیریت و نهادهای سنتی به مدیریت مدرن و امروزی روی آوریم و با حذف و کنارگذاشتن نهادهایی که هرگز درباره آن اندیشه نشده است از سازوکارهای مدرن و امروزی برای حل مسایل‌مان استفاده کنیم در غیر آن، تغییر وضعیت و عبور از گردنه‌های سختی که در آن بند مانده‌‌ایم ناممکن خواهد بود.

اگر واقعاً برگزاری جرگه به عنوان یک ساختار می‌تواند مشکل‌گشا باشد، پیشنهاد می‌کنم که با لغو پارلمان و سازوکارهای امروزی، لویه‌جرگه را جایگزین پارلمان افغانستان کنید تا برای همیشه از شر مشکلات در امان بمانیم.

مشکل کنونی کشور ما، انحصار و شخصی‌سازی قدرت و سازش‌ناپذیری غنی و عبدالله است. چگونه می‌توان بر درایت، صداقت و توان مدیریتی آقای رئیس جمهور باورند بود در حالی که حتی آقای عبدالله را به عنوان بخشی از حکومت نتوانسته است با خود داشته باشد؟!

  • امیرمحمد احساس‌
    کارشناس و تحلیل‌گر روابط بین‌الملل
دکمه بازگشت به بالا