نوروز و یلدا؛ پاسخ عقلانی به اتهام شرک

با نزدیک شدن به نوروز و شب یلدا، موج تازه‌ای از بحث‌ها درباره شرک‌آلود بودن این آیین‌ها شکل می‌گیرد؛ داوری‌هایی که بیشتر بر سوءبرداشت از مفهوم شرک و ناآگاهی از تحول معنایی سنت‌ها استوار است. استاد سعید موسوی (خلیق) در این نوشتار توضیح می‌دهد که نوروز و یلدا در زیست مسلمانان نه تهدید توحید، بلکه فرصت اخلاق، پیوند و شکرگزاری‌اند.
با نزدیک شدن به نوروز و شب یلدا، دوباره بحث‌های تکراری درباره «شرک‌آلود بودن» این آیین‌ها بالا می‌گیرد؛ بحث‌هایی که اغلب بر پایه برداشت‌های سطحی از تاریخ و سوءفهم از مفهوم شرک شکل می‌گیرند. استاد سعید موسوی (خلیق) در این مقاله با رویکردی عقلانی و مستند به این موضوع پرداخته و نشان می‌دهد که نوروز و یلدا نه تنها با توحید تعارضی ندارند، بلکه در تجربه زیسته جامعه مسلمان، به بستری برای صله‌رحم، اخلاق، شکرگزاری و معنا تبدیل شده‌اند. مسئله اصلی نه قدمت سنت‌ها، بلکه جهت معنایی آن‌هاست.

مقدمه

هر سال با نزدیک شدن به نوروز و شب یلدا، گروهی با قطعیت اعلام می‌کنند که این آیین‌ها «شرک‌آلود» و «غیراسلامی»اند. استدلالشان نیز ساده است: چون این مراسم پیش از اسلام وجود داشته‌اند، پس مسلمان نباید با آن‌ها کاری داشته باشد.

این نگاه در ظاهر رنگ دینی دارد، اما در باطن نه با عقل دینی سازگار است و نه با تجربه تاریخی اسلام. این نوشته تلاشی است برای پاسخ دادن به این داوری‌ها؛ بی‌هیجان، بی‌تعصب و بر پایه فهم درست از مفهوم شرک، قداست و مناسک.

۱. شرک چیست و چه چیزی شرک نیست؟

شرک یعنی شریک‌گرفتن برای خدا در معبودیت، نه در تاریخ.
نه هر سنتی شرک است و نه هر آیینی که پیش از اسلام وجود داشته، ذاتاً غیردینی است. اگر «قدمت تاریخی» معیار شرک باشد، باید بسیاری از عناصر مسلم اسلامی را کنار گذاشت:

  • مهریه، پیش از اسلام وجود داشت.
  • طواف کعبه، پیش از اسلام انجام می‌شد.
  • احترام به حجرالاسود، سابقه پیشااسلامی داشت.

پیامبر اسلام هیچ‌یک از این‌ها را حذف نکرد؛ بلکه جهت و معنا را اصلاح کرد. مشکل اسلام با ابزار نبود، با معبودِ اشتباه بود.

۲. تفاوت ریشه تاریخی با معنای امروز

نوروز و یلدا ممکن است در روزگاری دور رنگ‌وبوی اسطوره‌ای داشته باشند، اما پرسش اصلی این است: امروز چه معنایی دارند؟

در زیست واقعی جامعه مسلمان:

  • یلدا شب دورهم‌نشستن، صله‌رحم، خواندن قرآن، شعر حکمی و یاد خداست.
  • نوروز زمان نو شدن، شکر نعمت، پاکیزگی، آشتی و توجه به نظم زمان است.

این‌ها دیگر مناسک پرستش طبیعت یا نیروهای مستقل نیستند؛ بلکه سنت‌های اجتماعی‌اند که در بستر دین معنا یافته‌اند.

۳. سنت به‌مثابه ابزار، نه معبود

سنت‌ها مانند ابزارند؛ نه مقدس‌اند و نه مشرک.
همان‌طور که یک بلندگو می‌تواند روزی موسیقی پخش کند و روزی صدای قرآن، ابزار با نیت و استفاده‌کننده معنا می‌گیرد.
زمان، جشن، جمع، نماد و آیین نیز همین‌گونه‌اند.
اسلام ابزارها را نمی‌شکند؛ آن‌ها را در اختیار معنا قرار می‌دهد.

۴. مرز باریک قداست و شرک

یک سنت می‌تواند قداست‌ساز باشد یا شرک‌آفرین؛ تفاوت در خود سنت نیست، در جهت معناست.

  • اگر کسی نوروز را منشأ اثر مستقل بداند، شرک است.
  • اگر یلدا را موضوع پرستش بداند، شرک است.
  • اما اگر این مناسک ظرف اجتماع، بستر ذکر و زمینه اخلاق و شکر باشند، نه تنها شرک نیستند، بلکه بخشی از زندگی دینی‌اند.

۵. قیاس روشنگر: عیسی در اسلام و مسیحیت

برای فهم بهتر این منطق، کافی است به تفاوت نگاه اسلام و مسیحیت به عیسی توجه کنیم:

  • در اسلام، عیسی پیامبر است؛ نشانه قدرت خدا و ابزار هدایت.
  • در مسیحیت متأخر، عیسی از نشانه عبور می‌کند و به ذات الهی می‌رسد.

تفاوت در شخص نیست؛ در نحوه تقدیس است.
اسلام قداست را تا مرز نشانه می‌پذیرد، اما آن‌جا که نشانه به معبود تبدیل شود، ترمز می‌گیرد.
همین منطق درباره نوروز و یلدا نیز صادق است.

۶. چرا برخی این سنت‌ها را شرک می‌نامند؟

بسیاری از این داوری‌ها از ایمان عمیق نمی‌آیند؛ از ترس از فرهنگ زنده می‌آیند.
دینی که از یک شب بلند، یک فصل نو یا یک سنت اجتماعی بترسد، نه توحیدش پخته است و نه قرائتش از تاریخ.
ایمان بالغ، با معنا گفت‌وگو می‌کند، نه با حذف.

نتیجه‌گیری

نوروز و یلدا نه ذاتاً مقدس‌اند و نه ذاتاً مشرکانه.
آن‌چه به آن‌ها معنا می‌دهد، نحوه استفاده از آن‌هاست.
همان سنت می‌تواند پل توحید باشد یا لغزش‌گاه شرک.

تفاوت نوروز اسلامی با نوروز باستانی، و یلدای زیسته امروز با صورت‌های کهن آن، در جهت معناست، نه در نام و تقویم.

و در پایان:
شرک از دل سنت‌ها زاده نمی‌شود؛
از جایی زاده می‌شود که عقل خاموش شود
و ابزار، معبود گردد.