نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
مدینه قانت، شاعری با سابقه هنری هشت ساله، به زندگی و زن بودن با قلمی لطیف و قدرتمند مینگرد و از عشق، اندوه، و آگاهی تلخ اما زیبا میسراید. آثار او آمیزهای از احساس و تفکر است که مخاطبان را به دنیای درونی خود دعوت میکند.مدینه قانت، شاعری ساکن آلمان، با تخلص «قانت»، هنر شاعری […]
مدینه قانت، شاعری با سابقه هنری هشت ساله، به زندگی و زن بودن با قلمی لطیف و قدرتمند مینگرد و از عشق، اندوه، و آگاهی تلخ اما زیبا میسراید. آثار او آمیزهای از احساس و تفکر است که مخاطبان را به دنیای درونی خود دعوت میکند.مدینه قانت، شاعری ساکن آلمان، با تخلص «قانت»، هنر شاعری خود را در قالبی از لطافت و استواری گسترش داده است.
او واژهها را با نخهای احساس در هم میتابد و تصویری روشن از عشق، درد، زن بودن، و زندگی خلق میکند. اشعار او سرشار از حسرتهای عاشقانه، اندوههای خاموش، و خروش زنانه است که در قالب واژگان جان میگیرند.
سرودههای مدینه، علاوه بر نمایش عشق و دلتنگی، دغدغههای اجتماعی و انسانی را به تصویر میکشند. او از رنج زن بودن و بیداریای سخن میگوید که شعرهایش را به آیینهای از خودشناسی و جهانبینی خردمندانه بدل کرده است. موسیقی درونی اشعار، بهرهگیری از تصاویر بدیع، و بیان صمیمی، ویژگیهایی هستند که آثار او را خواندنی و تأثیرگذار کردهاند.
مدینه با قلم خود عشق را به زیباترین شکل ممکن به تصویر کشیده و همزمان درد را چنان بیان میکند که خواننده با او همدرد میشود. شعرهای او صدای زنی است که میان عشق و رنج، میان آرزو و حقیقت، میان خاطره و آینده سرگردان است و در این میان، شعر تنها پناهگاه اوست؛ جایی که با واژهها آشتی کرده و جهان تازهای میسازد.
نمونه شعر قانت
وقتی که دلگیری شبیه ابر میباری
جای خوشیها روی قلبت غصه میکاری
گاهی برای زندگی دلواپسیات را
حتی به رویی خستهی خود هم نمیآری
بعضی لباسی را نمیخواهی بپوشیاش
اما همیشه زیر چشمت در نظر داری
نقاشیات را میکشی ناگاه میبینی
در چند جایی خندههایت طرح اجباری
با کاردها، با پنجهها، با قابها درگیر
سر میروی از درد زن بودن به بیداری
دیشب دوباره خواب بد دیدم که میریزم
مثلِ گلِ خشکیدهای از روی دیواری
دل را خنک کردم نچینم میوه از شاخی
دل را خنک کردم ندارم تاب دلداری
گاهی ندارم حوصله، گاهی… نمیدانم
از من دیگر شاید نیاید بر دگر کاری
ماریو بارگاس یوسا، نویسنده برجسته پرویی و برنده جایزه نوبل ادبیات، در سن ۸۹ سالگی چشم از جهان فروبست. این خبر جامعه ادبی را در سراسر جهان در اندوه فرو برد.
صنم عنبرین یکی از شاعران برجسته افغانستان است که توانسته با کلمات خود، عمق احساسات انسانی و چالشهای اجتماعی را در قالب اشعار تأثیرگذار بیان کند. او بهعنوان شاعری جوان و مستقل، با بهرهگیری از نمادها و تصاویر پرمعنا، صدای نسلی است که میان امید و بحران زیستهاند. شعر حاضر او، ساختاری روان و تصاویری […]
امینه مهر، شاعری از کابل، با سرودههایی عاشقانه و دردآلود، توانسته است تصاویر زندهای از زندگی، عشق و امید را به مخاطبان ارائه دهد و با زمزمههای خود به دلها راه یابد. امینه مهر در شهرآرای کابل زاده شد. شعر و هنر بیش از سیاست، جان او را تسخیر کرد. سرودههای او تصاویری زنده از […]
فریبا نادری، بانویی از سرزمین بغلان، با کلمات زندگی میکند و اشعار و داستانهایی میآفریند که تصویرگر رنجها، امیدها و حقیقتهای زندگیاند. فریبا نادری، متولد ۱۳۵۴ در ولایت بغلان افغانستان، شاعری است که ریشههایش در خاک این سرزمین جوانه زده است. او که فارغالتحصیل از لیسه اسلام قلعه در سال ۱۳۶۷ است، واژهها برای نادری […]
دیدگاه بسته شده است.