نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
بانو مریم محمدی، نویسنده و فعال حقوق مهاجران، در این داستان کوتاه، روایتی تکاندهنده از زندگی پناهندگان را به تصویر میکشد. این داستان که بر اساس مشاهدات عینی نویسنده شکل گرفته، عمق رنج و تبعیض را به مخاطب نشان میدهد. رحیم وقتی از سر ساختمان برگشت، هنوز لباس کارش را عوض نکرده بود که فریاد […]
بانو مریم محمدی، نویسنده و فعال حقوق مهاجران، در این داستان کوتاه، روایتی تکاندهنده از زندگی پناهندگان را به تصویر میکشد. این داستان که بر اساس مشاهدات عینی نویسنده شکل گرفته، عمق رنج و تبعیض را به مخاطب نشان میدهد.
رحیم وقتی از سر ساختمان برگشت، هنوز لباس کارش را عوض نکرده بود که فریاد زهرا از کوچه بلند شد. پایش را از کفشهای گلی بیرون کشید و باعجله به سمت در دوید. زهرا، زنش، شال را دور سرش محکم گرفته بود و با صدایی که از درد و وحشت میلرزید، گفت:
«روغن داغ چشمش را سوزانده، رحیم! ماهگل…»
رحیم دلش فروریخت. ماهگل را دید که با دستهای کوچک و لرزانش صورت خود را گرفته و از لای انگشتانش اشک و روغن میچکد. عبید، پسر چهارسالهشان، دامن مادرش را چسبیده بود و گریه میکرد. خدیجه، بچه دوساله، در آغوش زهرا جیغ میزد. رحیم بیهیچ فکری ماهگل را برداشت و با شتاب به سمت شفاخانه دوید.
در شفاخانه، نرس پشت میز پذیرش، بدون آنکه سرش را بلند کند، کارت شناسایی خواست. رحیم دستپاچه گفت:
«کارت نداریم… ولی دخترم دارد کور میشود، رحم کنید!»
نرس، بدون آنکه به صورت وحشتزده رحیم نگاه کند، با بیحوصلگی به پروندههایی که جلویش بود اشاره کرد و گفت:
«اول باید هزینه را پرداخت کنید.»
«ما بعداً… قسم میخورم که…»
«گفتم، پول را بدهید!»
رحیم نمیدانست چه کند. در جیبش فقط چند نوت مچالهشده داشت که تا آخر ماه باید خرج خانه را با آن میگذراندند. زهرا رسید، نفسزنان و با چادر نیمهکارهای که مثل همیشه وقت دوختنش را نداشت. با التماس گفت:
«خواهش میکنم، نگاهش کنید! مادر هستم… دخترم کباب شد، از برای خدا!»
نرس که انگار این صحنه را بارها دیده بود، نفسش را از سر بیحوصلگی بیرون داد و گفت:
«ببرینش کلینیکهای خیریه، اینجا برای بیماران رسمی است.»
رحیم دستهایش را مشت کرد. چیزی در گلویش میسوخت، چیزی شبیه بغض، شبیه تحقیر، شبیه فریاد. زهرا چادرش را محکمتر گرفت و به دخترک نگاه کرد که حالا آرام شده بود؛ نه از درد، بلکه از ضعف. اشکهایش خشک شده بودند و پوست اطراف چشمش تاول زده بود.
یک مریض ایرانی روی برانکارد را به داخل بردند. همراهش بهراحتی کارت بیمهاش را نشان داد و در چند دقیقه داخل شد. رحیم این صحنه را دید. یادش آمد که روزی در کابل، استادکار بود. زهرا کارگاه خیاطی خودش را داشت. اما حالا اینجا بودند، بینام، بیحق، بیپناه.
وقتی بعد از ساعتها چانهزدن و توهین و تحقیر، بلاخره ماهگل را در بخش سوختگی بستری کردند، زهرا گوشه راهرو روی زمین نشست و خدیجه را در بغلش خواباند. چادرش را روی صورتش کشید و بیصدا گریست. رحیم ایستاده بود. در جیبش چیزی نمانده بود. از فردا شاید نان شبشان هم جور نمیشد. اما مهم نبود.
مهم این بود که ماهگل هنوز میدید.
ولی داغ سوختگی در یکطرف رخسار و گوشه چشمش مانده بود…
اما آن شب رحیم فهمید که بینایی فقط دیدن با چشمها نیست. ماهگل شاید از درد و آتش جان سالم به در برد، اما چشمانش چیزهای دیگری را دیدند؛ تبعیض را، تحقیر را، غربت را. و شاید زخم واقعی آنجا بود، در همان گوشه تاریک روح یک دختر دوازدهساله، جایی که هیچ نرسی، هیچ دکتری، و هیچ دارویی برای درمانش نبود.
ادامه دارد…
فاطمه فاطر، فعال حقوق زنان، طی نامهای به فلیپو گراندی، کمیسر عالی سازمان ملل، از وضعیت دشوار پناهندگان افغانستانی در ایران و نیاز فوری به افزایش سهمیه انتقال آنها به کشورهای امن سخن گفت. فاطمه فاطر، فعال جامعه مدنی و حقوق زنان، با ارسال نامهای به فلیپو گراندی، کمیسر عالی سازمان ملل در امور پناهندگان، […]
دولت ترامپ در حال بررسی طرحی است که ورود شهروندان ۴۳ کشور، از جمله افغانستان، به ایالات متحده را محدود یا ممنوع کند. این اقدام میتواند تأثیرات گستردهای بر مهاجرت و روابط بینالمللی داشته باشد. رسانههای آمریکایی گزارش دادهاند که دولت ترامپ در حال بررسی اعمال محدودیتهای گسترده سفر برای شهروندان ۴۳ کشور است. این […]
در حالی که افغانستان تحت حاکمیت طالبان با بحرانهای پیچیده اقتصادی، اجتماعی و امنیتی دست و پنجه نرم میکند، مقامهای این گروه، تبلیغات منفی را عامل اصلی تشدید مهاجرت جوانان افغانستانی میدانند. این ادعا، در پس پردهی انکار واقعیتهای تلخ، تلاشی برای فرار از مسئولیت و سرپوش گذاشتن بر عملکرد ناکارآمد طالبان است. عبداللطیف نظری، […]
مهریه آشفته، وکیل و استاد دانشگاه افغانستانیتبار، با کسب بیش از ۹ هزار رای به پارلمان ایالتی هامبورگ راه یافت. او که نامزد حزب سوسیال دموکرات بود، در پیامی اینستاگرامی از تحقق هدف خود برای افزایش آگاهی و امید در میان مردم خبر داد. روز یکشنبه، ۱۲ حوت، انتخابات ایالتی هامبورگ برگزار شد و مهریه […]