صلح یا انتخابات؛ چگونه و چطور؟

صلح و انتخابات دو امری که ظاهراً برای رسیدن به آن مخیر بودیم؛ اما غافل از اینکه نه ما توان برگزاری انتخابات شفاف را داریم و نه اراده‌ای برای به میان آوردن صلح در این میان! عده‌ای بر طبل انتخابات می‌کوفتند و عده‌ای دیگر داعیه صلح داشتند، برای من صلح تقدم داشت؛ اما صلحی که […]

سید محمدتقی حسینی، استاد دانشگاه و کارشناس ارشد روابط بین‌الملل

سید محمدتقی حسینی، استاد دانشگاه و کارشناس ارشد روابط بین‌الملل

صلح و انتخابات دو امری که ظاهراً برای رسیدن به آن مخیر بودیم؛ اما غافل از اینکه نه ما توان برگزاری انتخابات شفاف را داریم و نه اراده‌ای برای به میان آوردن صلح در این میان! عده‌ای بر طبل انتخابات می‌کوفتند و عده‌ای دیگر داعیه صلح داشتند، برای من صلح تقدم داشت؛ اما صلحی که دست‌آوردهای نیم‌بند دموکراسی هرچند دست‌وپاشکسته و لرزان حفظ می‌شد.

خیلی‌ها امر صلح را امری داخلی دانسته و آن را عاری از هرگونه دخالت خارجی می‌دانستند؛ یعنی باید گفتگوها بین‌الافغانی بوده و افغانستانی‌ها برای خود تصمیم بگیرند؛ اما نباید فراموش کرد که حکومت وحدت ملی، جدای از توافق داخلی یک امر بین‌المللی هم داشت، ایالات متحده آمریکا ضامن و پیشنهادکننده این حکومت بود؛ یعنی توافق بین‌المللی برای ایجاد این حکومت صورت گرفته بود. از سوی دیگر برای برقراری و ایجاد صلح ما نیاز به یک میانجی داشتیم و چه کسی و چه طرفی بهتر از ایالات متحده آمریکا به عنوان بزرگ‌ترین شریک استراتژیک و اقتصادی افغانستان! بنابراین زلمی خلیلزاد، فرستاده ویژه آمریکا برای صلح وارد مناسبات گفتگو با طالبان شد، ظاهر امر این بود که در تمامی دوره‌های صلح منافع مردم افغانستان و حکومت فعلی مدنظر گرفته می‌شده است. در این فاصله زمانی امر صلح بر انتخابات پیشی گرفت و گمان می‌رفت بعد از صلح، انتخابات خواهد آمد؛ اما رسیدن به صلح آن‌هم در کشوری مانند افغانستان، کاری نبود که به‌آسانی و تنها با حضور و دخالت آمریکا امکان‌پذیر باشد.

 گمان می‌رود که صلح در افغانستان دامنه گسترده‌تری از جغرافیای افغانستان دارد، دامنه‌ای به پهنای نیمی از خاورمیانه و حتی کشورهای دوردست‌تر. طالبان برای رسیدن به صلح نه‌تنها یاری نکردند؛ بلکه بر حملات خود افزودند؛ زیرا اگر سلاح از طالب گرفته شود دیگر آن‌ها حرفی برای گفتن ندارند!

طالبان تنها به همین علت که آمریکا را به میز مذاکره کشانده‌اند، خود را پیروز میدان می‌دانستند و همین موضوع باعث می‌شد که بر خواسته‌های خود پافشاری کنند. اصلاً اراده‌ای از سوی طالبان برای رسیدن به صلح دیده نمی‌شد، آن‌ها با استفاده از ضعف دولت خود را پیروز میدان می‌دانستند، پس ‌نیازی به مذاکره با فرد یا طرف شکست‌خورده برای آنان معنایی ندارد.

خلیلزاد کوشید تا بار دیگر بر سرنوشت افغانستانی‌ها تأثیر بگذارد، این بار آمده بود تا مرد صلح لقب بگیرد و با دادن امتیازهای بسیار سعی بر آوردن صلح در افغانستان داشت؛ اما این کار یا با دستور مستقیم ترامپ یا با دخالت و لابی‌های کشورهای همسایه مجبور به توقف شد؛ ولی روی دیگر سکه یعنی انتخابات در این روزها گرم‌تر شده و گویا قرار است که انتخابات در زمان مشخص برگزار شود؛ اما هنوز هم نگرانی‌های بسیاری خاطره انتخابات قبلی ریاست جمهوری و مجلس نمایندگان وجود دارد. در بسیاری از ولسوالی‌ها هنوز مواد انتخاباتی نرسیده و در بسیاری از ولایت‌ها به علت تهدید شدید امنیتی احتمال اینکه دروازه محل رأی‌دهی بسته بماند وجود دارد.

کشور که هنوز از پول‌های کمکی انتخابات برگزار می‌کند، هنوز نتوانسته برای برگزاری انتخابات زمینه را مساعد کند، بعید به نظر می‌رسد که بتواند از این آزمون به مانند، آزمون‌های قبلی با سربلندی برون آید. به‌هرحال باید کوشید، تصمیم گرفت و بر سرنوشت خود حاکم شد، باید حرکت کرد و به‌جایی رسید و از این درجا زدن‌ها عبور کرد. باید تمرین کرد، از این تمرین‌ها آموخت تا راه تکرار بر خطر و اشتباه بسته شود، باشد کشوری ساخته شود، برای همه افغانستانی‌ها.