تخریب آرامگاه استاد خلیلی:

از بامیان تا کابل؛ طالبان در مسیر نابودی نمادهای فرهنگی

تخریب آرامگاه خلیل‌الله خلیلی توسط طالبان در دانشگاه کابل، موجی از محکومیت‌های فرهنگی و سیاسی را برانگیخت. این اقدام نمادی از ستیز با زبان فارسی، حافظه تاریخی و تنوع فرهنگی افغانستان تلقی شده است. چهره‌هایی چون نصیر احمد فایق، محمد واعظی و محب مدثر آن را بخشی از پروژه حذف هویت ملی دانسته‌اند.

تخریب آرامگاه خلیل‌الله خلیلی، شاعر برجسته زبان فارسی، در محوطه دانشگاه کابل توسط طالبان، موجی از خشم و اندوه را در میان روشنفکران، نویسندگان، شاعران و فعالان فرهنگی افغانستان برانگیخته است. این اقدام نه‌تنها تعرضی به یک شخصیت ادبی، بلکه حمله‌ای هدفمند به نمادهای فرهنگی، زبان فارسی و حافظه تاریخی مردم افغانستان تلقی می‌شود.

خلیل‌الله خلیلی در سال ۱۲۸۶ خورشیدی در کابل زاده شد. پدرش، محمدحسین‌خان مستوفی‌الممالک، از رجال سیاسی دوره امیر حبیب‌الله خان بود که پس از ترور امیر، به دستور امان‌الله خان اعدام شد. این واقعه زندگی خلیلی را دگرگون کرد و او را به ولایت پروان، زادگاه پدری‌اش، کشاند. در آنجا به‌صورت خودآموخته به تحصیل علوم دینی، ادبیات کلاسیک و فلسفه پرداخت.

خلیلی از چهره‌های برجسته ادبیات معاصر افغانستان است. او در کنار سرودن اشعار کلاسیک، از پیشگامان شعر نو در کشور نیز به‌شمار می‌رود. آثارش، که بالغ بر ۵۰ عنوان کتاب در حوزه‌های شعر، تاریخ، فلسفه و زندگی‌نامه است، جایگاه ویژه‌ای در ادبیات فارسی دارد. از جمله آثار مهم او می‌توان به «عیاری از خراسان» و «شرح احوال بیدل» اشاره کرد.

در عرصه سیاسی، خلیلی در دوره سلطنت ظاهر شاه به‌عنوان مشاور سلطنتی، رئیس مطبوعات، معاون دانشگاه کابل و سفیر افغانستان در کشورهای عربستان و عراق فعالیت داشت. پس از کودتای کمونیستی ۱۳۵۷، به آلمان، سپس آمریکا و در نهایت پاکستان مهاجرت کرد و در سال ۱۳۶۶ در پیشاور درگذشت. در سال ۱۳۹۱، دولت افغانستان به رهبری حامد کرزی پیکر او را به کابل منتقل کرد و در کنار مقبره سید جمال‌الدین افغانی به خاک سپرد.

تخریب آرامگاه خلیلی تازه‌ترین مورد از سلسله اقدامات طالبان علیه نمادهای فرهنگی افغانستان است. این گروه از نخستین دوره حاکمیت خود در دهه ۱۳۷۰، با تخریب مجسمه‌های بودای بامیان در سال ۱۳۷۹، نشان داد که با میراث فرهنگی و تاریخی کشور سر سازگاری ندارد. آن اقدام، که با انفجار دو تندیس عظیم بودا در دل کوه‌های بامیان انجام شد، واکنش جهانی را برانگیخت و به نماد دشمنی طالبان با فرهنگ بدل شد.

در دوره دوم حاکمیت طالبان نیز این روند ادامه یافته است. تخریب میدان عبدالعلی مزاری در غرب کابل، آرامگاه احمد شاه مسعود در پنجشیر، تندیس عبدالعلی مزاری در بامیان و مجسمه امیر علی‌شیر نوایی در بلخ، همگی در همین راستا ارزیابی می‌شوند. این اقدامات، به‌ویژه علیه نمادهای فرهنگی اقوام غیرپشتون و فارسی‌زبانان، از سوی بسیاری به‌عنوان تلاش برای حذف تنوع فرهنگی و تحمیل یک روایت یک‌دست از تاریخ افغانستان تلقی می‌شود.

تخریب آرامگاه استاد خلیل‌الله خلیلی با موجی از محکومیت‌های گسترده از سوی چهره‌های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی افغانستان همراه شده است. نصیر احمد فایق، سرپرست نمایندگی افغانستان در سازمان ملل، این اقدام را ادامه دشمنی طالبان با تنوع قومی، تمدن، فرهنگ و هویت افغانستان دانسته و آن را بخشی از پروژه محو حافظه جمعی مردم افغانستان خوانده است.

محمد واعظی، شاعر و پژوهشگر، نیز این تخریب را در امتداد سیاست‌های فرهنگ‌زدایانه طالبان ارزیابی کرده و خواستار بازاندیشی در شیوه‌های دفاع از زبان فارسی شده است. محب مدثر، روزنامه‌نگار و فعال حقوق زنان، با اشاره به گرایش‌های اسلامی خلیلی، تأکید کرده که حتی نزدیکی فکری او به مفاهیم دینی مانع دشمنی طالبان با او و زبان و فرهنگش نشده است.

در فضای مجازی نیز شماری از فعالان فرهنگی این اقدام را «تلاش برای پاک‌سازی فرهنگی» و «حذف نمادهای مقاومت فکری» توصیف کرده‌اند. تا زمان تنظیم این گزارش، واکنش رسمی از سوی چهره‌های سیاسی برجسته مانند حامد کرزی و عبدالله عبدالله منتشر نشده است، اما با توجه به نقش آنان در انتقال پیکر خلیلی به کابل در سال ۱۳۹۱ و تأکیدشان بر حفظ میراث فرهنگی، انتظار می‌رود موضع‌گیری آنان در روزهای آینده منتشر شود.

تخریب آرامگاه استاد خلیل‌الله خلیلی تنها تخریب یک مقبره نیست؛ بلکه حمله‌ای است به حافظه تاریخی، زبان فارسی و هویت فرهنگی افغانستان. طالبان با چنین اقداماتی، نه‌تنها میراث فرهنگی کشور را هدف قرار می‌دهند، بلکه تلاش می‌کنند روایت رسمی تاریخ را بازنویسی کرده و تنوع فرهنگی افغانستان را به حاشیه برانند.

در شرایطی که افغانستان با بحران‌های عمیق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مواجه است، حفظ میراث فرهنگی و زبان‌های ملی، به‌ویژه فارسی، ضرورتی حیاتی برای بقای هویت ملی و انسجام اجتماعی است. این وظیفه تنها بر دوش نهادهای فرهنگی نیست، بلکه نیازمند همبستگی روشنفکران، نخبگان سیاسی و جامعه مدنی است.

اگر حافظه تاریخی یک مردم تخریب شود، آینده آن نیز در معرض تهدید قرار می‌گیرد. امروز، دفاع از آرامگاه خلیل‌الله خلیلی، دفاع از شعر، زبان، فرهنگ و تاریخ افغانستان است.