نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
آدمی در هر جای جهان با تخریب ناشی از آبوهوا، ویرانگریهای ناشی از بلایای زمینشناختی و خرابیهای ناشی از وقایع صنعتی و وسایل نقلیه آشناست. بسیاری از افراد نیز با معضلات ناشی از تروریسم، آشوبهای حاد سیاسی و جنگ آشنا هستند. طی ربع قرن گذشته بیش از ۱۵۰ میلیون نفر از مردم جهان بهشدت تحت […]
آدمی در هر جای جهان با تخریب ناشی از آبوهوا، ویرانگریهای ناشی از بلایای زمینشناختی و خرابیهای ناشی از وقایع صنعتی و وسایل نقلیه آشناست. بسیاری از افراد نیز با معضلات ناشی از تروریسم، آشوبهای حاد سیاسی و جنگ آشنا هستند. طی ربع قرن گذشته بیش از ۱۵۰ میلیون نفر از مردم جهان بهشدت تحت تأثیر بلایا قرار گرفتهاند.
آثار فیزیکی بلایا معمولاً واضح هستند. دهها، صدها یا هزاران فرد زندگی خود را از دست میدهند. بازماندگان دچار درد و ناتوانی میشوند و خانه و کاشانه، محل کار، احشام و وسایل زندگی افراد، آسیبدیده و یا تخریب میشوند.
آثار عاطفی کوتاهمدت بلایا ازجمله ترس، اضطراب حاد، احساس کرختی هیجانی و عاطفی و سوگ ممکن است واضح باشند. این آثار در مورد عده زیادی از قربانیان، با گذشت زمان از بین میروند اما تعدادی از آنها، ممکن است به شکل واضح و یا نامحسوس اثرات عاطفی طولانیتری را به وجود آورند.
بعضی از آثار عاطفی بلایا، پاسخهای مستقیم به بلایا بوده و بعضی دیگر، پاسخهای طولانیتر فردی، اجتماعی و اقتصادی به آن هستند. درهرصورت در نبود مداخلات مناسب، بیش از پنجاهدرصد قربانیان ممکن است دچار افسردگی پایدار، اضطراب فراگیر، اختلال استرس پس از ضربه روحی و سایر مشکلات روانی بشوند.
بهاینترتیب آثار عاطفی بلایا حتی پیش از آثار فیزیکی آن موجب رنج پایدار، ناتوانی و از دست رفتن درآمد اقتصادی میشوند.
این روزها برای پاسخ به بلایا، یک دستورالعمل جهانشمول کاربردی وجود ندارد. بلایا به اشکال مختلفی روی میدهند بعضی از آنها مثل زلزله، سیل، طوفان و امواج جزر و مد دریا طبیعی هستند و بعضی دیگر مانند جنگها و حملات تروریستی، ساخته دست انسان هستند.
اثر آنی بعضی از بلایا مثل تجاوز به عنف یا آتشسوزی در یک خانه، تنها بر یک فرد یا یک خانواده است درصورتیکه اثر بعضی دیگر مثل انفجار بمب یا طوفان، ممکن است هزاران نفر را متأثر سازند؛ یا مانند زلزله و جنگ ممکن است کل جامعه را درگیر کنند.
بعضی دیگر از بلایا مثل حملات فردی و پاکسازی قومی نژادی، بر قربانیان خود بهطور تعمدی ضربه وارد میکنند و سوانح دیگری مثل سقوط هواپیما یا حوادث صنعتی، هرچند که نتیجه خطای انسانی یا فناوریاند، ولی غیرعمدی محسوب میشوند.
بلایا ممکن است بالنسبه کوتاه بوده یا آنگونه که در مورد قحطی یا جنگ مشاهده میشود برای مهرومومها ماندگار باشند.
تصور کنید که شما و خانوادهتان قربانی یک بلا، همچون یک زلزله، سیل، گردباد، یا سقوط هواپیما، یا نشست مواد سمی از یک کارخانه شیمیایی یا قربانی یک حمله تروریستی در جامعه خود شدهاید. وقتی که به سانحهای دچار میشویم، برای ما چه اتفاقی میافتد؟ تحت چنین شرایطی، چه احساس و تجربهای داریم؟
در پاسخ به نور و صداهای ناشی از واقعه، تقریباً بدون استثناء، قلبمان خواهد زد، دهانمان خشک شده ماهیچههایمان دچار تنش میشود، اعصابمان در حالتی هشیارانه قرار گرفته و احساس اضطراب یا ترس یا وحشت شدید میکنیم. درصورتیکه از قبل چندان هشداری، درباره واقعه نداده باشند یا هشدارها، اندک بوده باشد، ممکن است نتوانیم آنچه را که اتفاق افتاده، درک کنیم، شوک، احساس غیرواقعی بودن و ترس غالب میشوند. مدتها پس از وقوع حادثه نور، صدا، بو و احساسات مربوط به بلا به شکل تصورات محو نشدنی در خاطرات ما حضور خواهند داشت.
به موازاتی که شوک و وحشت آنی محو میشوند، آثار درازمدتتر، بارز میشوند. بلایا، باورها و مفروضات اساسی ما را به چالش میکشند، اکثر ما در بیشتر اوقات معتقدیم که دنیای خصوصی ما پیشبینیپذیر، نیکخواهانه و معنیدار است. با وقوع بلایا، برای مرگ عزیزان سوگوار و از زنده بودن خود شگفتزده میشویم (ممکن است برای زنده بودن خود، احساس گناه یا بیارزشی کنیم) همچنین برای خانه، یادگاریهای شخصی، مدارک نابود شده، دوستان و آشنایان ازدسترفته خود، سوگوار میشویم.
درصورتیکه بلایا، فعالیتهای حیاتی سنتی جامعه یا خود اجتماعی را آشفته کرده باشد، ممکن است احساس شدید از دست دادن ریشههای مستحکم هویت اجتماعی و فرهنگی را داشته باشیم. از دست دادن دنیای خصوصی، از دست دادن ایمنی، احساس اعتقاد و باور به خویشتن، احساس اعتماد داشتن به دیگران یا حتی عدالت خداوندی، فقط فکر نیستند بلکه محرکی برای احساسات ژرف و عمیق فقدان و سوگ میشوند.
در روزها و هفتههای متعاقب بروز بلایا، ممکن است دامنه گستردهای از آشفتگیها و اختلالات عاطفی را تجربه کنیم. در مورد تعدادی از افراد سوگ مزمن، افسردگی، اضطراب و یا احساس گناه غالب میشود و در مورد دیگران، مشکل کنترل کردن خشم، بدبینی و سوءظن، تحریکپذیری و خصومت شایع غالبند. کسانی هم هستند که از ارتباط با سایرین اجتناب کرده و دوری میجویند.
در مورد بسیاری از افراد، کابوسها، خواب را آشفته میسازند و یا بازگشت ناگهانی خاطره بلا در ساعات بیداری، فرد احساس میکند که گویی آن دوباره در حال روی دادن است. ساعتها افراد را بیدار نگاه میدارد و کم هم نیستند افرادی که به سوءمصرف مواد یا استفاده از الکل، پناه میبرند.
در الگوهای مرتبط با علایم بلایا، ممکن است تفاوتها و تنوعات فرهنگی وجود داشته باشد، ولی گزارشهای موجود از کشورهایی جون چین، ژاپن، سریلانکا، مکزیک، ایران، کلمبیا، ارمنستان، رواندا، آفریقای جنوبی، فیلیپین، فیجی، بوسنی، بریتانیا، استرالیا و ایالات متحده نشان میدهند که پاسخهای عاطفی و هیجانی به بلایا در همه جای دنیا، شباهتهای بسیاری با یکدیگر دارند.
بهراستی در زمان وقوع بلایای طبیعی چه برنامههای برای قربانیان ثانویه وجود دارد
تنها کسانی که بهطور مستقیم بلایا را تجربه میکنند (یعنی قربانیان اصلی) تنها کسانی نیستند که آثار هیجانی و عاطفی بلایا را احساس میکنند بلکه «قربانیان ثانویه» خانواده کسانی که مستقیماً” از بلایا متأثر شدهاند، شاهدان و ناظران، نیروهای امدادی داوطلب و رسمی که در پی نجات قربانیان هستند نیز ممکن است آثار عاطفی شدیدی را تجربه کنند.
کارکنان بهداشتی و بهداشت روان و کارکنان امدادی دیگری که متعاقباً” با قربانیان اصلی و ثانویه کار میکنند نیز تحت تأثیر آثار جسمی و عاطفی سانحه بر دیگران و احتمالاً” بر خودشان قرار میگیرند و ممکن است قربانیان «ضربههای جانشین» شوند.
حتی کسانی که به بررسی بلایا میپردازند خبرنگاران، امدادگران، نجاتگران، سازمانهای امدادی که نیازسنجیها را انجام میدهند. نیروهای مدافع حقوق بشر هم ممکن است آسیب ببینند.
بلایای ثانوی
بدیهی است که منبع اصلی ضربه عاطفی ناشی از بلا خود بلا است، اما منبع ضربه زننده حتی پس از محو شدن بلا و هنگامی که قربانیان نجات یافتهاند پایان نمیپذیرد.
بعد از وقوع بلایا، «بلایای ثانوی» یعنی آثار مربوط به پاسخ به سانحه مطرح میشوند. هجوم سریع امدادگران خیرخواه به منطقه، بهمنظور تدارک سرپناه و غذا برای آسیب دیدگان، به آشوب و رقابت برای دستیابی به منابع محدود میافزاید. در بعضی موارد، افراد فقیری که خارج از منطقه قرار دارند بهمنظور آنکه سهمی از مواد غذایی و سایر وسایل که نیروهای امدادی در میان قربانیان اصلی توزیع میکنند وارد منطقه بحرانزده میشوند. این موضوع خود بر زحمت امدادگران و بر رنج و محنت جامعه بلازده میافزاید.
کسانی که بهعنوان پناهنده یا حادثهدیده در سرپناه اسکان اضطراری و موقت یا در یک اردوگاه جا میگیرند، مجبورند که برای دورههای زمانی کوتاه یا بلندمدت به شکلی طاقتفرسا و پیوسته با پیامدهای بلایا مواجه شوند. در چنین شرایطی به خسارات مالی و جانی، از دست رفتن حریم خصوصی، از دست رفتن اجتماع، از دست رفتن استقلال، از دست دادن آشنایی با محیط و از دست رفتن اطمینان نسبت به آینده نیز افزوده میشوند. استحکام خانوادهها ازهمپاشیده میشود و تقسیمات کاری محو میشود. سرپناه و تأسیسات بهداشتی نامناسب و ناکافی و آب و غذای آلوده، ممکن است موجب اپیدمی شده بیماریهایی واگیردار و مرگومیر گستردهای را سبب شوند.
آثار تأخیری بلایا
بعضی از آثار بلایا ممکن است پس از تأخیر قابلملاحظهای بروز کنند. برای بعضی از قربانیان، ممکن است امدادهای صورت گرفته اولیه و نجات یافتن آنها نیز خوشبینی درباره بازگشت به وضعیت اولیه، نوعی «مرحله ماهعسل» ایجاد کند. اما گذشت ماهها یا حتی مهرومومها، افراد را به این واقعیت میرساند که خسارات جانی و مادی برگشتناپذیرند و عزیزانی که ازدسترفتهاند، دیگر باز نخواهند گشت، تخریبهای صورت گرفته در خانواده پایدارند، مشاغل قبلی دیگر وجود نخواهند داشت و استانداردهای زندگی، به مدتی مدید و طولانی کاهش مییابند. در این لحظات برای نخستین بار افسردگی و اضطراب در بعضی از قربانیان ظاهر شده ممکن است میزان خودکشی را بهطور واقعی بالا ببرد.
قربانیان دیگر بلایا، در ابتدا به نظر میرسد که «خوب از پس موضوع» برآمدهاند. ممکن است این خیالی واهی باشد این قبیل افراد بهمنظور محافظت از خود ممکن است با انطباق و سازش، اثر بلایا بر خود را فرونشانده یا مهار کنند. ولی پس از مدتی تأخیر (که ازنظر زمانی قابلملاحظه است)، محرکهای همراه با فاجعه ممکن است خاطرات گذشته را برانگیزاند و تمامی موارد فرونشانده قبلی را به خاطر آورند. در نتیجه این وضعیت ممکن است ماهها یا حتی مهرومومها پس از وقوع بلا، پاسخهای روانشناختی «بهطور ناگهانی» بروز کنند.
به نظر شما عوامل دخیل در مدیریت بحران و سوانح مختلف در کشور چه برنامههایی برای مراحل واکنش روانی به بالایا برنامهریزی کردهاند تا در مرحله امداد و نجات، کرختی روانی، برانگیختی شدید، اضطراب منتشر، احساس گناه برای زنده ماندن، تعارض درباره سرپرستی دیگران، دوگانهگرایی، بیثباتی شناختی و عاطفی، اختلاس استرس پس از ضربه و تجربه دوباره و مداوم واقعه آسیبزا به حادثه دیدگان و متاثرین از زلزلههای مخرب و سیلهای ویرانگر ارائه دهند.
مقامات امارت اسلامی میگویند که براثر جاری شدن سیل و ریزش برفکوچ در چند ولایت کشور، ۱۱ تن جان باخته و ۲۳ تن دیگر زخمی شدهاند.
به گزارش شانا به نقل از شفقنا افغانستان؛ احمدتمیم عظیمی، سخنگوی این وزارت دیروز (شنبه، ۱۳ میزان) به رسانهها گفت که این بارش و سرازیر شدن سیلابها در سه ولایت دستکم ۳۰ باب خانه بهصورت کلی و قسمی تخریب شده است و ممکن است این آمار افزایش یابد. به گفته عظیمی، هفت باب خانه در […]
به گزارش شانا به نقل از آناتولی؛ ساندیا گوریل، سخنگوی دفتر مرکز مقابله با حوادث غیرمترقبه ایالت اوتارپرادش هند اعلام کرد: بر اثر بارش شدید باران و سیلاب طی یک هفته دستکم ۵۹ نفر جان خود را از دست دادند. وی در ادامه همچنین تصریح کرد: «آنها به علت فروریختن خانهها، اصابت صاعقه، غرق شدن […]
به گزارش خبرگزاری شانا؛ منابع امنیتی در فاریاب میگویند که یک مرد در شهر میمنه، مرکز این ولایت به ضرب تیشیه به قتل رسیده است. این منبع که نخواست نامش فاش شود، میگوید که حیاتالله مرد ۶۰ ساله و از شهروندان اصلی خواجهموسی ولسوالی پشتونکوت و باشنده کنونی شمالیک خواجه پایتخت ناحیه چهارم شهر میمنه […]
دیدگاه بسته شده است.