نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
در گذر زمان، روشهای کسب علم تغییر کردهاند؛ از کتابهای کاغذی و کتابخانههای سنتی تا پادکست، ویدئو و هوش مصنوعی. ارزش واقعی در فهم عمیق، عمل به دانش و بهرهگیری درست از ابزارها نهفته است.
در دنیای پرسرعت امروز، جایی که دانش همچون رودخانهای خروشان از هزاران منبع جاری است، کتاب همچنان نماد جاودان مطالعه و کسب علم به شمار میرود. اما آیا کتاب تنها راه رسیدن به دانایی است؟
تاریخ نشان میدهد که حتی تاریکترین شخصیتهای بشری، همچون آدولف هیتلر که کتابخانهای عظیم داشت و آثار نیچه و گوته را میخواند، یا جوزف استالین که هزاران جلد کتاب مارکسیستی را بلعیده بود، از مطالعه به سوی فضیلت هدایت نشدند. این مثالها یادآوری میکنند که کتاب، هرچند بلندمرتبه و مقدس، نمیتواند معیار مطلق خوبی و بدی باشد؛ بلکه قلب انسان و نحوه بهکارگیری دانش است که سرنوشت را رقم میزند.
نسل قدیمی کتاب را تنها دروازه ورود به جهان علم میپنداشت، شاید چون در دوران آنان، ابزار دیگری در دسترس نبود. رادیو، تلویزیون و اینترنت هنوز اختراع نشده بودند و کتابخانههای خانگی یا عمومی، گنجینهای نادر به حساب میآمدند. اما گاهی این دیدگاه به ژست روشنفکری تبدیل میشد: فرهیختگی نه در عمل به دانش، بلکه در شمارش تعداد کتابهای خواندهشده و نقل قولهای پرطمطراق از آنها خلاصه میگردید.
تصور کنید کتاب آشپزی را که هدفش آموزش پخت یک قورمهسبزی خوشطعم است؛ اگر کسی صفحات آن را بخواند اما هرگز به آشپزخانه نرود، آیا واقعاً آشپز شده است؟ همینطور، مطالعه بدون عمل و فهم عمیق، تنها پوستهای توخالی است.
ما نسل میانی نیز در جوانیمان برای پدران و مادرانمان «جوانان قابل قبولی» نبودیم! آنها ما را به خاطر گوش دادن به موسیقی راک یا تماشای فیلمهای هالیوودی سرزنش میکردند، در حالی که ما نسبت به آنان پیشرفتهای علمی و فکری بیشتری کسب کرده بودیم، از کشف DNA توسط واتسون و کریک تا انقلاب کامپیوتری بیل گیتس و استیو جابز. اما اینجا پرانتزی باز کنیم: معیارهای خوبی و بدی، ریشه در حقیقت مطلق الهی یا فلسفی دارد و تغییری در ذات آنها ایجاد نمیشود. با این حال، برای عینیت بخشیدن به این معیارها در زندگی روزمره، نیاز به نشانهها و ابزارهایی داریم که با گنجایش فهم زمانه هماهنگ باشد. تجدد نه یک شر مطلق، بلکه پیشرفتی است در دستیابی به علم بیشتر در زمان کمتر. ریشه خوبی و بدی به حقیقت وصل است، اما معیارهای عینی و بهروز، لازمه پویایی زندگی بشری.
پیشرفت علوم و فناوری، روشهای یادگیری را دگرگون کرده است. ابنسینا، نابغه ایرانی، پس از ده بار مطالعه کتاب «مابعدالطبیعه» ارسطو چیزی دستگیرش نشد، اما با خواندن شرح کوتاه فارابی بر آن، ناگهان همه چیز روشن شد. این داستان نشان میدهد که نحوه ارائه مطلب – ساده، جذاب و هماهنگ با ذهن مخاطب – چقدر حیاتی است. امروز، اگر جوانی با تماشای یک کلیپ پنجدقیقهای از نیل دیگراس تایسون در یوتیوب، به عمق کیهانشناسی یک کتاب نجومی مانند «کیهان» کارل سیگان دست یابد، چرا باید مورد خشم قرار گیرد؟
همانطور که درشکه جای خود را به خودروهای الکتریکی تسلا داد و اسبها را از رنج کشیدن نجات داد، ابزارهای یادگیری نیز تکامل یافتهاند: از طومارهای باستانی تا پادکستهای اسپاتیفای، از کلاسهای حضوری تا دورههای آنلاین Coursera و Khan Academy. جوان امروزی با موبایل در دست، لزوماً بیمطالعه نیست.
او ممکن است در حال خواندن مقالات علمی در اپلیکیشن Pocket، گوش دادن به کتاب صوتی در Audible، یا تحلیل دادههای واقعی در پلتفرمهای AI مانند ChatGPT باشد. نوع مطالعه تغییر کرده، اما محتوای خوب و بد همچنان وجود دارد – درست مانند گذشته که کتابهای سودمند کنار رمانهای زرد قرار میگرفتند. محدود کردن ابزارهای نوین، همچون ممنوع کردن اینترنت، نه تنها مفید نیست، بلکه مانع پیشرفت میشود.
به جای آن، باید آموزش دهیم: چگونه محتوای معتبر را از شایعات تشخیص دهیم، چگونه تحلیل انتقادی کنیم، و چگونه دانش را به عمل تبدیل نماییم. مثلاً، یک نوجوان که با اپلیکیشن Duolingo زبان یاد میگیرد، ممکن است سریعتر از روش سنتی کتاب و دیکشنری پیشرفت کند.
تاریخ پر است از مثالهایی که گذر زمان را نشان میدهند. اختراع چاپ توسط گوتنبرگ در قرن پانزدهم، کتاب را از انحصار کلیسا خارج کرد و دانش را دموکراتیک نمود؛ نسل قدیمی آن را «شیطانی» میدانستند، اما امروز بدون آن، تمدن مدرن وجود نداشت.
ویکیپدیا در مقابل دایرهالمعارف بریتانیکا قرار گرفته: نسل گذشته به دانشنامههای قطور سوگند میخورد، اما ویکیپدیا با بهروزرسانی لحظهای، دانش را زنده نگه داشته – البته با نیاز به بررسی منابع. دانشجویان پزشکی امروز با شبیهسازیهای واقعیت مجازی عمل جراحی تمرین میکنند، نه فقط خواندن کتابهای آناتومی، و نتیجهاش جراحان ماهرتر در زمان کمتر است.
کتاب ابزاری جاودان و ارزشمند است، اما نه معیار مطلق خوبی یا دانایی. ارزش واقعی در فهم عمیق، عمل به دانش، و بهرهگیری صحیح از هر ابزاری نهفته است – چه صفحه کاغذی، چه صفحه لمسی. با تغییر ابزارها و روشها، نسل جدید نباید سرزنش شود؛ بلکه باید هدایت گردد تا از کتاب، کلیپ کوتاه، پادکست یا هوش مصنوعی برای رسیدن به دانش واقعی و کاربردی استفاده کند.
فرهیختگی امروز، ژست کتابخوانی نیست، بلکه توانایی غربال دانش، خلق نوآوری و تأثیر مثبت بر جامعه است. بیایید پلی میان نسلها بسازیم: قدیمیها تجربهشان را به اشتراک گذارند، و جوانها ابزارهایشان را. در این صورت، جامعهای داناتر و همدلتر خواهیم ساخت.
در میان بحرانهای فزاینده آموزشی و اجتماعی در کشور، توقف فعالیت کتابخانههای سیار چهارمغز در کابل، نه تنها یک خبر ناراحتکننده، بلکه نشانهای از عقبنشینی تدریجی امیدهایی است که در دل کودکان این سرزمین جوانه زده بود. این پروژه که از سال ۲۰۱۸ با هدف ترویج تفکر انتقادی، تشویق به مطالعه و فراهمسازی دسترسی برابر به منابع آموزشی آغاز شده بود، حالا بهدلیل «محدودیتها» و «چالشهای عملیاتی» متوقف شده است؛ تصمیمی که از سوی تیم چهارمغز و فرشته کریم، فعال حقوق کودک، در اطلاعیهای رسمی اعلام شد.
آیا نابرابری فقط مسئلهای اخلاقی است یا تهدیدی واقعی برای سلامت و امنیت اجتماعی؟ ریچارد ویلکینسون در کتاب تأثیرگذار خود «تاوان نابرابری» با اتکا به دادههای علمی و پژوهشهای گسترده، نشان میدهد که شکافهای اجتماعی نهتنها عدالت را زیر سؤال میبرند، بلکه بنیانهای سلامت روانی، جسمی و اجتماعی جوامع را نیز متزلزل میکنند.
نظریه استبداد شرقی، که با نام کارل ویتفوگل گره خورده است، تلاشی است برای فهم چرایی شکلگیری دولتهای متمرکز و استبدادی در جوامع شرقی. این نظریه با تمرکز بر نقش حیاتی منابع آب در کشاورزی، به بررسی پیوند میان مدیریت منابع طبیعی و ساختارهای سیاسی میپردازد.
در نگاه نخست، آدولف هیتلر چهرهای نظامی، خشن و ضدفرهنگ به نظر میرسد؛ رهبری که کتابها را در میدانها میسوزاند و هنر را تحقیر میکرد. اما در پس این ظاهر، مردی پنهان بود که شبها در خلوت، با هزاران جلد کتاب زندگی میکرد، در حاشیه صفحات یادداشت مینوشت و از مطالعه برای ساختن جهانبینی نژادپرستانه خود بهره میگرفت. این گزارش، با تکیه بر پژوهشهای تاریخی، به بررسی نقش کتابخانه خصوصی هیتلر در شکلگیری شخصیت و سیاستهای او میپردازد.