نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
افغانستان از واپسین روزهای تابستان ۲۰۲۱، زمانی که طالبان بار دیگر کنترل کشور را در دست گرفت و امارت اسلامی خود را اعلام کرد، شاهد یکی از تاریکترین دورانهای تاریخ معاصر خود بوده است. سیاستهای سختگیرانه این گروه نه تنها موجب عقبگرد اجتماعی و سیاسی شده، بلکه آینده میلیونها شهروند افغانستان را با ابهام و […]
افغانستان از واپسین روزهای تابستان ۲۰۲۱، زمانی که طالبان بار دیگر کنترل کشور را در دست گرفت و امارت اسلامی خود را اعلام کرد، شاهد یکی از تاریکترین دورانهای تاریخ معاصر خود بوده است. سیاستهای سختگیرانه این گروه نه تنها موجب عقبگرد اجتماعی و سیاسی شده، بلکه آینده میلیونها شهروند افغانستان را با ابهام و ناامیدی مواجه کرده است.
از همان آغاز حکومت طالبان، مجموعهای از قوانین و محدودیتهای سختگیرانه در تمامی جوانب زندگی شهروندان اعمال شد. آموزش، که ستون فقرات پیشرفت اجتماعی است، به یکی از نخستین قربانیان این سیاستها تبدیل شد. دختران از ادامه تحصیل در مکاتب متوسطه و دانشگاهها محروم شدند، بسیاری از رشتههای دانشگاهی که با حقوق زنان مرتبط بودند حذف شدند، و اساتید زن نیز از تدریس منع شدند. علاوه بر این، محتوای درسی مکاتب تغییر یافته، مفاهیمی مانند دموکراسی و حقوق بشر حذف شده و آموزههای ایدئولوژیک طالبان جایگزین آن شده است.
در کنار محدودیتهای آموزشی، اشتغال زنان نیز به شدت محدود شد و بسیاری از آنان از کار در نهادهای دولتی و خصوصی محروم شدند. سازمانهای غیردولتی که زنان در آن مشغول به کار بودند تعطیل شدهاند، و اکنون زنان فقط در صورتی اجازه ورود به محیطهای کاری را دارند که یک مرد از خانواده آنان را همراهی کند. این سیاستها منجر به افزایش فقر و وابستگی اقتصادی زنان شده است.
علاوه بر حوزههای آموزشی و شغلی، زندگی اجتماعی افغانستانیها نیز دچار تغییرات بنیادین شد. زنان از ورود به پارکها، باشگاههای ورزشی، حمامهای عمومی و حتی رستورانها منع شدهاند. آنان موظفاند پوشش کامل داشته باشند و اجازه ندارند بدون همراهی یک مرد از خانواده سفر کنند، حتی برای دریافت خدمات پزشکی.
آزادی بیان و رسانهها از دیگر حوزههایی بودند که تحت سلطه طالبان به شدت سرکوب شدند. بسیاری از رسانههای مستقل تعطیل شدند، خبرنگاران و روزنامهنگاران بازداشت و تهدید شدند، و تمام محتوای رسانهای تحت سانسور شدید قرار گرفت. هرگونه انتقاد از حکومت ممنوع است، و معترضان سیاسی بهطور خودسرانه بازداشت و زندانی میشوند. دادگاههای طالبان بدون طی مراحل قانونی، احکام سنگینی مانند اعدام صادر میکنند، و هرگونه اعتراض یا تجمع مسالمتآمیز فوراً سرکوب میشود. چنین فضایی افغانستان را به مکانی تبدیل کرده که شهروندان در آن حتی از حق ابراز عقیده محروم شدهاند.
با گذشت زمان، جامعه جهانی واکنشهای متفاوتی نسبت به این محدودیتها داشته است. سازمانهای حقوق بشری مانند دیدهبان حقوق بشر و سازمان عفو بینالملل بارها طالبان را به نقض گسترده حقوق بشر متهم کردهاند. برخی کشورها نیز تحریمهای اقتصادی اعمال کردهاند، اما این اقدامات تنها بحران اقتصادی مردم افغانستان را تشدید کرده است.
پیشنهاداتی مبنی بر مداخله مستقیم جامعه جهانی نیز مطرح شده، اما همچنان اقدام عملی مؤثری در این زمینه صورت نگرفته است. در مقابل، برخی کشورها همچنان روابط خود را با طالبان حفظ کردهاند. چین سرمایهگذاریهای خود را در پروژههای زیرساختی افغانستان ادامه داده و روسیه از حضور طالبان در نشستهای بینالمللی حمایت کرده است. پاکستان، که از گذشته روابط نزدیکی با طالبان داشته، به حمایتهای خود ادامه داده و همچنان یکی از بازیگران اصلی در تعاملات سیاسی این گروه محسوب میشود.
افغانستان در دوره حاکمیت طالبان تبدیل به زندانی شده که هر روز دیوارهایش تنگتر میشود. سیاستهای سرکوبگرایانه طالبان نه تنها موجب بحران انسانی در کشور شده، بلکه تهدیدی برای امنیت منطقهای نیز به شمار میرود. با وجود اعتراضات گسترده بینالمللی، همچنان برخی قدرتهای جهانی روابط اقتصادی و دیپلماتیک خود را با طالبان حفظ کردهاند، اقدامی که پرسشهای بسیاری درباره آینده افغانستان و میزان تعهد جامعه جهانی به اصول حقوق بشر ایجاد کرده است. این زندان، که طالبان برای میلیونها افغانستانی ساختهاند، بدون چشمانداز روشنی برای بهبود وضعیت، همچنان به محدودتر شدن ادامه میدهد.
خیابانهای کابل، پس از چهار سال سلطه طالبان و سرکوب مداوم زنان، شاهد یک «انقلاب شادمانی» بود. هزاران زن و مرد در استقبال از قهرمانان فوتسال، قوانین سختگیرانه تفکیک جنسیتی را به چالش کشیدند و با حضور مختلط و پایکوبی، اراده جمعی برای آزادیهای سلبشده را فریاد زدند.
در حالی که جاپان نخستوزیر زن انتخاب میکند، میلیونها دختر در افغانستان حتی از حق رفتن به مکتب محروماند. این تضاد، شکاف دردناکی میان پیشرفت و عقبماندگی در آسیا را نشان میدهد. سکوت کشورهای همسایه و بیعملی جهانی، طالبان را جسورتر کرده و زنان کشور را به قربانیان سیاستهای افراطی بدل ساخته است.
در کشوری که حقیقت زیر خاکستر سکوت دفن شده، سازوکار تحقیقاتی مستقل، فانوس راه عدالت است. هر سند ثبتشده، نهتنها ابزار دادخواهی، بلکه سپری در برابر تحریف تاریخ و تطهیر جنایت است. این سازوکار، صدای قربانیان را زنده نگه میدارد و جهانیان را به یادآوری مسئولیتشان در برابر رنج مردم افغانستان فرا میخواند.
فدراسیون بینالمللی مدافعین حقوق بشر در تبعید، در واکنش به تصویب قطعنامه شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد مبنی بر ایجاد سازوکار مستقل حقیقتیاب برای افغانستان، این اقدام را «گامی مهم در مسیر عدالت، پاسخگویی و احقاق حقوق قربانیان» خواند و بر اهمیت آن در شرایط بحرانی کنونی تأکید کرد.
https://shorturl.fm/hevfE
https://shorturl.fm/JtG9d