حقوق بشر؛ حقیقتی جهانی یا روایتی مصادره‌شده؟

حقوق بشر مفهومی جهانی اما پرچالش است. عدالت و کرامت انسانی حق بنیادین هر انسان است، فارغ از جنسیت، قومیت و باور. با این حال، برداشت‌ها در فرهنگ‌ها و جوامع مختلف متفاوت است. طالبان حقوق بشر را محدود به قرائت خشک و مردسالارانه خود می‌دانند، در حالی‌که فلسفه و دین بر کرامت مشترک همه انسان‌ها تأکید دارند.

به مناسبت روز جهانی حقوق بشر باید یادآور شد که این مفهوم در ادبیات غرب و شرق تعاریف متفاوتی دارد، اما در اصل، حق و عدالت گمشده‌ جامعه انسانی است. انسان همواره کوشیده است تا عدالت برقرار شود.

افلاطون در کتاب جمهوری از زبان سقراط و گلاوکن به پرسش بنیادین عدالت می‌پردازد؛ عدالت گاه مصالحه‌ای خوانده می‌شود، اما در نهایت معنای ساده‌ آن قرار گرفتن هر چیز در جای خود است، و این همان حقی است که انسان به‌عنوان انسان دارا می‌باشد.

حق حیات کمترین و بنیادی‌ترین حق است. در جوامع مدرن، حقوقی چون حق انتخاب، حق اعتراض، حق پیشرفت و حق اظهار وجود اصول اولیه دموکراسی و مبنای شکل‌گیری حاکمیت‌اند.

حاکمان مشروعیت خود را از مردم می‌گیرند و حق حاکمیت در اصل متعلق به فرد و جامعه است. با این حال، حقوق بشر در فرهنگ‌های مختلف بار معنایی متفاوتی دارد. فعالان حقوق بشر بر این باورند که کرامت انسانی و پذیرش انسان به‌عنوان موجودی مستقل، مفهومی مشترک میان همه ملت‌هاست؛ انسان به ماهو انسان حق دارد نفس بکشد، زندگی کند و از کرامت برخوردار باشد.

با وجود این، حقوق بشر امروز ایرادهای اساسی دارد. جهانی بودن آن محل پرسش است: کدام جهان؟ آیا تجربه‌ یک جنگجوی طالب که دو دهه در میدان جنگ تنها کشتن و کشته شدن دیده، با تجربه‌ یک شهروند غربی که فلسفه‌ کانت و شوپنهاور می‌خواند، یکسان است؟

طالبان حقوق بشر را مفهومی غربی و مایه‌ فساد می‌دانند. در نگاه آنان، بشر تنها کسی است که مانند خودشان فکر و رفتار کند؛ مردی با لنگی، ریش بلند و ذهنی بسته. زن اساساً از دایره‌ بشر خارج است.

در گفتمان طالبانی، انسان در صغارت کامل است؛ حق و حقوق او نه بر اساس کرامت انسانی، بلکه بر اساس قومیت، برداشت‌های خشک از دین و رادیکالیسم تعیین می‌شود.

آن‌ها حقوق بشر را به کسانی محدود می‌کنند که آماده‌ فدا کردن جان خود در راه رهبرانشان باشند. چنین برداشتی از بشر، فاصله‌ای عمیق با کرامتی دارد که دین و فلسفه برای انسان قائل شده‌اند. روز جهانی حقوق بشر فرصتی است تا این شکاف‌ها دیده شوند و بار دیگر یادآوری شود که عدالت و حق، تنها زمانی معنا می‌یابند که انسان به‌عنوان انسان پذیرفته شود، فارغ از جنسیت، قومیت و باور.