صنم عنبرین؛ صدای شعرِ درد و امید

صنم عنبرین یکی از شاعران برجسته افغانستان است که توانسته با کلمات خود، عمق احساسات انسانی و چالش‌های اجتماعی را در قالب اشعار تأثیرگذار بیان کند. او به‌عنوان شاعری جوان و مستقل، با بهره‌گیری از نمادها و تصاویر پرمعنا، صدای نسلی است که میان امید و بحران زیسته‌اند. شعر حاضر او، ساختاری روان و تصاویری […]

صنم عنبرین یکی از شاعران برجسته افغانستان است که توانسته با کلمات خود، عمق احساسات انسانی و چالش‌های اجتماعی را در قالب اشعار تأثیرگذار بیان کند. او به‌عنوان شاعری جوان و مستقل، با بهره‌گیری از نمادها و تصاویر پرمعنا، صدای نسلی است که میان امید و بحران زیسته‌اند.

شعر حاضر او، ساختاری روان و تصاویری قدرتمند دارد. صنم عنبرین با زبان شاعرانه‌اش، داستانی از فرار، انتظار، عشق، امنیت و آرزوی فردایی روشن‌تر روایت می‌کند. او با مهارت، از تضادهای زندگی انسان سخن می‌گوید؛ از این‌که عقل و دل، دو نیروی متناقضند، و عشق گاه راهی به سوی فرار می‌یابد. این تضادها نمادی از وضعیت پیچیده‌ای است که مردم افغانستان آن را تجربه کرده‌اند؛ میان امید به آینده‌ای سبز و واقعیت‌های غبارآلود امروز.

عنبرین در این شعر از آرزوهای انسانی و فراتر رفتن از محدودیت‌های اجتماعی سخن می‌گوید. به‌کارگیری نمادهایی چون پرنده، بهار و زمستان، حکایت از حرکت و تغییر است؛ اشتیاقی برای شکستن مرزها و عبور از فاجعه‌های گذشته به سوی جهانی سرشار از آزادی و عشق.

بااین‌حال، نقد این شعر می‌تواند بر جنبه‌هایی چون تکرار مضامین یا ضعف در برخی بخش‌های تصویری متمرکز شود. در برخی بندها، تصاویر می‌توانستند برجسته‌تر و ارتباط میان مفاهیم، پررنگ‌تر باشد. اما هنر صنم عنبرین در تلفیق احساس و نماد، قابل‌تحسین است و توانسته به زیبایی، پیام‌هایی عمیق از امید و مقاومت را به خواننده منتقل کند.

‎مرا ببر به سفر از بهار آنسوتر
‎و از شگفتن بی اختیار آنسوتر

‎پرنده ام، وطنم سرزمین سنگ و تفنگ
‎ببخش امنیتی از شکار آنسوتر

‎میان عقل و دل ام، چاره چیست؟ کوچم ده!
‎از این دو راهی عشق و فرار آنسوتر

‎هوای تازه و یک راه سبز فردایی
‎دو عاشق و سفرِ بار بار آنسوتر

‎مرا دوباره بیاموز بی زمستانی
‎ز ختم فاجعه‌ی انتظار آنسوتر

‎من و تو گمشده در یک غروب ابر آلود
‎قرار وعده ی ما از غبار آنسوتر

  • صنم عنبرین