نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
کتاب «خرد و توسعه» که مانند دیگر آثار چند سال اخیر داوری اردکانی در انتشارات سخن منتشر شده است، حاوی بیست و پنج مقاله و مصاحبه با موضوع های متنوع است که محوریت مشترک همه آنها تأمل عقلانی در امور فرهنگی و اجتماعی و سیاسی با نظر کردن در وضعیت توسعه نیافتگی است. وضعیتی که […]
دکتر سید محمدتقی حسینی، دکترای روابط بینالملل نویسنده، مترجم و پژوهشگر روابط بینالملل (سیاست و امنیت) آقای حسینی در کنار تدریس در دانشگاه با چندین رسانه چاپی و الکترونیکی همکاری داشته است.
کتاب «خرد و توسعه» که مانند دیگر آثار چند سال اخیر داوری اردکانی در انتشارات سخن منتشر شده است، حاوی بیست و پنج مقاله و مصاحبه با موضوع های متنوع است که محوریت مشترک همه آنها تأمل عقلانی در امور فرهنگی و اجتماعی و سیاسی با نظر کردن در وضعیت توسعه نیافتگی است. وضعیتی که رضا داوری اردکانی در چند سال اخیر تلاش کرده با عینک خرد سیاسی به آن بنگرد. او چنانکه در مقالات متعدد این دفتر اذعان کرده، معتقد است که خودآگاهی به وضعیت توسعه نیافتگی یکی از ضروریاتی است که غفلت از آن موجب خسران و تداوم وضع کنونی است. مقاله نخست کتاب با عنوان «خرد پیشرفت و توسعه» حاوی یک نکته مهم است که به صورت ترجیع بند در سرتاسر مقاله تکرار می شود و آن هم اینکه توسعه یک ضرورت اخلاقی است و نه یک انتخاب. سوی دیگر سخن فیلسوف این است که توسعه را نمیتوان برگزید و مهمتر از آن برنگزید و در برابرش برنامه طراحی کرد. بلکه بر پایه یک ضرورت اخلاقی باید به آن تشبث جست. داوری اردکانی در بیان این ضرورت اخلاقی می گوید: «از آن جهت توسعه ضرورت است که اگر نباشد زمینه برای پریشانی و فقر و بیماری و بیکاری و ناامیدی و عصیان فراهم میشود و گسترش می یابد. اگر باز هم بگویند که چون توسعه غربی است، آن را نمیخواهیم، کاری نمیتوان کرد. مردم در اندیشه و خواست خود آزاد و مختارند. کاش بدانند و به همه بگویند که چه میخواهند و چگونه میتوانند به آن برسند».
در ادامه کتاب که «خرد و توسعهنیافتگی» نام دارد ادامه مباحث مشروطیت است. داوری اردکانی در این مقاله با مطمح نظر داشتن تکانههایی که جنبش مشروطه در جان ایرانیان انداخته است اذعان میکند که در جامعه باید هر چیزی در جای خودش قرار گیرد. سپس این سؤال را مطرح میکند که چگونه در جامعه همه چیز در جای خود قرار میگیرد؟ و در پاسخ مینویسد: «پاسخ به این پرسش را درک وضع تاریخی و همدلی و همزبانی دانشمندانی که با جامعه سروکار دارند میتوانند تعیین کنند. اگر جمعی در کشوری احساس وظیفه کنند و کاری را مهم بدانند و در انجام دادنش همداستان شوند به نتیجه میرسند. این وضع و نتیجهای که از آن حاصل میشود جلوه خرد است». داوری اردکانی میافزاید: «کورسوهای ظهور خرد از زمان مشروطیت کم و بیش پیدا شد اما شمعی را نیفروخت که راه رهروان را روشن سازد. به همین جهت سیر در تاریخ تجدد ما دشوار شد». مقاله چهارم کتاب «هنر و فلسفه راه را نشان میدهند» نامگذاری شده است. فیلسوف معاصر ایرانی در ابتدای مقاله با طرح یک سؤال که: اکنون غایات بشر را تاریخ غربی معین میکند. ارزشهای حاکم هم ارزشهای غربی است. در این صورت چگونه غرب را بزداییم؟ مینویسد: «غرب چیزی نیست که به زور آمده باشد و بخواهیم و بتوانیم آن را از در برانیم. البته اورُسانتریسم (اروپامداری) و استعمار مطلب دیگری است که بسیاری از بزرگان اروپا هم میانهای با آن ندارند. پل والری، نویسنده بزرگ فرانسه میگفت: این دماغه کوچک آسیا باید به ناچیزی خودش پی ببرد. این دماغه کوچک آسیا اروپاست. غرب گرچه در ظاهر و به اعتباری وحدت دارد در باطن پر از اختلافها و تضادهاست. در بحبوحه این تضادهاست که مسئله غرب و چیستی آن را هم اروپاییها خود مطرح کردهاند». دکتر داوری در ادامه مینویسد: «اگر اروپا در خودآگاهی اش بحران اروپای متجدد را درک کرده است بسیاری از اقوام و کشورهای غیر غربی که دستاوردهای غرب را میخواستند بیآنکه در تاریخ غربی وارد شده باشند تا مدتها از غرب و تجدد نمیتوانستند حرفی بزنند ولی آشنایی با علم جدید و فلسفهای که از طریق سیاست انتقال یافته بود و همچنین احساس ناکامی در بدست آوردن مزایای زندگی غربی و بخصوص با آزمودن قهر و ستم استعماری کم و بیش به این فکر افتادند که چرا به مقصود نرسیدهاند و از چه راهی میتوانند به آن برسند». همان طور که از عنوان مقاله پیدا است بحث در باب هنر نیز در جوف آن وجود دارد و داوری اردکانی به مثابه یک فیلسوف پرسشگر، سخن خود را با نام بردن از یک فیلمساز راهساز به پایان می برد و مینویسد: «به جاست یاد فیلمساز بزرگمان شادروان عباس کیارستمی را گرامی بداریم. او بیآنکه با تکلف شعار بدهد و اهل نزاع و داعیه باشد همواره در اندیشه پیدا کردن راه بود و راه خانهی دوست را میجست». ادامه کتاب با عنوان «فلسفه و اسلحه» متفاوتترین مقاله این مجموعه است که پیش از این در مجله کرگدن منتشر شده است. داوری اردکانی در این مقاله ابتدا منظور خود را از انتخاب این عنوان برای مقالهاش به وضوح تبیین میکند و مینویسد: «وقتی از نسبت و رابطه فلسفه با اسلحه پرسش میشود صرف نظر از اینکه پرسش در ابتدا اندکی غریب مینماید، شاید برای بعضی از اهل فلسفه این بیم و نگرانی به وجود آورد که مبادا در آخر کار گریبان فلسفه را بگیرند و گناه همه خرابیها و زشتیها و فجایع جنگها و خشونتها و تبهکاریها و ویرانگریها را به گردن او بیندازند و بگویند فلسفه بدآموزی کرده و تکنولوژی را به جانب ساختن سلاحهای مخوف برده و نگذاشته است که علم یکسره به صلح و آزادی و صلاح و سازندگی بپردازد. دکتر داوری پس از بیان این دغدغه ها، خط افتراقی میان فلسفه و اسلحه میکشد و مینویسد: «فلسفه از جنگ و درباره جنگ گفته است اما دعوت به جنگ و خشونت نمی کند. فلسفه گزارش وجود است نه قانونگذار زندگی. فلسفه راه است. این راه، راه سیاست و راهی نیست که اشخاص آن را تعیین کرده باشند یا بتوانند آن را تغییر دهند. این راه را با مخالفت و قهر هم نمی توان بست مگر آنکه به پایان برسد». استاد فلسفه دانشگاه تهران در پایان این مقاله یادآور می شود که آدمی اکنون در دوران پایان فلسفه به سر می برد. دورانی که در آن وجود به ارزش تحویل شده و تکنیک که شأن هنر و فلسفه و حتی تقدّس را نیز به خود بسته، آدمیان را از زمینشان بر کنده و آواره و غریب در برهوت تنهایی رها کرده و اخیراً آنها را به بهشت فضای مجازی برده است.
وی سپس می نویسد: «در این شرایط که دیگر از دست فلسفه کاری برنمی آید و زمان، زمان گوشهگیری و عزلت فلسفه است، تکنولوژی تسلیحات رونقی بیش از همیشه پیدا میکند و مخوف ترین سلاح ها نیز تولید می شود». او این وضعیت را نتیجه نضج و رشد نیستانگاری مینامد و مینویسد و با ذکر یک تذکر به مقاله خود خاتمه میدهد: «نیست انگاری را فلسفه جعل نکرده بلکه آن را شناخته و شناسانده است. فیلسوفان سازندگان جهان و آورندگان نیست انگاری نیستند. آنها ساکنان بیدار و دردمند و ملامتکش جهان و (در دو قرن اخیر) گزارشگران نیست انگاریند». کتاب «خرد و توسعه» که مانند دیگر آثار چند سال اخیر داوری اردکانی در انتشارات سخن منتشر شده است، حاوی بیست و پنج مقاله و مصاحبه با موضوع های متنوع است که محوریت مشترک همه آنها تأمل عقلانی در امور فرهنگی و اجتماعی و سیاسی با نظر کردن در وضعیت توسعه نیافتگی است. وضعیتی که رضا داوری اردکانی در چند سال اخیر تلاش کرده با عینک خرد سیاسی به آن بنگرد. او چنانکه در مقالات متعدد این دفتر اذعان کرده، معتقد است که خودآگاهی به وضعیت توسعه نیافتگی یکی از ضروریاتی است که غفلت از آن موجب خسران و تداوم وضع کنونی است. مقاله نخست کتاب با عنوان «خرد پیشرفت و توسعه» حاوی یک نکته مهم است که به صورت ترجیع بند در سرتاسر مقاله تکرار می شود و آن هم اینکه توسعه یک ضرورت اخلاقی است و نه یک انتخاب. سوی دیگر سخن فیلسوف این است که توسعه را نمیتوان برگزید و مهمتر از آن برنگزید و در برابرش برنامه طراحی کرد. بلکه بر پایه یک ضرورت اخلاقی باید به آن تشبث جست. داوری اردکانی در بیان این ضرورت اخلاقی می گوید: «از آن جهت توسعه ضرورت است که اگر نباشد زمینه برای پریشانی و فقر و بیماری و بیکاری و ناامیدی و عصیان فراهم میشود و گسترش می یابد. اگر باز هم بگویند که چون توسعه غربی است، آن را نمیخواهیم، کاری نمیتوان کرد. مردم در اندیشه و خواست خود آزاد و مختارند. کاش بدانند و به همه بگویند که چه میخواهند و چگونه میتوانند به آن برسند».
وی سپس می نویسد: «در این شرایط که دیگر از دست فلسفه کاری برنمی آید و زمان، زمان گوشهگیری و عزلت فلسفه است، تکنولوژی تسلیحات رونقی بیش از همیشه پیدا میکند و مخوف ترین سلاح ها نیز تولید می شود». او این وضعیت را نتیجه نضج و رشد نیستانگاری مینامد و مینویسد و با ذکر یک تذکر به مقاله خود خاتمه میدهد: «نیست انگاری را فلسفه جعل نکرده بلکه آن را شناخته و شناسانده است. فیلسوفان سازندگان جهان و آورندگان نیست انگاری نیستند. آنها ساکنان بیدار و دردمند و ملامتکش جهان و (در دو قرن اخیر) گزارشگران نیست انگاریند».
در حالی که نگرانیها درباره وضعیت حقوق بشر، به ویژه حقوق زنان، در افغانستان افزایش یافته است، طالبان بر تمرکز کمکهای بینالمللی بر پروژههای توسعهای تاکید کرده است. وزیر اقتصاد طالبان در دیدار با رئیس یوناما، خواستار آن شد که نهادهای بینالمللی در سال جاری میلادی، تلاشهای خود را در راستای عملی کردن پروژههای توسعهای […]
تقسیم کار اجتماعی یکی از مفاهیم کلیدی در نظریههای امیل دورکیم است و او بهویژه در کتاب خود با عنوان “تقسیم کار اجتماعی” (۱۸۹۳) به بررسی این موضوع پرداخته است. دورکیم در این اثر به تحلیل چگونگی تقسیم کار در جوامع مختلف و تأثیرات آن بر همبستگی اجتماعی و انسجام اجتماعی میپردازد. ۱٫ تعریف تقسیم […]
نویسندگان کتاب: یوسف اباذری و مراد فرهادپور در دهههای اخیر، حملات ۱۱ سپتامبر به عنوان یکی از تأثیرگذارترین رویدادهای تاریخ معاصر شناخته شده و تبعات آن در سطح جهانی به وضوح احساس میشود. در این راستا، کتاب “نشانهشناسی ۱۱ سپتامبر: نیویورک کابل” اثر یوسف اباذری و مراد فرهادپور، به بررسی عمیق این واقعه و تأثیرات […]
جامعه باز و دشمنان آن [The Open Society and its Enemies] اثر کارل پوپر (۱) (۱۹۰۲-۱۹۹۴) توسط فیلسوف انگلیسی اتریشیتبار که در ۱۹۴۵ انتشار یافت. مؤلف رمز تاریخ اجتماعی را در تقابل «جامعه بسته» و «جامعه باز» میبیند. در جامعه بسته طبیعت و قرارداد یکسان شمرده میشود و روح انتقادی و تغییر افکار فرد نفی […]
دیدگاه بسته شده است.