ایران و اسرائیل؛

درنگ اسرائیل بر اثر وسوسه انگیزی آمریکا

ظاهرا حملە قابل انتظار اسرائیل به ایران پس از دریافت یک بستە پیشنهادی سخاوتمندانە از جانب امریکا، در دقیقەی نود به تعویق افتاده‌است. مفاد پیشنهاد مذکور دقیقا معلوم نیست، اما گویا شامل معاملەای وسوسە‌انگیز است. اسرائیل در ازای دریافت حمایت‌های دیپلماتیک – که به شدت به آن محتاج است – و تسلیحات نظامی – احتمالا […]

ظاهرا حملە قابل انتظار اسرائیل به ایران پس از دریافت یک بستە پیشنهادی سخاوتمندانە از جانب امریکا، در دقیقەی نود به تعویق افتاده‌است.
مفاد پیشنهاد مذکور دقیقا معلوم نیست، اما گویا شامل معاملەای وسوسە‌انگیز است. اسرائیل در ازای دریافت حمایت‌های دیپلماتیک – که به شدت به آن محتاج است – و تسلیحات نظامی – احتمالا از نوعی که تاکنون از داشتن آن محروم بوده است – باید از حمله به اهدافی خاص در ایران خودداری کند.
با گمانه‌زنی می‌توان گفت در راس اهداف ممنوعە احتمالی امریکا، سایت‌های هسته‌ای و در مرحلە بعد مراکز اقتصادی قرار دارند. بر اساس خبرها، وزیر دفاع اسرائیل قرار است به زودی به واشنگتن برود؛ احتمالا برای چانه‌زنی و چکش‌کاری و جرح‌وتعدیل‌های بیش‌تر و هماهنگی کامل با امریکا. این رخداد نشان می‌دهد با وجود سرپیچی‌های مکرر نتنایاهو در یک سال اخیر، نقش امریکا در این بحران هنوز حیاتی است.
تنها کشوری که می‌تواند اسرائیل را تحت فشار قرار دهد و از بیم گسترش جنگ و مواجه با پیامدهای ناشناخته و ویرانگر آن، حدی از ممنوعیت بر سیاست تهاجمی آن اعمال کند. سویە دیگر این ماجرا ایران است که تنهایی استراتژیک آن بیش از هر زمان به چشم می‌خورد. ایران عضو هیچ پیمان امنیتی دسته‌جمعی کارا نیست و روابط راهبردی با قطب‌های بین‌المللی نظیر چین و روسیه ندارد. ایران در دهه‌های اخیر در غیاب مولفه‌های فوق، بر شبکه‌ای از بازیگران غیر دولتی و نیروهای نیابتی تکیه نموده که اکنون همگی زیر آتش قرار دارند. سکوت و بی‌عملی چین و روسیه در روزهای اخیر نه‌تنها ناشی از بی‌میلی آنان برای بهم نخوردن سیاست موازنه‌گرایشان در خاورمیانه، بلکه به ناتوانی اساسی در هر گونه تاثیرگذاری بر رفتار اسرائیل هم برمی‌گردد. با هر نگاهی معاملە پیش‌گفته به سود اسرائیل است. گالانت با دست پر از امریکا بر می‌گردد و حمایت استراتژیک کاخ سفید در درگیری با ایران را با خود می‌آورد.
فارغ از هر نتیجەای بە نظر می‌رسد، بحران کنونی به بازنگری‌های جدی در استراتژی دفاعی ایران منجر شود: از دکترین هسته‌ای گرفته تا تجدید نظر در جهت‌گیری‌های کلان منطقه‌ای و بین‌المللی. توازن بخشی به سیاست خارجی، دشوارە اصلی ایران در دو صد سال گذشته بوده، از زمانی که این کشور در معرض نفوذ و هجوم امپریالیسم غربی قرار گرفت و توان ملی کافی برای مقابله با آن وجود نداشت. سیاست خارجی ایران در دهەهای ۴۰ و ۵۰ که بیش تر از هر دورەای واجد عناصر موازنه بخش بود، درس آموز به نظر می‌رسد؛ با هر دو قطب بین‌المللی آن روزگار روابطی نزدیک وجود داشت؛ چیزی در مایەهای سیاست خارجی امروز کشورهای عرب خلیج فارس که هم زمان با چین وروسیه و امریکا نرد عشق می‌بازند. آن زمان هم ایران صنایع سنگین را با کمک شوروی ساخت و نیروهای مسلح را از طریق امریکا تجهیز و نونوار کرد.