نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
۴۵ سال قبل احسان طبری، نظریەپرداز مارکسیست ایرانی نشسته بر اسب زینکردە امپراتوری شوروی، این گونه در ستایش آلمان شرقی کمونیست مینوشت: پیروزی نظام سوسیالیستی بر ویرانههای رایش هیتلری از معجزات تاریخ است. کمونیستها جهد بسیار کردند تا خودآگاهی انترناسیونالیستی را در دماغ آلمانیهای فاشیستی فروکنند که از زمان بیسمارک، با ترنم سرود؛ آلمان والاتر […]
۴۵ سال قبل احسان طبری، نظریەپرداز مارکسیست ایرانی نشسته بر اسب زینکردە امپراتوری شوروی، این گونه در ستایش آلمان شرقی کمونیست مینوشت: پیروزی نظام سوسیالیستی بر ویرانههای رایش هیتلری از معجزات تاریخ است. کمونیستها جهد بسیار کردند تا خودآگاهی انترناسیونالیستی را در دماغ آلمانیهای فاشیستی فروکنند که از زمان بیسمارک، با ترنم سرود؛ آلمان والاتر از ه چیز پرورده شدەاند. طبری اگر امروز زنده بود با مشاهدە پیروزی خیرهکنندە حزب راست افراطی آلترناتیو برای آلمان در ایالتهای شرقی و شکست خردکنندە حزب چپ آلمان – خلف حزب سوسیالیست متحدە حاکم بر آلمان شرقی سابق – یقینا سرخورده میشد!
رشد فزایندە افراطگرایی راست در شرق آلمان که به طور معمول استانداردهای زندگی و درآمد خانوار پایینتر از غرب آن است، معلول خشم انباشته از مسائلی چون مهاجرت و کمکهای دولت فدرال به اوکراین است.
با وجود آنکه پس از اتحاد مجدد دو آلمان، تلاش بسیاری برای کاهش شکافهای اقتصادی و اجتماعی میان شرق و غرب کشور از طریق اعمال تبعیض مثبت و برنامەهای توانمندسازی صورت گرفته، هنوز سرزمینهای آلمان شرقی سابق به نحوی محسوس از ایالتهای غربی عقب ماندهتر است. با این وصف فاشیسم نوپدید در شرق آلمان، کاملا فرزند ناکس سرمایهداری و محصول بحرانهای ادواری بورژوازی نیست؛ آن گونه که چپهای ارتدکس خوش دارند بگویند!
برعکس یکی از پیامدهای درازدامن و دیرپای دولتی است که به نام سوسیالیسم چهل سال بر شرق آلمان حکمرانی کرد. حکومتی که ارمغانی جز سرکوب سیاسی و رکود اقتصادی نداشت و سرانجام نیز مقهور اقتصاد نابسامان و نارضایتی های عمیق مردمی گردید که از هر لحظەای برای فرار به غرب و رهایی از جهنم سوسیالیستی سود میبردند.
هم رایش سوم هیتلر و هم سوسیالیسم اولبریشت و هونکر، بنا را بر این گذاشته بودند که دستکم هزار سال بمانند و لحظە پایان تاریخ و آخرالزمان موعود را در آغوش بگیرند.
میل به جاودانگی به مثابە اشتیاق عمومی و بیچونوچرای نظامهای غیردمکراتیک ریشه در روانشناسی ویژه و ترس ذاتی و مزمن از سقوط و تغییر اوضاع دارد؛ آرزویی که البته چندان هم پربیراه نیست. نظامهای غیردموکراتیک به علت ناترازیهای فزاینده و بهم خوردن ناگزیر تعادلهای زیستی، همیشه طول عمر کمتری از نظامهای دمکراتیک و توسعهگرا دارند. درست مانند بیماری که از درک مشکل خود عاجز است و به توصیە پزشکان وقعی نمینهد. بە یقین مرگ حق است و مانند انسانها دامن نظامهای سیاسی را هم میگیرد. مسالە اصلی اما زندگی پس از مرگ آنها و قسمی بازگشت به عرصه در سایە اشتباهات نظامهای جانشین و برخی زمینههای عینی است که تغییرات در آنها آهسته، تدریجی و زمانبر است. ظهور داعش چیزی نبود جز مرحلە پس از مرگ رژیم سفاک صدام. روسیە پوتین، نسخە بهروزشده قرن بیستویکمی ترور استالینی و شوروی فروپاشیده است. شرق آلمان هم که از گذشتە نازیستی و فاشیستی خود کاملا رها نمیشود، دلیلی روشن برای این ادعاست.
به گفته مقامات آلمان، افسر ۲۹ ساله پلیس این کشور که در حمله مهاجم افغانستانی زخمی شده بود، جان داده است.
منابع محلی در «سمنگان» اعلام کردند نیروهای امنیتی دستکم هشت عضو «حزب التحریر» را در این ولایت بازداشت کردهاند.
وزیر خارجه آلمان اخیراً در نشستی خبری در تاشکند، پایتخت ازبیکستان گفته است که طالبان حق آزادی شهروندان افغانستان را ربودهاند.
به گزارش شانا به نقل از شفقنا؛ رسانههای آلمانی گزارش داده که برخی از این مرگها در اثر رویدادهای خشونتآمیز رخ داده، اما هیچکدام به همکاری این افراد با برلین مرتبط نبوده است. این اطلاعات در پاسخ به سوال کلارا بانگر، نماینده جناح حزب چپ ارائه شده است. مجله اشپیگل آلمان گفته که از این […]
دیدگاه بسته شده است.