چالش‌های دیپلماتیک آمریکا در عصر کنونی

ما بارها دیده‌ایم که اتکای بیش از حد بر ابزارهای نظامی می‌تواند ما را به سمت باتلاق‌های سیاسی رهنمون شود. ما بارها و بارها در دام استفاده بیش از حد از نیروی نظامی یا استفاده نابجا از آن افتاده‌ایم. این امر هزینه‌های زیادی از لحاظ انسانی و مالی برای آمریکا داشته است…

ویلیام برنز، دیپلمات ارشد سابق آمریکایی

فارن سرویس

 

پرسش: شما درباره جهان ”بی‌نظمی“ که وزارت امور خارجه با آن روبرو است صحبت کرده‌اید. به نظر شما، مهم‌ترین اولویت‌هایی که آمریکا باید امروزه روی آنها متمرکز شود چیست؟

برنز گفت: «اصلی‌ترین چالش برای سیاست خارجی آمریکا در شرایط کنونی از نظر من، هماهنگ شدن با یک صحنه بین‌المللی است که سلطه آمریکا در آن رو به افول گذاشته است. به عبارت صریح‌تر، آمریکا دیگر تنها بچه بزرگ این بلوک ژئوپلیتیک نیست. هدف از این اظهارنظر این نیست که یک استدلال افول‌گرایانه را بیان کنیم. در واقع من هنوز هم درباره نقش آمریکا در قرن کنونی خوش‌بین هستم. ما نمی‌توانیم زمان را به دوره جهان تک‌قطبی بعد از جنگ سرد برگردانیم. ولی در طول دست‌کم چندین قرن آینده، ما می‌توانیم قدرت کلیدی جهان باقی بمانیم و در بهترین موقعیت در میان دوستان و رقبای خود برای هدایت جهان رقابتی و پیچیده قرار داریم. اگر ما عاقلانه برخورد کنیم شرایط بهتری از همه رقبای خود برای عملکرد داریم.“

”این به این معنی است که ما مسئله بازگشت رقابت قدرت‌های بزرگ را بهتر مدیریت کنیم، آن‌هم در شرایطی که چین در حال اظهار وجود است و روسیه نیز این واقعیت را نشان می‌دهد که قدرت‌های در حال افول حتی می‌توانند بیشتر از قدرت‌های در حال ظهور مخرب باشند. ما باید با مسئله تجزیه نظم منطقه‌ای در جاهایی مانند خاورمیانه کنار بیاییم، در این منطقه مناقشات سریعاً گسترش می‌یابد و بی‌نظمی‌ها ظاهراً سرایت می‌کند. ما همچنین باید با سرعت نوآوری فناورانه نیز اندیشمندانه‌تر برخورد کنیم… استدلال من در کتاب ”کانال پشتی“ این است که ما نمی‌توانیم همه این کارها را به تنهایی با استفاده از اهرم فشارها انجام دهیم. این باعث می‌شود که دیپلماسی‌ای که از حمایت ارتش و اقتصاد نیز برخوردار است از اهمیتی بیشتر از پیش برخوردار شود.“

پرسش: آیا شما نگران ”نظامی سازی“ سیاست خارجی هستید؟ توازن صحیح میان نیروی نظامی و دیپلماسی کجا قرار دارد؟

پاسخ: ”ما همه باید نگران باشیم. مقامات نظامی و دفاعی ابائی از بیان این تمایل نابودکننده در میان دولت‌های هر دو حزب جهت وارونه کردن نقش‌های محوله به نیروی نظامی و دیپلماسی ندارند. ما این جمله باب گیتس وزیر دفاع سابق را نقل کرده‌ایم که تعداد موسیقی‌دان‌های ارتش بیشتر از افسران وزارت امور خارجه است. جیمز ماتیس نیز درباره این ضرورت گفته است که در صورتی که در دیپلماسی سرمایه‌گذاری کافی نکنیم این ضرورت وجود خواهد داشت که ”مهمات بیشتری خریداری کنیم. ولی این امر متأسفانه تأثیری نداشته است.“

”البته ما باید اطمینان حاصل کنیم که ارتش ما قوی‌تر از ارتش‌های دیگر است و اینکه آخرین گزینه ما گزینه‌ای قوی و پایدار است. و بی‌شک، زور یا تهدید به کاربرد زور نقشی مهم در اجرای دیپلماسی دارد. ما از اینکه طرف‌هایی که در آن سوی میز با ما نشسته‌اند به لحاظ ذهنی درگیر نیروی ارتش آمریکا هستند سود برده‌ایم. موفقیت نظامی عملیات «طوفان صحرا» یک مقدمه بسیار مؤثری بود که به جیمز بیکر وزیر امور خارجه پیشین آمریکا در آستانه گفتگوهای صلح مادرید کمک کرد. استفاده بالقوه از نیروی نظامی نیز در روند دیپلماسی جان کری وزیر امور خارجه آمریکا با ایران نقش داشت.“

”البته ما بارها دیده‌ایم که اتکای بیش از حد بر ابزارهای نظامی می‌تواند ما را به سمت باتلاق‌های سیاسی رهنمون شود. ما بارها و بارها در دام استفاده بیش از حد از نیروی نظامی یا استفاده نابجا از آن افتاده‌ایم. این امر هزینه‌های زیادی از لحاظ انسانی و مالی برای آمریکا داشته است…“

پرسش: آیا شما با این اظهارنظر دَن کوتس مدیر اطلاعات ملی موافقید که گفت در طول پانزده سال گذشته در شرایطی که چین در حال قدرت یافتن سریع بود، ”ما خواب بودیم“؟ وزارت امور خارجه در بحث رقابت با چین چه کار باید بکند؟

پاسخ: ”من نمی‌گویم که ما خواب بودیم ولی مطمئناً تمرکز نداشتیم. یکی از مهم‌ترین هزینه‌های دوره بعد از یازده سپتامبر، ناکامی در سرمایه‌گذاری باانرژی و هوشمندانه در محل‌هایی نظیر منطقه آسیا و اقیانوس آرام بوده است که تا جایی که من آینده را می‌بینم یک مرکز گرانش ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک باقی خواهد ماند. تمرکز بر آسیا در دوره دولت اوباما یک پاسخ منطقی بود ولی ما پیوسته به درون باتلاق سوء ماجراجویی‌های خود در خاورمیانه کشانده می‌شویم. تصور کنید اگر به جای این همه وقت و انرژی و منابعی که صرف جنگ علیه تروریسم شده است دیدگاهی درباره نقش آمریکا در آسیا ایجاد می‌کردیم. در این حالت ما در موقعیت بهتری برای شکل دادن به رویدادهای منطقه داشتیم و در عرصه رقابت نیز مؤثرتر عمل می‌کردیم. ولی ما به جای این‌ها، اغلب در موقعیت تدافعی قرار می‌گیریم و به دنبال جبران کردن هستیم.“

”البته همان‌گونه که من در کتابم هم گفتم ما هنوز امتیازات و دارایی‌های زیادی در منطقه داریم که می‌توانیم از آن‌ها استفاده کنیم از قبیل روابط هم‌پیمانی ما با کشورهای دیگر که ما را از قدرت‌های تنهایی نظیر چین یا روسیه متمایز می‌کند. در دهه‌های آینده مدیریت کردن رقابت با چین وظیفه اصلی سیاستمداران آمریکایی خواهد بود… معتقد نیستم که سرنوشت محتوم ما نبرد و مناقشه با چین باشد ولی برخی خطرات واقعی در پیش روی ما وجود دارد. دیپلماسی ماهرانه آمریکایی در اینجا بیشتر از هر جای دیگری اهمیت دارد، این دیپلماسی صرفاً دیپلماسی مستقیم با چین نیست بلکه یک مجموعه گسترده‌تری از عوامل و بازیگران را در سراسر آسیا در برمی‌گیرد. همه این کشورها شاید به دنبال مهار کردن چین نباشند ولی همه آن‌ها می‌خواهند اطمینان حاصل کنند که قدرت گرفتن چین به قیمت ضعیف‌تر شدن آنها نباشد.“

پرسش: در شرایطی که آمریکا تصمیم گرفته از پیمان نیروهای هسته‌ای میان برد (آی ان اف) خارج شود و روسیه نیز اعلام کرده مسیر مشابهی را طی خواهد کرد آیا ما به سمت یک رقابت تسلیحاتی جدید حرکت می‌کنیم؟ نقش دیپلمات‌های آمریکایی برای کاستن از این خطر چیست؟

برنز: ”ما در حال حرکت به سمت شرایط دشواری هستیم. فارغ از میزان اختلافات ما و عمق آنها، آمریکا و روسیه توانایی‌ها و مسئولیت‌های منحصر به فردی برای کاستن از تهدیدات هسته‌ای جهانی دارند. این به نفع منافع ملی هر دو ما و منافع جامعه جهانی است که این کار را انجام دهیم. روسیه سالهاست که پیمان آی ان اف را نقض کرده است. ما نهایتاً احتمالاً چاره‌ای جز ترک این پیمان نداشتیم ولی ای کاش ما برای طرح مسئله خود برای روسی‌ها خلاقانه‌تر عمل می‌کردیم و ضمن اطمینان دادن به هم‌پیمانان خود روش‌هایی را برای حل مسئله بررسی می‌کردیم. من همچنین امیدوارم که نابودی آی ان اف به معنی مرگ باقیمانده ساختار کنترل تسلیحاتی روسیه و آمریکا نباشد. این امر به ویژه برای پیمان استارت جدید در سال ۲۰۲۱ خطرناک خواهد بود.“

پرسش: شما در مذاکرات مربوط به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) نقش داشتید. حال که آمریکا از این توافق خارج شده است شما چه توصیه‌ای دارید برای آن دسته از مقامات آمریکایی که تلاش می‌کنند یک مسیر دیپلماتیک را برای تعامل با تهران در پیش بگیرند.

برنز: ”من در این زمینه تصمیمی گرفته‌ام. ترک برجام یک اشتباه تاریخی بود و بار دیگر یادآور این نکته است که پاره کردن دیپلماسی آسان‌تر از ساختن آن است. ما سال‌ها تلاش کردیم یک ائتلاف بین‌المللی شکل‌دهیم و یک اهرم سیاسی و اقتصادی ایجاد کنیم. ما در مرحله بعدی از طریق همکاری با شرکای بین‌المللی خود این اهرم را در دیپلماسی مستقیم با ایران اعمال کردیم. مثل همه تلاش‌های دیپلماتیک پیچیده دیگر، ما یک توافقنامه کامل ایجاد نکردیم. در دیپلماسی، کامل معمولاً در لیست قرار نمی‌گیرد. چیزی که ما ایجاد کردیم بهترین شیوه در دسترس بود، توافقی که از منظر بندهای راستی آزمایی و گستردگی‌اش، بی‌سابقه است و ضمن محدود کردن برنامه هسته‌ای غیرنظامی ایران برای مدت زمانی طولانی، از تولید بمب هسته‌ای توسط این کشور جلوگیری نیز می‌کند.“

”حال ما این توافق را دور انداخته‌ایم، دست‌کم به عنوان یکی از ابزارهای سیاست خارجی آمریکا و به جای اینکه حکومت ایران را منزوی کنیم در حال منزوی کردن خود هستیم. خروج از توافق نه تنها مقابله با رفتار ایران در سراسر خاورمیانه را آسان‌تر نمی‌کند بلکه آن را دشوارتر نیز می‌سازد و باعث می‌شود اعتماد بین‌المللی به پایبندی آمریکا به تعهدات دیپلماتیکش فرسایش یابد. این امر شکاف‌های بیشتری در روابط ما با هم‌پیمانان نزدیک اروپایی‌مان ایجاد می‌کند و کاری را که ولادیمیر پوتین به دنبال آن است برای وی انجام می‌دهد. فارغ از این، به نظر من خروج از برجام، یک ایده بزرگ بود.“

”دیپلمات‌های آمریکایی در کمال صداقت در حال اجرای سیاست جدید هستند و این کاری است که آنها باید انجام دهند. من امیدوارم ما هنوز هم به دنبال فرصت‌هایی برای تعامل دیپلماتیک با تهران در محل‌هایی باشیم که به نفع منافع هر دو ما است. از قبیل افغانستان جایی که ایران سهم دارد و از این ظرفیت برخوردار است که به راه‌حل سیاسی که این دولت به شکل مناسبی به دنبال آن است کمک یا از آن جلوگیری کند.“

پرسش: آیا وزارت امور خارجه باید سازمان پیشرو برای شکل‌دهی و اجرای سیاست خارجی در سطح جهان باشد؟

برنز: ”خوب یا بد، ما هرگز بار دیگر انحصاری را که در سیاست‌گذاری و اجرای سیاست خارجی داشتیم، یا تصور می‌کردیم که داریم، نخواهیم داشت. باید با این مسئله کنار بیاییم. تعداد عوامل دخیل بسیار زیاد، تعداد موضوعات بسیار فراوان و منابع نیز بسیار اندک است. ولی وزارت امور خارجه باید رهبر ارکستر سیاست خارجی باشد. این امر به معنی کنار هم آوردن قدرت نرم ایده‌ها، مشوق‌های اقتصادی و تحریم‌ها، جمع‌آوری اطلاعات و اقدام مخفیانه، کمک نظامی و تهدید به کاربرد زور برای رسیدن به اهداف سیاسی است. وزارت امور خارجه نقش هماهنگ‌کننده منحصر به فردی در بسیج بخش‌ها و لایه‌های مختلف نفوذ آمریکا دارد….“

پرسش: از نظر شما بزرگ‌ترین چالش‌هایی که سرویس خارجی آمریکا به عنوان یک نهاد با آن روبرو است چیست؟

برنز: ”اصلاحات عملی زیادی وجود دارد که من و خوانندگان شما از آنها اطلاع داریم از انعطاف‌پذیرتر کردن کارکنان گرفته تا اصلاح روند ارزیابی و انجام اقدامات بیشتر برای حمایت از خانواده‌ها در سطح جهان و غیره. یک چالش نهادی بزرگ‌تر از نظر من بالا بردن مهارت ما برای کمک به تدوین یک سیاست و اجرای آن است. من این مطلب را با خضوع فراوان می‌گویم زیرا خود من هم مثل بقیه در لغزیدن به سمت رویکردهای بوروکراتیک منفعلانه-تهاجمی قصور داشته‌ام. ولی حقیقت این است که با اینکه دیپلمات‌ها و متخصصان مسائل امور خارجه می‌توانند به شکل غیر قابل باوری، خلاق باشند با این حال وزارت امور خارجه به عنوان یک وزارتخانه به ندرت چالاک یا ابتکار آفرین است.“

پرسش: آیا شما درباره آینده دیپلماسی و سرویس خارجی امیدوار هستید؟

برنز: ”بله. من کتاب ”کانال پشتی“ را نه به عنوان مرثیه‌ای برای دیپلماسی بلکه به عنوان یادآوری اهمیت و نقش مهم آن نوشتم. من تلاش می‌کنم درباره حرفه‌مان که پر است از آمریکایی‌های میهن‌پرست و متعهد و محترم روشنگری کنم. این جزو ماهیت حرفه ما است که بیشتر مواقع در کانال‌های پشتی و دور از دیده و دور از ذهن فعالیت کنیم. ما عمدتاً درگیر فعالیت‌های پیشگیرانه هستیم تا از مناقشات جلوگیری کنیم و با ایجاد مخفیانه روابط مشارکتی از میزان دشمنان بکاهیم. ما اغلب نمی‌توانیم در آن‌گونه پیروزی‌هایی که ارتش آمریکا به آنها دست می‌یابد غوطه‌ور شویم.“

  • منبع: عصر دیپلماسی