وضعیت کنونی معلول چیست؟

در نهایت کمیشنرهای هر دو کمیسیون با رأی و نظر تیم‌های انتخاباتی گزینش شدند، این در حالی بود که رئیس جمهور غنی نیز دارای یک حق رأی در گزینش آنان داشت. تا اینجای کار همه‌چیز خوب پیش رفت؛ اما تمام تنش‌ها و بگومگوهای سیاسی میان احزاب سیاسی، تیم‌های انتخاباتی و حکومت، پس از اعلام نتایج […]

در نهایت کمیشنرهای هر دو کمیسیون با رأی و نظر تیم‌های انتخاباتی گزینش شدند، این در حالی بود که رئیس جمهور غنی نیز دارای یک حق رأی در گزینش آنان داشت. تا اینجای کار همه‌چیز خوب پیش رفت؛ اما تمام تنش‌ها و بگومگوهای سیاسی میان احزاب سیاسی، تیم‌های انتخاباتی و حکومت، پس از اعلام نتایج آغاز شد.

امیرمحمد احساس، کارشناس امور سیاسی

امیرمحمد احساس، کارشناس امور سیاسی

شرکت «درملوک» به کمیسیون انتخابات و از طریق آن به احزاب و گروه‌های سیاسی و تیم‌های انتخاباتی پیش از برگزاری انتخابات اطلاع داده بود که دستگاه‌های بایومتریک توان تشخیص زمان رأی‌دهی را ندارند؛ اما آنان و کمیسیون انتخابات با وجود این نقیصه در دستگاه‌ها با آن موافقت کردند.
پس از برگزاری انتخابات در حدود سیصد هزار رأی به علت مشخص نشدن زمان رأی‌دهی، مشکوک اعلام شد. تیم‌های انتخبااتی به استثنای تیم انتخاباتی «دولت‌ساز» از توافق خارج شدند و انتخابات را تقلبی اعلام کردند؛ در حالی که سیصد هزار رای متعلق به همه تیم‌ها از سراسر کشور بود.
با همه تنش‌های موجود، محمداشرف غنی توسط کمیسیون‌های انتخاباتی برنده و پیروز انتخابات اعلام و موفق به دریافت اعتبارنامه شد. آقای غنی مراسم تحلیف خود را با حضور اعضای هر دو کمیسیون، کابینه، قاضی‌القضات، بیش از ۳۵ سفیر و نماینده سیاسی کشورها و سازمان‌های منطقه‌ای و جهانی – هم‌زمان با آقای عبدالله که او هم خود را رئیس جمهور منتخب می‌دانست- برگزار کرد.
آقای عبدالله با ادعای تقلب در انتخابات نتیجه را نپذیرفته و خود را برنده آن می‌داند. از جانب دیگر در مذاکرات وی با حکومت دولت‌ساز بر احیای مجدد ریاست اجراییه تأکید می‌کند. داکتر عبدالله از یک سو بر تمرکززدایی و تغییر نظام سخن می‌گوید و از سوی دیگر در جلسات با هیئت مذاکره‌کننده بر سهیم شدن در کابینه تلاش می کند؛ پارادوکسی که در نهایت باید منتج به حفظ القاب، عناوین و امتیازاتی شود که سال‌هاست داکتر عبدالله در پست‌های مختلف حکومتی آن را به همراه دارد.
اما محمداشرف غنی صراحتاً با تغییر ساختار نظام که منجر به نقض قانون اساسی خواهد شد اعلام مخالفت کرده است و به هیچ عنوانی آماده نیست تا برای شخص داکتر عبدالله جایگاه ویژه‌ای درنظر بگیرد؛ اما به همه اظهارات تند و شتابنده رئیس جمهور غنی، بازهم هرگز نمی‌توان گام‌های بعدی وی درباره سهیم کردن داکتر عبدالله در حکومت یا طرد وی سخن گفت؛ «تجربه تلخی» که شاید برای بار دوم، آقای غنی برای حفظ حمایت‌های جهانی و استمرار حکومتش مجبور باشد آن را دوباره تجربه کند!
از سماجت و پافشاری داکتر عبدالله و همراهانش – که گاهی احساس می‌شود اشتیاق‌شان بسی بیشتر از وی برای دست‌یابی به حکومت است – چنین برداشت می‌شود که حتی وی و آنان حاضرند تا مرز سقوط و فروپاشی نظام بر خواسته‌های خود پافشاری کنند. شاید پشت پرده این پافشاری‌ها بتوان نشانه‌هایی از چراغ سبز‌های برخی کشورهای منطقه را نیز مشاهده کرد؛ کشورهایی که هرگز خواستار بهبود شرایط افغانستان نبوده و نخواهند بود.
پیشینه روابط اعضای تیم ثبات و همگرایی با کشورهای منطقه و هم‌سویی‌های برخی از سفارتخانه‌ها با این تیم نشان می‌دهد که دکتر عبدالله توسط قدرت‌های مخالف حضور ایالات متحده در افغانستان حمایت می‌شود به همین علت این تیم تا مرز فروپاشی و وخامت وضعیت سیاسی بر خواسته‌های خود تأکید می‌کند.
همان‌گونه که می‌دانید استراتژی مها و مدیریت آب‌های افغانستان و همچنین استراتژی مبارزه با تروریسم حکومت موجب ناخشنودی برخی از کشورهای منطقه شده است؛ بنابراین آن‌ها در تلاشند تا با حمایت از گروه‌های رقیت و با استفاده از فرصت به دست آمده، در تضعیف حکومت افغانستان بکوشند.
اکنون هنگامه آزمایش رهبران تیم ثبات و همگرایی است، آزمونی که سران این تیم می‌توانند با پشت‌پا زدن به تداوم قدرت و فرصت‌های بیشماری که اکنون پس از چند دهه به آن عادت کرده‌اند، در حفظ منافع ملی و ثبات سیاسی کشور بکوشند؛ هرچند پیشینه ندارد که رهبران و حاکمان افغانستان از بدو تشکیل سرزمینی به نام «افغانستان» بر سر حفظ منافع و دستاورهای ملی، از منافع شخصی خود گذشته باشند!

هرچند به جاه‌طلبی و فرزون‌خواهی عبدالله و همراهانش شکی وجود ندارد؛ اما در این مقطع علت اصلی پافشاری عبدالله، تأکید اطرافیان وی به علت کدورت‌هایشان از شخص رئیس جمهور غنی است؛ اکنون آنان با تهدید به جنگ و خشونت و تکرار تاریخ در پی تصرف قدرت هستند از طرف دیگر بعضی از متحدان سیاسی آقای عبدالله وی را نامطمئن‌ترین تکیه‌گاه می‌پندارند و با شک و تردید در کنار وی ایستاده‌اند.

از طرف‌های درگیر در منازعات سیاسی انتظار می‌رود تا با تمکین به قااساسی و اراده مردم مملکت فرورفته در بحران را نجات داده و زمینه را برای بهبود شرایط سیاسی کشور نامساعدتر نکنند. اگر گروه‌های گروه‌های قدرت‌طلب در جرگه ثبات و همگرایی و در مقابل حکومت دولت‌ساز از انعطاف‌پذیری کار نگیرند، برگشت افغانستان به گذشته محتمل به نظر می‌رسد.
تماس‌های حکومت پاکستان و ایران با تیم بازنده انتخابات و مشروعیت‌بخشی به این تیم، نشانه‌های دخالت و فتنه‌گری آنان و نشانی بارز از تمایل کشورهای منطقه و برخی از سازمان‌های منطقه‌‌ای برای تعمیق بحران در افغانستان پنداشته می‌شود. افزون بر آن بازی‌های دوگانه آمریکا و عدم حمایت قاطعانه از نتیجه انتخابات بر تشدید بحران کمک خواهد کرد.
یک مسئله برای همه واضح است که طالبان با جنگ نابود نمی‌شوند، آمریکا برای آرام کردن طالبان خشونت را ابزاز ناکام می‌داند و خواهان راه‌حل سیاسی است. امریکا به این باور رسیده است که طالب بخشی از واقعیت جامعه افغانستان است و نمی‌توان آنان را با کشتن نابود کرد؛ بنابراین تلاش آمریکا برای آوردن این گروه در میز مذاکره و در نهایت سپردن بخشی از حاکمیت به دست آنان است؛ بنابراین اگر گروه‌های سیاسی قدرت‌طلب که اکنون بر سر توزیع قدرت مذاکره دارند، نتوانند مشکل خود را حل کنند بعید نخواهد بود که توپ در میدان طالب خواهد رفت و به عنوان بازیگر اصلی عرض‌اندام خواهد کرد. صرف از نظر این که طالب چه شیوه حکومت‌داری را می‌خواهد، طالبان به کم از تصرف کامل قدرت سیاسی راضی نخواهند شد؛ آنان نمی‌خواهند بخشی از بدنه نظام شوند؛ زیرا با ارزش‌های جدید کاملاً ناسازگار و بیگانه‌اند.
غنی وعبدالله به‌رغم اختلاف‌ها تجربه یک دوره کار مشترک را دارند؛ اکنون اگر اراده باشد نیز می‌توانند کار مشترک کنند، ولی این اثبات شده است که طالب نه با غنی کار می‌کند و نه با عبدالله، این دو نیز با طالب کار نخواهند توانست؛ بنابراین راهی جز سازش وجود ندارد و سازش خواهد شد.