نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
دور جدید «مجمع اسلو» امروز، چهارشنبه، ۲۱ جوزا، در پایتخت ناروی گشایش یافت. نشستی که هر ساله با هدف «گفتگو» درباره منازعات جهانی برگزار میشود، این بار نیز افغانستان را در مرکز توجه خود قرار داده است. اما با نگاهی بدبینانه و از منظر یک چارچوب نظری ایدهآل در حل منازعات، تردیدها درباره ثمربخشی واقعی […]
دور جدید «مجمع اسلو» امروز، چهارشنبه، ۲۱ جوزا، در پایتخت ناروی گشایش یافت. نشستی که هر ساله با هدف «گفتگو» درباره منازعات جهانی برگزار میشود، این بار نیز افغانستان را در مرکز توجه خود قرار داده است. اما با نگاهی بدبینانه و از منظر یک چارچوب نظری ایدهآل در حل منازعات، تردیدها درباره ثمربخشی واقعی این گفتگوها پررنگتر از همیشه به نظر میرسد.
این نشست، که طبق رویه معمول در پشت درهای بسته و بهدور از چشم رسانهها برگزار میشود، ادعای فراهم آوردن بستری «امن» برای تبادل نظر را دارد. برگزارکنندگان، یعنی وزارت خارجه ناروی و مرکز گفتگوی بشردوستانه، تلاش دارند با این رویکرد، فضایی را ایجاد کنند که «طرفین درگیر» بتوانند بدون فشار بیرونی، به تبادل نظر بپردازند و به راهحلهایی «بشردوستانه» دست یابند.
این مدل برگزاری، در چارچوب نظری حل منازعات، میتواند به عنوان «دیپلماسی پشت صحنه» یا «Track II Diplomacy» تعریف شود که هدف آن ایجاد اعتماد و درک متقابل بین طرفین است. با این حال، ماهیت غیرشفاف و نتایج اغلب مبهم نشستهای گذشته، این پرسش را مطرح میکند که آیا این «امنیت» بیشتر به معنای دوری از مسئولیتپذیری عمومی و حفظ ظاهرسازیهای دیپلماتیک است تا به حل و فصل واقعی بحرانها؟
این شیوه برگزاری، در حالی که از یک سو به دیپلماتها اجازه میدهد تا بدون نگرانی از افکار عمومی و فشارهای رسانهای به رایزنی بپردازند، از سوی دیگر میتواند زمینهای برای تصمیمگیریهای پشت پرده و دور از دسترس مردم فراهم آورد.
از منظر چارچوب نظری مشارکت ذینفعان، عدم حضور فعال و شفاف جامعه مدنی و قربانیان واقعی بحرانها، میتواند به اعتبار و اثربخشی این گونه نشستها لطمه وارد کند. این نشست، بار دیگر صحنهای برای نمایش «تلاشهای دیپلماتیک» است که شاید در عمل، دستاورد چندانی برای مردم درگیر در بحرانها، بهویژه مردم رنجکشیده افغانستان، نداشته باشد و صرفاً به تکرار الگوهای شکستخورده گذشته منجر شود.
یکی از پررنگترین و بحثبرانگیزترین نکات این دور از نشست، حضور هیأتی از گروه طالبان است. هرچند مقامات رسمی این گروه هنوز این حضور را بهطور علنی تأیید نکردهاند، اما همین خبر، در محافل بینالمللی با تفاسیر مختلفی روبرو شده و از منظر نظریههای روابط بینالملل، میتواند به عنوان تلاشی برای «عادیسازی» و «مشروعیتبخشی» تدریجی به این گروه در محافل دیپلماتیک تلقی شود.
طالبان، پس از تسلط دوباره بر افغانستان، به سرکوب سیستماتیک حقوق بشر، بهویژه حقوق زنان و اقلیتها، ادامه داده است. با نگاهی بدبینانه، باید پرسید که آیا حضور طالبان در چنین نشستهایی، به معنای پذیرش ضمنی خواستههای آنان و نادیده گرفتن جنایات جاری در افغانستان نیست؟ از منظر اخلاقی و حقوق بشری، تعامل با گروهی که به نقض گسترده حقوق بشر متهم است، میتواند به عنوان زیر پا گذاشتن اصول اساسی جامعه بینالمللی تلقی شود.
آیا این «گفتگو» به جای اعمال فشار مؤثر بر طالبان برای تغییر رفتار و پایبندی به تعهدات بینالمللی، صرفاً فرصتی برای آنها فراهم نمیکند تا با چهرهای «متمدنانه» و «صلحطلبانه» در صحنه بینالملل ظاهر شوند، در حالی که در داخل کشور به سیاستهای افراطی و نقض آشکار حقوق بشر ادامه میدهند؟
نیات واقعی طالبان از حضور در چنین مجامعی همواره مورد تردید بوده است. آیا آنها به دنبال صلح واقعی و آشتی ملی هستند یا صرفاً تلاش میکنند تا با حضور در اینگونه نشستها، به اهداف سیاسی خود دست یابند، تحریمها را برداشته و جایگاه خود را در نظام بینالملل تثبیت کنند؟ این حضور میتواند به طالبان کمک کند تا خود را به عنوان یک «بازیگر مشروع» معرفی کنند، حتی اگر در عمل، هیچ تغییری در رویکردها و عملکردشان ایجاد نکنند.
این روند، از دیدگاه نظریههای صلح انتقادی، میتواند برای فعالان مدنی افغانستان و مدافعان حقوق بشر، بسیار دلسردکننده باشد؛ چرا که ممکن است احساس کنند تلاشهایشان برای آگاهیبخشی و اعمال فشار بر طالبان نادیده گرفته میشود و جامعه جهانی به سمت «عادیسازی» روابط با این گروه پیش میرود، بدون آنکه دستاوردهای ملموسی در زمینه حقوق بشر و حکمرانی دموکراتیک حاصل شود.
علاوه بر نمایندگان طالبان و فعالان مدنی افغانستان، دیپلماتهای بینالمللی و نمایندگانی از کشورهای مختلف نیز در این نشست حضور دارند. منابع ایرانی نیز از سفر عباس عراقچی، معاون وزیر خارجه ایران، به اسلو برای شرکت در این گفتگوها خبر دادهاند. حضور مقامات ارشد کشورهای منطقه و جهان در چنین نشستهایی، هرچند در ظاهر با اهداف «بشردوستانه» و «صلحطلبانه» همراه است، اما از منظر نظریه واقعگرایی در روابط بینالملل، معمولاً با منافع ژئوپلیتیک و منطقهای نیز گره خورده است.
آیا هدف این بازیگران، صرفاً کمک به صلح و امنیت پایدار در افغانستان است، یا هر کشور به دنبال تأمین منافع خاص خود در این بحران است؟
به عنوان مثال، نقش کشورهایی مانند ایران در آینده افغانستان و تلاش برای تأثیرگذاری بر روندها، از جمله موضوعاتی است که نیازمند توجه و تحلیل بیشتر است. ایران که همسایه افغانستان است و با چالشهای امنیتی و مهاجرتی ناشی از وضعیت این کشور روبروست، قطعاً منافعی در آینده افغانستان دارد. این منافع میتواند شامل امنیت مرزها، کنترل جریان مواد مخدر، مسائل مربوط به آب، و حتی تأثیرگذاری بر گروههای شیعه در افغانستان باشد؛ بنابراین، حضور در چنین نشستهایی فرصتی برای ایران فراهم میکند تا این منافع را دنبال کند. همچنین، برای سایر کشورهای حاضر در این نشست، حضور در گفتگوهای مرتبط با افغانستان میتواند به معنای حفظ نفوذ منطقهای، مبارزه با تروریسم، یا حتی مدیریت بحرانهای پناهندگی و جلوگیری از موجهای جدید مهاجرت باشد. این پیچیدگی منافع و تعدد بازیگران با اهداف متفاوت، میتواند اهداف «بشردوستانه» نشست را تحتالشعاع قرار دهد و نتایج آن را به سمت توافقاتی سوق دهد که بیشتر به نفع بازیگران قدرتمند است تا مردم افغانستان و اصول نظری صلح پایدار و عادلانه.
مجمع اسلو از سال ۲۰۰۳ میلادی فعالیت خود را آغاز کرده و هدف آن «گفتوگو میان طرفهای درگیر در بحرانهای جهانی با تمرکز بر صلح، امنیت و راهحلهای بشردوستانه» عنوان شده است. با این حال، مرور نتایج نشستهای گذشته این مجمع در قبال بحرانهای مختلف جهان، از جمله افغانستان، کمتر به دستاوردهای ملموس و قابل توجهی منجر شده است.
از منظر نظریههای حل منازعات، یک راهحل پایدار نیازمند شناسایی ریشههای اصلی درگیری، مشارکت فراگیر همه ذینفعان، و تعهد به اجرای توافقات است. اما اغلب این نشستها به صدور بیانیههای کلی و مبهم ختم شدهاند که در عمل تأثیر چندانی بر وضعیت میدانی و زندگی مردم آسیبدیده نداشتهاند. این رویکرد، بار دیگر تردیدها را درباره اثربخشی این «گفتگوها» و تبدیل شدن آنها به صرفاً رویدادهایی برای حفظ ظاهری دیپلماتیک و ایجاد فرصتهای عکسبرداری برای سیاستمداران، تشدید میکند.
سوال اینجاست که با وجود سابقه نه چندان درخشان این نشستها در حل و فصل واقعی منازعات، چرا همچنان به برگزاری آنها اصرار میشود؟ آیا این تداوم صرفاً به دلیل «عادت دیپلماتیک» است یا منافع پنهان دیگری در کار است؟
از منظر نظریههای سازهانگارانه در روابط بینالملل، تکرار چنین نشستهایی میتواند به عادیسازی هنجارها و انتظارات خاصی در جامعه بینالمللی منجر شود، حتی اگر نتایج عملی در پی نداشته باشد. این دور از نشست نیز به نظر میرسد فقط به فهرست بلندبالای جلسات بیحاصل و پرهزینه در کارنامه مجمع اسلو اضافه شود، در حالی که مردم افغانستان همچنان با واقعیتهای تلخ فقر، ناامنی و نقض حقوق بشر دست و پنجه نرم میکنند.
این «گفتگوها» ممکن است به جای ایجاد امید واقعی و تغییرات ملموس، تنها به افزایش بدبینی عمومی نسبت به کارآمدی نهادهای بینالمللی و دیپلماسی در حل بحرانهای واقعی منجر شود و تداوم چرخهی بیپایان «گفتگو برای گفتگو» را رقم بزند.
شورای مهاجرین ناروی هشدار داده است که کاهش شدید کمکهای بشردوستانه بینالمللی به افغانستان باعث اختلال در فعالیتهای سازمانهای امدادرسان شده و زندگی میلیونها افغانستانی آسیبپذیر را با خطر جدی مواجه کرده است. شورای مهاجرین ناروی اعلام کرده است که کاهش قابل توجه کمکهای بینالمللی به افغانستان، فعالیتهای امدادی را مختل کرده و زندگی میلیونها […]
وزیر خارجهٔ ناروی با بیان اینکه «طالبان به جای بهبود بخشیدن وضعیت زندگی مردم افغانستان، به مسایل دیگر اولویت دادهاند» افزود: به حکومت این گروه «مشروعیت سیاسی» نخواهیم داد.
نروژ اعلام کرده است که نشستی را در باره نقش نمایندگی سازمان ملل متحد در افغانستان (یوناما) برگزار خواهد کرد.
به گزارش شانا به نقل از ایرنا؛ کابولوف که رئیس اداره دوم آسیای وزارت امور خارجه روسیه است، روز دوشنبه به ریانووستی گفت: مسکو از تماسهای بینافغانستانی حمایت میکند؛ اما بسیار بعید به نظر میرسد که نشست اسلو ثمراتی به همراه داشته باشد. مذاکرات دیپلماتهای آمریکا به همراه نروژ، بریتانیا، فرانسه، آلمان، ایتالیا و اتحادیه […]