صالح‌محمد خلیق، چهره برجسته فرهنگ و ادب بلخ، در سانحه ترافیکی جان باخت

صالح‌محمد خلیق، شاعر، نویسنده، پژوهشگر و از شخصیت‌های اثرگذار فرهنگی ولایت بلخ، در پی یک حادثه ترافیکی در شهر مزارشریف، جان باخت. درگذشت این چهره نام‌آشنا، ضایعه‌ای بزرگ برای جامعه ادبی و فرهنگی کشور تلقی می‌شود. صالح محمد خلیق، از شناخته‌شده‌ترین چهره‌های فرهنگی افغانستان، روز دوشنبه ۷ اسد ۱۴۰۴، در اثر سانحه‌ای ترافیکی در دروازه […]

صالح‌محمد خلیق، شاعر، نویسنده، پژوهشگر و از شخصیت‌های اثرگذار فرهنگی ولایت بلخ، در پی یک حادثه ترافیکی در شهر مزارشریف، جان باخت. درگذشت این چهره نام‌آشنا، ضایعه‌ای بزرگ برای جامعه ادبی و فرهنگی کشور تلقی می‌شود.

صالح محمد خلیق، از شناخته‌شده‌ترین چهره‌های فرهنگی افغانستان، روز دوشنبه ۷ اسد ۱۴۰۴، در اثر سانحه‌ای ترافیکی در دروازه «شادیان» شهر مزارشریف، دار فانی را وداع گفت. او متولد سال ۱۳۳۵ خورشیدی در ولایت بلخ بود و در طول نزدیک به پنج دهه فعالیت فرهنگی، ادبی و پژوهشی، نقش مهم و ماندگاری در پاسداری از زبان، فرهنگ و تاریخ افغانستان ایفا کرد.

نزدیکان وی گفته‌اند که آقای خلیق در جریان عبور از خیابان، توسط یک موتر زیر گرفته شد و با وجود انتقال فوری به شفاخانه، به دلیل شدت جراحات جان باخت.

صالح محمد خلیق نه‌تنها در ولایت بلخ، بلکه در سطح ملی به‌عنوان یکی از چهره‌های مرجع در حوزه شعر، نویسندگی، تاریخ‌نگاری و فعالیت‌های فرهنگی شناخته می‌شد. وی برای سال‌ها مسئولیت ریاست اطلاعات و فرهنگ ولایت بلخ را به عهده داشت و در این جایگاه، نقش کلیدی در بازسازی نهادهای فرهنگی، حمایت از نویسندگان و شاعران جوان، احیای میراث تاریخی بلخ، و گسترش گفت‌وگوهای بین‌فرهنگی ایفا کرد.

او پس از تقاعد از ریاست اطلاعات و فرهنگ، به عنوان رئیس انجمن نویسندگان بلخ فعالیت می‌کرد و تا آخرین روزهای زندگی، حضوری پررنگ در محافل ادبی و نشست‌های فرهنگی داشت. صالح‌محمد خلیق، بنیان‌گذار و پشتیبان اصلی بسیاری از برنامه‌های فرهنگی در شمال افغانستان بود.

از صالح‌محمد خلیق آثار مهمی در حوزه‌های گوناگون ادبیات و فرهنگ به‌جا مانده است. مهم‌ترین اثر پژوهشی او کتاب «جلوه‌های بلخ» است؛ مجموعه‌ای تحقیقی و تاریخی که در آن به بررسی دقیق جایگاه بلخ در تمدن، تاریخ، ادب و دین پرداخته شده و از چهره‌های شاخص این ولایت نیز یاد شده است. این اثر مرجعی معتبر برای پژوهشگران حوزه تاریخ فرهنگی شمال افغانستان به شمار می‌رود.

دیگر اثر شناخته‌شده او، «از صبای بلخ تا بیدل دهلوی» نام دارد؛ اثری تحلیلی که به پیوندهای فکری و زبانی میان شاعران بزرگ بلخ و جریان‌های فکری در شبه‌قاره می‌پردازد و نقش بلخ را در گسترش زبان و ادبیات فارسی در جغرافیای تمدنی منطقه برجسته می‌سازد.

در حوزه شعر، مجموعه «شعر مقاومت» از جمله کارهای شناخته‌شده اوست که مضامین آن آمیخته‌ای از درد، ایستادگی، نقد اجتماعی و امید است. این مجموعه، بازتاب‌دهنده روحیه‌ای است که خلیق در برابر خشونت، افراط‌گرایی و بی‌عدالتی داشت.

از آثار دیگر وی می‌توان به «در سایه بید مجنون» اشاره کرد؛ مجموعه‌ای از اشعار تغزلی، تأملی و عاشقانه که با زبان نمادین و نگاهی ژرف به انسان و جامعه سروده شده‌اند. سبک شعری او آمیزه‌ای از سنت و نوگرایی بود که توانست مخاطبان متنوعی از نسل‌های گوناگون را جذب کند.

علاوه بر کتاب‌ها، ده‌ها مقاله پژوهشی، نقد ادبی و فرهنگی از او در نشریات داخل و خارج کشور به نشر رسیده است. آثارش نه‌تنها ادبی بودند، بلکه حامل پیام‌های روشن‌گرانه و هویت‌محور در دفاع از فرهنگ ملی و زبان فارسی دری نیز به‌شمار می‌رفتند.

درگذشت این شخصیت فرهنگی، بازتاب گسترده‌ای در میان نویسندگان، شاعران، استادان دانشگاه و علاقمندان فرهنگ افغانستان داشته و بسیاری آن را فقدانی جبران‌ناپذیر برای ادبیات معاصر کشور می‌دانند.