نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
پای راستش را روی پای چپش انداخت و روی چوکی صافتر نشست، چادرش را پیش کشید و زمانی که مطمئن شد موهایش سرکشی نکردهاند، لبخندی از روی رضایت زد. چه لذتی داشت نشستن روی چوکی سرمعلمیت! صدای تقهای به گوشش رسید و مروه تکانی خورد، زنی از میان دروازهی اداره منتظر بود تا مروه اجازه […]
پای راستش را روی پای چپش انداخت و روی چوکی صافتر نشست، چادرش را پیش کشید و زمانی که مطمئن شد موهایش سرکشی نکردهاند، لبخندی از روی رضایت زد.
چه لذتی داشت نشستن روی چوکی سرمعلمیت!
صدای تقهای به گوشش رسید و مروه تکانی خورد، زنی از میان دروازهی اداره منتظر بود تا مروه اجازه دهد و او داخل بیاید.
مروه صدایش را صاف کرد و گفت: بفرمایید!
زن با گفتن السلام علیکم سرمعلم صاحب! وارد اداره مکتب شد.
وای که شنیدن «سرمعلم صاحب» برای مروه چه لذتبخش بود، میخواست بارها این کلمه را بشنود و هر بار ذوق کند.
زن بعد از احوالپرسی، درباره فیس و روند ثبتنام معلومات خواست و سپس در آخر سپاسگزاری کرد و رفت.
مروه نگاهی به ساعتش انداخت و زود از چوکی سرمعلم بلند شد.
در همین حال سرمعلم از راه رسید و روی چوکیاش نشست و از مروه تشکر کرد که در ساعت بیکاری خود متوجه اداره هم بود.
مروه لبخند دنداننمایی زد، حالا او مزه آن چوکی را چشیده بود و منتظر فرصت مناسبی بود تا آن جایگاه را از چنگال سرمعلم واقعی بیرون کند.
وای اگر سرمعلم صاحب میدانست که مروه روی چوکیاش نشسته بود و نقش او را بازی کرده بود، آن وقت جنگ چوکی شروع میشد.
#سوریا_آرین
آیا نابرابری فقط مسئلهای اخلاقی است یا تهدیدی واقعی برای سلامت و امنیت اجتماعی؟ ریچارد ویلکینسون در کتاب تأثیرگذار خود «تاوان نابرابری» با اتکا به دادههای علمی و پژوهشهای گسترده، نشان میدهد که شکافهای اجتماعی نهتنها عدالت را زیر سؤال میبرند، بلکه بنیانهای سلامت روانی، جسمی و اجتماعی جوامع را نیز متزلزل میکنند.
نظریه استبداد شرقی، که با نام کارل ویتفوگل گره خورده است، تلاشی است برای فهم چرایی شکلگیری دولتهای متمرکز و استبدادی در جوامع شرقی. این نظریه با تمرکز بر نقش حیاتی منابع آب در کشاورزی، به بررسی پیوند میان مدیریت منابع طبیعی و ساختارهای سیاسی میپردازد.
مقامهای پاکستانی اعلام کردند که مکاتب مهاجران افغانستانی در شهر کویته، مرکز ایالت بلوچستان، بسته شده و معلمان و دانشآموزان این مراکز آموزشی اخراج خواهند شد.
در میان کوچههای خاکی هرات، جایی که بسیاری از دختران افغانستانی با محدودیتهای آموزشی، فرهنگی و اقتصادی روبهرو هستند، داستانی متفاوت در حال شکلگیری بود. فاطمه، دختری جوان با ذهنی کنجکاو و قلبی پر از آرزو، در شرایطی رشد کرد که دسترسی به تکنالوژی برای بسیاری از همسالانش یک رؤیای دور بود.
دیدگاه بسته شده است.