نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
«جنس دوم» اثر سیمون دوبوار، نه تنها یک کتاب فمینیستی کلاسیک، بلکه اثری است که میتواند به درک عمیقتر وضعیت زنان در جوامع مختلف، از جمله افغانستان، کمک کند. «زن بودن» یا «زن شدن»؟ دوبوار در این کتاب به صراحت بیان میکند که «هیچ کس زن به دنیا نمیآید، بلکه زن میشود.» این جمله کلیدی، […]
«جنس دوم» اثر سیمون دوبوار، نه تنها یک کتاب فمینیستی کلاسیک، بلکه اثری است که میتواند به درک عمیقتر وضعیت زنان در جوامع مختلف، از جمله افغانستان، کمک کند.
«زن بودن» یا «زن شدن»؟
دوبوار در این کتاب به صراحت بیان میکند که «هیچ کس زن به دنیا نمیآید، بلکه زن میشود.»
این جمله کلیدی، به ما نشان میدهد که چگونه جامعه با ساختارهای فرهنگی، تاریخی و مذهبی خود، نقش «زن» را به افراد تحمیل میکند. در افغانستان نیز، این نقش با محدودیتهای بسیاری همراه است. زن، نه به عنوان یک فرد مستقل با حقوق و آزادیهای برابر، بلکه به عنوان موجودی وابسته به مردان، تعریف میشود.
«دیگری» بودن
یکی از مفاهیم مهمی که دوبوار در کتابش مطرح میکند، مفهوم «دیگری» بودن زن است. در جامعه مردسالار، زن به عنوان «دیگری» مرد، تعریف میشود. یعنی، هویت زن نه بر اساس خودش، بلکه بر اساس مردان و در رابطه با آنها شکل میگیرد.
این مسئله، استقلال و فردیت زن را از بین میبرد و او را به موجودی منفعل و وابسته تبدیل میکند.
بندهای تاریخی
زن افغانستانی، علاوه بر محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی، در بند تاریخ و سنتهای پدرسالارانه نیز گرفتار است. این بندها، نه تنها آزادی عمل و انتخاب را از او میگیرند، بلکه حتی نحوه تفکر و نگرش او را نیز تحت تاثیر قرار میدهند.
زن، به جای آنکه خودش را به عنوان یک فرد مستقل و توانا ببیند، از طریق چشم مردان و با معیارهای آنها، خود را میسنجد و ارزیابی میکند.
آینده زنان افغانستان
برای تغییر وضعیت زنان در افغانستان، لازم است که این بندها گسسته شوند. زنان باید بتوانند خود را از نقشهای کلیشهای و تحمیلی رها کنند و به جای «زن بودن» به معنای جامعه، «خود» را به عنوان یک فرد مستقل و آزاد تعریف کنند.
این امر، نیازمند تغییر در نگرش جامعه و مردان نیز هست. مردان باید بپذیرند که زنان نیز انسانند و حقوق برابر با آنها دارند.
«جنس دوم» و زنان افغانستان
کتاب «جنس دوم» میتواند راهنمایی برای زنان افغانستان در مسیر خودشناسی و آزادی باشد. این کتاب به آنها کمک میکند تا ساختارهای پدرسالارانه را که آنها را محدود کرده است، بشناسند و برای تغییر آن تلاش کنند. زنان افغانستان، با الهام از اندیشههای دوبوار، میتوانند برای رسیدن به حقوق و آزادیهای خود، مبارزه کنند و آیندهای روشنتر برای خود و نسلهای آینده بسازند.
پژوهش تازه در بریتانیا نشان داد زنستیزی خشونت خانگی را به افراطگرایی پیوند میدهد. در افغانستان تحت طالبان، این چرخه به سیاست رسمی بدل شده؛ زنان از آموزش، کار و حقوق اساسی محروماند و خشونت سیستماتیک زندگیشان را رقتبار ساخته است.
سازمان «حق و عدالت» با نامهای اضطراری از دولت پاکستان خواستار توقف فوری اخراج اجباری زنان فعال حقوق بشر افغانستان شد. این زنان به دلیل فعالیتهای مدنی از آزار طالبان گریختهاند و بازگرداندنشان تهدیدی مستقیم علیه جان آنهاست. آمار داده که ۵ زن اخراج شده و صدها نفر دیگر در خطرند و رونوشت نامه را به وزارتخانههای کلیدی پاکستان ارسال کرده است.
مرکز حقوق و انکشاف زنان افغانستان اعلام کرد که پس از سالها فعالیت و مبارزه، همکاری رسمی خود را با حرکت فکری افغانها آغاز کرده است. این اتحاد بهعنوان اقدامی تاریخی در راستای دفاع از حقوق انسانی، مدنی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی زنان افغان معرفی شد و هدف آن ایجاد افغانستانی برابر، آگاه و توانمند در رقابت جهانی عنوان گردید.
با روز جهانی محو خشونت علیه زنان، این پرسش مطرح است: آیا میتوان پدیدهای را محو کرد که تعریفی واحد ندارد؟ خشونت فراتر از عمل فیزیکی، شامل ساختارهای ناعادلانه بینالمللی و فرهنگی است. در جوامعی مانند افغانستان، خشونت ثواب شمرده میشود. محو آن نیازمند ادبیاتسازی عمیق و تعریف مشترک مصادیق است.
دیدگاه بسته شده است.