نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
به گزارش شانا به نقل از ایسنا؛ براساس گزارش پایگاه نشنال اینترست، هفته گذشته، ملا عبدالغنی برادر، معاون گروه طالبان در نامهای سرگشاده از جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا خواست تا به توافق ۲۰۲۰ دوحه که با دونالد ترامپ به امضا رسید و ضربالاجال ماه می را برای خروج نیروهای بینالمللی از افغانستان تعیین کرد، […]
به گزارش شانا به نقل از ایسنا؛ براساس گزارش پایگاه نشنال اینترست، هفته گذشته، ملا عبدالغنی برادر، معاون گروه طالبان در نامهای سرگشاده از جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا خواست تا به توافق ۲۰۲۰ دوحه که با دونالد ترامپ به امضا رسید و ضربالاجال ماه می را برای خروج نیروهای بینالمللی از افغانستان تعیین کرد، پایبند بماند.
این اظهارنظر به دنبال سفر هیات طالبان به ایران در اواخر ژانویه و رایزنی بر سر «روابط میان این دو کشور و همچنین شرایط سیاسی و امنیتی در افغانستان و این منطقه» مطرح شد.
چنین نشستهای عالیرتبهای میان ایران و طالبان که موضع مشابهی درباره روند صلح افغانستان دارند، بیسابقه بوده است. هر دو، ایالات متحده را یک عامل غیر قابل اعتماد میدانند که تنها عهدشکنی میکند. دو طرف همچنین آن را یک نیروی بیثباتکننده در نظر میگیرند که باید برای پیشدرآمد صلح پایدار در افغانستان و خاورمیانه به خروج از این منطقه ترغیب شود.
تهران از این گفتوگوها برای تکرار مخالفت شدید خود با خشونت خصوصاً در ولایتهای غربی افغانستان در مرز با ایران استفاده و خاطرنشان کرد که جناحهایی که در تلاش هستند از طریق درگیری مسلحانه در افغانستان به قدرت برسند به رسمیت نخواهد شناخت.
در هفتههای اخیر، ناآرامی در افغانستان از طریق ترورها افزایش یافته و واکنش ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو را به همراه داشت که از طالبان خواست تا سطح خشونت را کاهش داده و حمایت از سازمانهایی تروریست همچون القاعده را کنار بگذارد. ناتو حدود ۱۰ هزار نیروی مستقر در افغانستان دارد که وظیفه آموزش نیروهای امنیتی افغانستان را بر عهده دارند و این سازمان هشدار داد که خروج آن به پایبندی طالبان به توافق دوحه بستگی دارد.
با این حال، واقعیت میدانی حاکی از آن است که توافق صلح آمریکا – طالبان با پیشرفت اندک در مذاکرات میان طالبان و دولت افغانستان به بنبست رسیده است. وقفه سیاسی بازگشته است. از طرف دیگر، رئیس جمهوری افغانستان همچنان درخواست دارد که طالبان به سیستم سیاسی کنونی ملحق شود و به یک آتشبس بادوام تعهد دهد. از سوی دیگر، طالبان از خواستهاش برای تشکیل یک سیستم سیاسی اسلامی جدید کوتاه نمیآید.
با توقف فرایند صلح بین افغانستانیها، تمام آنها و بازیگران منطقهای و بینالمللی منتظر هستند تا دولت بایدن سیاست خود در افغانستان را بررسی کرده و درباره چارچوب نهایی خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان تصمیمگیری کند. در همین حال، تاکید رو به افزایشی در حلقه سیاست خارجی واشنگتن برای تمدید ضربالاجل ماه می برای خروج آمریکا از افغانستان وجود دارد تا «فرصت کافی به روند صلح برای ایجاد نتیجه قابل قبول داده شود.»
همینطور، مادلین آلبرایت، وزیر خارجه پیشین ایاالت متحده و فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی سابق اتحادیه اروپا به تازگی استدلال کردهاند که دولت بایدن باید «جلوی یک خروج بیمهابا که منجر به فروپاشی این کشور، یک جنگ داخلی و احیای پناهگاه تروریستی جهانی میشود» را بگیرد. با این حال، آنچه آنها به رسمیت نمیشناسند این است که چطور تمدید یکجانبه ضربالاجل ماه می از طرف آمریکا میتواند به تشدید بیشتر خشونت و ادامه جنگ در افغانستان منجر شود.
چنانچه بایدن به ادامه فرایند صلح یکجانبه ترامپ با طالبان تصمیم داشته باشد، تنها میتواند میان گزینههای بد و بدتر انتخاب کند. با این حال، هنوز هم راهکار سومی برای محدودسازی اثرگذار و مدیریت این وضعیت خطرناک وجود دارد؛ یک راهحل چندجانبه که دو دهه پیش با موفقیت اعمال شد. تعامل چندجانبه پویا با بازیگران منطقهای و بینالمللی، قابل اطمینانترین مسیر برای دستیابی به صلح و ثبات در افغانستان است.
در سال ۲۰۰۱، در زمان حمله آمریکا به افغانستان، ایالات متحده به ائتلافی غیررسمی متشکل از ایران، هند، روسیه و ائتلاف شمالی (یک گروه اپوزیسیون افغانستان) پیوست که از اواسط دهه ۹۰ میلادی با یکدیگر برای سرنگون کردن طالبان همکاری میکردند. با چنین کانال دیپلماسی خلاقانه و پشتپردهای، واشنگتن و تهران با وجود روابط خصمانه وارد یک همکاری نظامی و اطلاعاتی برای مبارزه با طالبان در افغانستان شدند.
از نظر دیپلماسی رسمیتر، ایالات متحده عضوی از یک ائتلاف موسوم به «شش بهعلاوه دو» (۲+۶) شامل «ایران، چین، پاکستان، تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان به علاوه روسیه» شد تا به جنگ داخلی افغانستان و آینده افغانستان رسیدگی کند. در حقیقت همین گروه، در کنار جناحهای اپوزیسیون افغانستان، بعداً در یک کنفرانس تحت نظر سازمان ملل در بُن شرکت کردند و با موفقیت توانستند یک دولت افغانستانی میانهرو تشکیل دهند که از طرف جامعه بینالمللی به رسمیت شناخته شود و همچنین یک قانون اساسی موقت تنظیم کرده و انتخاباتهای دموکراتیک و همکاری برای مبارزه با تروریسم بینالمللی در افغانستان را تضمین کردند.
حال همان مسائل، از ایجاد صلح و ثبات در افغانستان تا جلوگیری از تبدیل شدن افغانستان به کشوری شکستخورده و تبدیل آن به پناهگاهی امن برای گروههای تروریستی نظیر القاعده، همچنان نگرانی مشترک بازیگران کلیدی در افغانستان است. استثناهای قابل توجه، شامل حضور طالبان به عنوان یک نیروی سیاسی غیر قابل انکار با سهمی در آینده افغانستان و مشارکت عوامل جدیدی در معامله صلح افغانستان شامل ترکیه میشود.
سال گذشته زلمی خلیلزاد، نماینده ویژه آمریکا در سازش افغانستان در نشست مجازی «۲+۶» با حضور دیپلماتهایی از ایران، روسیه و کشورهای همسایه افغانستان شرکت کرد. چنین گفتوگوهای چندجانبهای به ویژه در دوران ریاست جمهوری بایدن باید مورد استقبال قرار گرفته و تشویق شوند. همچنین این موضوع باید به رسمیت شناخته شود که نادیده گرفتن بازیگران مهمی چون تهران، مسکو و پکن در گذشته موجب شکست مذاکرات صلح افغانستان شده است. اقدام بایدن در حفظ زلمی خلیلزاد به عنوان نماینده آمریکا یک نشانه مثبت و بیانگر دوراندیشی این دولت است و چنانچه خلیلزاد از طرف کاخ سفید موظف شود مشارکت بیشتری در گفتوگوهای «۲+۶» داشته باشد، قطعاً فرایند صلح افغانستان سود خواهد برد.
هیچکدام از طرفهای دخیل از جمله ایران و پاکستان، از خروج عجولانه آمریکا از افغانستان سود نمیبرند، اگر که قرار باشد چنین خروجی دوباره یک کشور شکستخورده ایجاد کند که پناهگاه شبکههای تروریستی بینالمللی شده و ثبات منطقه و جهان را تهدید کند. به دنبال سفر طالبان به تهران، وزارت خارجه افغانستان با صدور بیانیهای تایید کرد که ایران پیش از آن با دولت کابل رایزنی داشته است. این وزارتخانه همچنین گفت ایران «میخواهد اطمینان حاصل کند که افغانستان پسا درگیری، به یک پناهگاه امن برای گروههای تروریست تبدیل نمیشود و یک کانون همکاری منطقهای و بینالمللی باقی خواهد ماند.»
از طرف دیگر، سفیر پاکستان در ایالات متحده هم از تمایل اسلامآباد برای میانجیگری میان طالبان و آمریکا خبر داده و تاکید کرد که واشنگتن نباید به طور یکجانبه درباره تمدید ضربالاجل ماه مه برای خروج کامل نیروها در افغانستان تصمیمگیری کند.
چنانچه ایالات متحده مایل است تا خروج برنامهریزی شده نیروهایش و در نهایت پایان دادن به طولانیترین جنگ تاریخ آمریکا را به تعویق بیندازد، باید رسما چارچوب «۲+۶» را احیا کرده و آن را برای حضور عوامل منطقهای و بینالمللی بیشتر شامل ناتو و قدرتهای اروپایی گسترش دهد. فضای امنیتی کنونی افغانستان، زمینه مشترکی را برای ایجاد چنین ائتلاف متنوعی فراهم و اهرم نفوذ بیشتری علیه طالبان برای تضمین پایبندی این گروه به توافق و برقراری آتشبس ایجاد میکند.
دیدگاه بسته شده است.