نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
پایگاه هوایی بگرام، واقع در ولسوالی بگرام ولایت پروان، در حدود ۴۰ کیلومتری شمال کابل، از نظر موقعیت جغرافیایی و ظرفیت عملیاتی، مهمترین پایگاه نظامی ایالات متحده در افغانستان بود. این پایگاه ابتدا در دهه ۱۳۳۰ (۱۹۵۰ میلادی) توسط اتحاد جماهیر شوروی ساخته شد و در دوران اشغال شوروی بهعنوان مرکز لجستیکی و عملیاتی ارتش سرخ مورد استفاده قرار گرفت. پس از سقوط رژیم طالبان در سال ۱۳۸۰ خورشیدی (۲۰۰۱ میلادی)، نیروهای امریکایی بلافاصله کنترل بگرام را در دست گرفتند و آن را به مرکز فرماندهی عملیاتهای ضدتروریستی، پشتیبانی هوایی، انتقال نیرو، و هماهنگی دیپلوماتیک تبدیل کردند.
در طول دو دهه، بگرام نهتنها محل استقرار هزاران سرباز امریکایی و ناتو بود، بلکه بهعنوان دروازه ورود و خروج نیروهای خارجی، مرکز درمانی پیشرفته، زندان امنیتی برای بازداشتشدگان مظنون به همکاری با گروههای تروریستی، و محل اجرای عملیاتهای پهپادی و اطلاعاتی عمل میکرد. این پایگاه دارای دو باند پرواز طولانی و مستحکم بود که امکان فرود هواپیماهای سنگین نظامی مانند C-17 و حتی بمبافکنهای استراتژیک را فراهم میکرد. به گفته برخی فرماندهان امریکایی، «هیچ نقطهای در افغانستان به اندازه بگرام قابل اتکا و امن نبود.»
با وجود این جایگاه استراتژیک، در شب ۱۱ سرطان/ تیر ۱۴۰۰، نیروهای امریکایی بدون اطلاع قبلی، پایگاه را ترک کردند. گزارشهای معتبر نشان میدهد که خروج نیروها در تاریکی شب و بدون هماهنگی با فرماندهان دولت پیشین افغانستان انجام شد؛ چراغها خاموش، تجهیزات حساس جمعآوری شد، و در سکوت کامل، آخرین هواپیما بگرام را ترک کرد.
جنرال میراسدالله کوهستانی، فرمانده تازهگماردهشده، تنها دو ساعت پس از خروج امریکاییها از این اقدام مطلع شد. در این فاصله، گروههایی از غیرنظامیان وارد پایگاه شدند و برخی تجهیزات و اموال را غارت کردند.
این خروج ناگهانی، که بخشی از برنامه دولت بایدن برای پایان دادن به حضور نظامی امریکا در افغانستان بود، با انتقادهای گستردهای مواجه شد. بسیاری از تحلیلگران امنیتی معتقد بودند که واگذاری بگرام بدون برنامهریزی دقیق، موجب تضعیف توانایی دولت پیشین افغانستان در مقابله با طالبان شد. کمتر از شش هفته بعد، در ۱۵ آگست ۲۰۲۱ (۲۴ اسد/ مرداد ۱۴۰۰)، کابل سقوط کرد و طالبان بدون مقاومت جدی وارد پایتخت شدند. بگرام، که زمانی نماد قدرت نظامی امریکا بود، به نماد خروج پرآشوب و بیبرنامه تبدیل شد.
برای بسیاری از شهروندان افغانستان، بگرام نهتنها یک پایگاه نظامی، بلکه بخشی از حافظه جمعی دو دهه اخیر است از خاطرات جنگ و بمباران گرفته تا همکاریهای آموزشی، درمانی و دیپلماتیک. اکنون، با مطرح شدن دوباره نام بگرام از سوی ترامپ، این پایگاه بار دیگر در مرکز توجه قرار گرفته است؛ اما اینبار نه بهعنوان سنگر جنگ، بلکه بهعنوان نماد بازگشت احتمالی امریکا به صحنه افغانستان.
دونالد ترامپ در سخنان اخیر خود، پایگاه هوایی بگرام را «تنها یک ساعت با مراکز ساخت تسلیحات هستهای چین» فاصلهدار خواند و تأکید کرد که این موقعیت جغرافیایی، بگرام را به یک نقطه استراتژیک برای نظارت بر فعالیتهای نظامی چین تبدیل میکند. او همچنین گفت که امریکا در حال تلاش برای بازگرداندن کنترل این پایگاه است، اما درباره نحوه این اقدام یا جزئیات مذاکرات احتمالی با طالبان توضیحی نداد. این سخنان در کنفرانس خبری مشترک با نخستوزیر بریتانیا در ۱۸ سپتامبر ۲۰۲۵ (۲۷ سنبله/ شهریور ۱۴۰۴) مطرح و بهعنوان «خبر تازه» از سوی ترامپ معرفی شد.
با این حال، این نخستینبار نبود که ترامپ به موضوع بازپسگیری بگرام اشاره میکرد. او در ماههای گذشته، دستکم سه بار در سخنرانیهای عمومی و مصاحبههای رسانهای، از تصمیم دولت بایدن برای واگذاری بگرام به طالبان انتقاد کرده و گفته بود: «ما قرار بود افغانستان را ترک کنیم، اما با قدرت و عزت. قرار نبود بگرام را بدهیم. آن را مجانی واگذار کردند». در یکی از این موارد، ترامپ در هواپیمای ریاستجمهوری نیز بار دیگر تأکید کرد که «بگرام یکی از قدرتمندترین پایگاههای جهان است. میتوان هر نوع هواپیمایی را در آن فرود آورد. حتی یک سیاره را».
ترامپ همچنین در نشستهای حزبی و کمپینهای انتخاباتی، از بگرام بهعنوان «نماد بیکفایتی بایدن» یاد کرده و گفته است که واگذاری این پایگاه موجب شد طالبان جسورتر شوند و چین فرصت نفوذ بیشتری در افغانستان پیدا کند. او بارها این موضوع را به رقابتهای ژئوپلیتیکی با چین گره زده و گفته است که امریکا باید «ردپای راهبردی» خود را در منطقه بازسازی کند، و بگرام نقطهی آغاز این بازگشت خواهد بود.
با وجود این اظهارات مکرر، هنوز روشن نیست که آیا دولت ترامپ مذاکرات رسمی یا غیررسمی با طالبان درباره بازگرداندن بگرام آغاز کرده است یا خیر. برخی منابع امریکایی گفتهاند که طالبان «چیزهایی از امریکا میخواهند» و ممکن است در ازای دریافت امتیازات اقتصادی یا سیاسی، درباره واگذاری محدود پایگاه وارد مذاکره شوند. اما هیچ مقام رسمی امریکایی یا طالبان تاکنون این موضوع را تأیید نکردهاند.
تکرار چندباره این موضعگیری از سوی ترامپ نشان میدهد که بازپسگیری بگرام برای او نهتنها یک دغدغه امنیتی، بلکه بخشی از راهبرد سیاسی گستردهتری برای بازتعریف نقش امریکا در منطقه است. ترامپ با برجستهسازی موقعیت استراتژیک بگرام، تلاش میکند هم ضعفهای دولت پیشین را برجسته کند و هم تصویری از بازگشت اقتدار امریکا در برابر چین و تهدیدات تروریستی ارائه دهد.
از دیدگاه امنیتی، بازپسگیری بگرام بدون حضور نظامی گسترده ممکن نیست. تحلیلگران نظامی هشدار دادهاند که چنین اقدامی نیازمند اعزام هزاران نیروی نظامی، استقرار سامانههای دفاعی، تأمین لجستیکی در کشوری محصور، و پاکسازی محیط پیرامونی از تهدیدات گروههای افراطی خواهد بود. برخی منابع امریکایی گفتهاند که این طرح ممکن است در عمل شبیه به «ورود دوباره به افغانستان» تلقی شود، مگر آنکه با توافق رسمی طالبان همراه باشد.
برای افغانستان، بازگشت امریکا به بگرام میتواند پیامدهای چندوجهی داشته باشد. از یکسو، ممکن است برخی شهروندان افغانستان که از سلطه طالبان ناراضیاند، این اقدام را بهعنوان فرصتی برای بازگشت نظارت بینالمللی و کاهش تهدیدات تروریستی تلقی کنند. از سوی دیگر، حضور مجدد نیروهای خارجی میتواند بهانهای برای تحریک گروههای افراطی، افزایش حملات انتحاری، و تشدید فضای امنیتی شود. همچنین، بازگشت امریکا ممکن است شکافهای داخلی در حکومت طالبان را عمیقتر کند، بهویژه میان جناحهایی که خواهان تعامل با غرب هستند و آنهایی که مخالف هرگونه مصالحهاند.
برای طالبان، واگذاری پایگاه هوایی بگرام به ایالات متحده چه در قالب توافق محدود، میتواند چالشبرانگیز و پرهزینه باشد. این پایگاه نهتنها یک مرکز نظامی است، بلکه بهطور نمادین، بخشی از روایت «پیروزی» آنان بر اشغال خارجی محسوب میشود. طالبان بارها در بیانیههای رسمی و سخنرانیهای عمومی، خروج نیروهای امریکایی از افغانستان در سال ۲۰۲۱ را «فتح تاریخی» و «شکست امپراتوریها» توصیف کردهاند. بگرام، بهعنوان بزرگترین پایگاه امریکایی در افغانستان، در این روایت جایگاه ویژهای دارد.
پس از تسلط طالبان بر کابل، آنان تلاش کردند بگرام را از یک پایگاه سابق اشغالگران، به نماد اقتدار جدید خود تبدیل کنند. در سال ۲۰۲۴، در سالگرد بازگشتشان به قدرت، طالبان رژه نظامی گستردهای در محوطه بگرام برگزار کردند و تصاویر آن را با افتخار در رسانههای اجتماعی و شبکههای رسمیشان منتشر کردند. این رژه نهتنها نمایش تجهیزات نظامی بود، بلکه پیامی سیاسی به داخل و خارج از افغانستان داشت: طالبان اکنون صاحب زیرساختهایی هستند که زمانی در اختیار قدرتمندترین ارتش جهان بود.
واگذاری این پایگاه، حتی در قالب همکاری محدود یا مأموریت نظارتی، میتواند مشروعیت داخلی طالبان را با خطر مواجه کند. جناحهای تندرو درون این گروه، که هرگونه تعامل با غرب را خیانت به آرمانهای جهاد تلقی میکنند، ممکن است با چنین توافقی مخالفت شدید نشان دهند. از سوی دیگر، طالبان برای حفظ انسجام داخلی و جلوگیری از شکافهای ایدئولوژیک، نیازمند حفظ نمادهای قدرت و استقلال هستند و بگرام یکی از برجستهترین این نمادهاست.
در سطح منطقهای نیز، واگذاری بگرام میتواند واکنشهای متضادی برانگیزد. برخی کشورها ممکن است آن را نشانه نرمش طالبان و گامی بهسوی تعامل بینالمللی بدانند، اما برای خود طالبان، چنین اقدامی بدون دریافت امتیازات قابلتوجه – مانند لغو تحریمها، بهرسمیتشناسی دیپلماتیک، یا کمکهای اقتصادی – تقریباً غیرقابل تصور است.
در نتیجه، هرگونه مذاکره درباره بگرام نهتنها باید با دقت امنیتی و دیپلماتیک انجام شود، بلکه باید حساسیتهای روانی و نمادین طالبان را نیز در نظر بگیرد. بگرام، برای آنان، صرفاً یک پایگاه نیست؛ بلکه بخشی از هویت سیاسی پس از ۲۰۲۱ است، هویتی که بر «اخراج اشغالگران» بنا شده و هرگونه عقبنشینی از آن، میتواند پیامدهای داخلی و منطقهای پیچیدهای در پی داشته باشد.
در سطح منطقهای، کشورهای همسایه افغانستان واکنشهای متفاوتی خواهند داشت. ایران احتمالاً با هرگونه بازگشت نظامی امریکا مخالفت خواهد کرد، بهویژه با توجه به نزدیکی بگرام به مرزهای شرقیاش. پاکستان ممکن است از چنین اقدامی حمایت ضمنی کند، بهویژه اگر منافع امنیتیاش در برابر گروههای افراطی تأمین شود. هند، که از حضور امریکا در افغانستان بهعنوان وزنه تعادل در برابر نفوذ چین و پاکستان استقبال میکند، احتمالاً از این طرح حمایت خواهد کرد.
در سطح جهانی، چین و روسیه واکنش محتاطانه اما نگرانکنندهای نشان خواهند داد. چین، که پایگاه بگرام را در نزدیکی مراکز حساس خود در سینکیانگ میبیند، احتمالاً این اقدام را تهدیدی مستقیم تلقی کرده و واکنش دیپلماتیک یا اقتصادی نشان خواهد داد. روسیه نیز با توجه به رقابتهای ژئوپلیتیکی با امریکا، ممکن است مخالفت خود را ابراز و آن را بازگشت به سیاستهای نفوذگرایانه واشنگتن در منطقه قلمداد کند.
در مجموع، خواست ترامپ برای بازپسگیری بگرام را نمیتوان صرفاً یک شعار انتخاباتی یا ژست سیاسی دانست. این طرح، اگر به مرحله اجرا برسد، میتواند ساختار امنیتی منطقه را دگرگون و مناسبات طالبان با غرب را وارد مرحلهای پیچیدهتر کند، و برای شهروندان افغانستانی – چه در داخل کشور و چه در مهاجرت – بار دیگر پرسشهایی عمیق درباره مسیر آینده افغانستان مطرح کند.
از منظر راهبردی، بازگشت امریکا به بگرام بازتابی از تغییر در معادلات قدرت، بازتعریف نقش بازیگران منطقهای، و بازسازی خطوط نفوذ در آسیای مرکزی و جنوبی خواهد بود. چنین تحولی میتواند بر توازن تهدیدات تروریستی، رقابتهای اقتصادی، و روندهای دیپلماتیک تأثیر بگذارد. در سطح اجتماعی، این اقدام ممکن است امید به نظارت بینالمللی و کاهش خشونت را در میان بخشی از جامعه افغانستان زنده کند، در حالیکه همزمان نگرانیهایی درباره تکرار تجربههای تلخ دو دهه قبل، جنگ و بیثباتی را نیز برانگیزد.
در نهایت، بگرام امروز دیگر فقط یک پایگاه نیست؛ بلکه نقطهای است که در آن سیاست، امنیت، تاریخ و حافظه جمعی با هم تلاقی میکنند. هر تصمیمی درباره آن، باید با درک عمیق از این لایههای درهمتنیده اتخاذ شود نه با شتاب سیاسی، بلکه با سنجش دقیق پیامدهای منطقهای و انسانی.
و پرسش بنیادین این است که آیا بازگشت امریکا به بگرام میتواند به تضعیف قدرت بنیادگرایانه طالبان، کاهش محدودیتهای زنان، و احیای نظارت بینالمللی بر حقوق بشر منجر شود؟ یا برعکس، آیا چنین اقدامی با تثبیت موقعیت طالبان، مشروعیتبخشی به آنان در سطح جهانی، و عادیسازی سرکوب آزادیها همراه خواهد بود؟
دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، در کنفرانس خبری مشترک با نخستوزیر بریتانیا اعلام کرد که واشنگتن در تلاش است پایگاه هوایی بگرام را از طالبان پس بگیرد. این اظهارات در حالی مطرح میشود که طالبان کنترل این پایگاه را در اختیار خود میدانند و ادعای واگذاری آن به چین را رد کردهاند.
در حالیکه ایالات متحده هنوز طالبان را بهعنوان یک سازمان تروریستی جهانی میشناسد و داراییهای افغانستان را مسدود کرده، ملا یعقوب مجاهد، وزیر دفاع طالبان، در مصاحبهای با الجزیره اعلام کرد که روابط این گروه با واشنگتن بیشتر بر مسائل اقتصادی متمرکز است و اولویت اصلی، لغو تحریمهاست. این اظهارات در جریان سفر رسمی او به دوحه برای ابراز همبستگی با قطر بیان شد؛ سفری که همزمان با تصمیم نهایی رهبر طالبان برای قطع اینترنت در افغانستان صورت گرفت.
صفیه رضایی، فعال مدنی، در یادداشتی به بررسی مسائل مربوط به وضعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی افغانستان پرداخته و دیدگاههای خود را درخصوص تحولات اخیر، سیاستهای طالبان و پیامدهای احتمالی آن برای مردم و کشور مطرح کرده است. صفیه رضایی در یادداشت خود به چالشهای روانی و اجتماعی ناشی از پیگیری اخبار و رویدادهای جاری […]
او با تاختن بر دولت بایدن، گفت: «این افراد بدترین عقبنشینی و به نظر من شرمآورترین لحظه در تاریخ کشور ما را انجام دادند.» مناظره کامالا هریس و دونالد ترامپ، نامزدان اصلی انتخابات ریاست جمهوری امریکا، سهشنبه ۲۰ سنبله ساعت ۲۱:۰۰ به وقت واشنگتن برگزار شد. توافقنامه دوحه در سال ۲۰۲۰ که دونالد ترامپ رئیسجمهور […]
https://shorturl.fm/ZaNrG