اخبار هیدرافغانستانتحلیل

بحران آب در سیستان، پیامد سه دهه ناامنی در افغانستان

  • احمد رشیدی‌نژاد
  • پژوهشگر جغرافیای سیاسی
  • مرکز بین‌المللی مطالعات صلح –IPSC

با جدا شدن افغانستان از خاک ایران در سال ۱۸۵۷ میلادی به موجب معاهده پاریس، مسئله حقابه رودخانه «هیرمند» یا به قول افغانستانی‌ها «هلمند» به یکی از مسائل مهم دو کشور تبدیل شد (خبرگزاری فارس، ۲۴/۹/۱۳۹۲). به طوری که پس از سال‌ها به نتیجه نرسیدن مذاکرات و حکمیت‌های مختلف میان سران حکومتی ایران و افغانستان، سرانجام در سال ۱۹۴۸ بر اساس پیشنهاد آمریکایی‌ها، کمیسیون سه نفره‌ای از سوی دولت‌های ایران و افغانستان انتخاب شد تا به بررسی موضوع و ارائه توصیه‌های لازم بپردازد.

در فوریه ۱۹۵۱ کمیسیون دلتای رود هیرمند [که شامل آمریکا، کانادا و شیلی می‌شد]، گزارش خود را تسلیم و سهم ایران از آب هلمند را ۲۲ مترمکعب تعیین کرد. ایران این پیشنهاد را رد و تقاضای سهم آب بیش‌تری کرد. «اسدالله علم» وزیر دربار شاه ایران در خاطرات ۱۹۶۹ خود نوشته است که افغانستانی‌ها اعلام آمادگی کردند در صورتی که ایران دسترسی افغانستان به بندرهای چابهار و بندرعباس را بهبود بخشد و در کمک‌های توسعه این کشور مشارکت کند، آب بیش‌تری در اختیار ایران بگذارند. چهار سال بعد در سال ۱۹۷۳، «امیرعباس هویدا» نخست وزیر ایران و «موسی شفیق» نخست وزیر افغانستان قراردادی را امضا کردند که براساس آن، جریان آب افغانستان به ایران ۲۲ مترمکعب در ثانیه و برای ایران امکان خرید میزان اضافی ۴ مترمکعب در ثانیه در «سال‌های نرمال آبی» را نظر می‌گرفت (Aman، ۷/۸/۲۰۱۶). در قرارداد آمده است که نزدیک به ۱۴ درصد آب رودخانه در سال‌های عادی آبی، مربوط به ایران است و اگر آب کمتری از ۵٫۶ میلیارد متر مکعب در رودخانه در جریان باشد، آب کمتری به ایران هدایت شود و برعکس (میری، ۲۳/۵/۱۳۹۶).

هیرمند که بخش‌های از آن به عنوان خط مزی بین ایران و افغانستان در نظر گرفته شده است، با حوضه آبریزی به گستره ۳۵۰ هزار کیلومترمربع از خاک افغانستان سرچشمه می‌گیرد. طول این رود را از ۱۱۵۰ تا ۱۴۵۰ کیلومتر، پهنای آن را از ۲۰۰ تا ۶۰۰ متر و عمق آن را ۲ تا ۵ متر بیان کرده‌اند. سرشاخه‌های هیرمند از ارتفاع ۳۸۰۰ متری کوه پغمان در ۶۰ کیلومتری باختر کابل سرچشمه می‌گیرد. بدین ترتیب آب این رودخانه بیش‌تر از ذوب برف‌های هندوکش تأمین می‌شود؛ اما در طول مسیر چند شاخه فرعی از جمله (ارغنداب) و (ترنک) به شاخه اصلی اضافه می‌شوند. هیرمند در محل کوهک به دو شاخه اصلی تقسیم شده که یکی از این شاخه‌ها به نام رود سیستان، در ایران به دریاچه هامون می‌ریزد و دیگری که پریان مشترک نام دارد، قسمتی از مرز ایران و افغانستان را تشکیل می‌دهد که در نهایت به هامون پوزک در سرزمین افغانستان می‌ریزد (اطاعت و ورزش، ۱۳۹۱: ۱۹۹). همچنین در موادی از قرارداد مذکور آمده بود که: «افغانستان موافقت دارد اقدامی نکند که ایران را از حقابه آن از آب رود هیرمند (هلمند) بعضاً یا کلاً محروم سازد… افغانستان اقدامی نخواهد کرد که حقابه ایران برای زراعت به طور کلی نامناسب شود»(خبرگزاری فارس، ۲۴/۹/۱۳۹۲). با این حال، این قرارداد در پی ناامنی و تحولات سیاسی این کشور، از جمله کودتای ۱۹۷۳، اشغال ا توسط شوروی در همان سال و روی کار آمدن حکومت طالبان در سال ۱۹۹۵، نه تصویب و نه اجرایی شد (Aman) به طوری که شرایط مناسبی برای بررسی چگونگی اجرای این قرارداد تا شهریور ۱۳۸۳ که نخستین نشست کمیسران آب رودخانه هیرمند برگزار شد، فراهم نشد (میری، ۲۳/۵/۱۳۹۶). این مسئله بویژه در زمان حکومت طالبان به اوج خود رسید. در زمان حکومت طالبان در افغانستان، خشکسالی شدیدی در بخش‌هایی از آسیای مرکزی، ایران، افغانستان و پاکستان رخ داد که به مدت چهار سال ادامه یافت. کاهش بارندگی و اختلاف‌نظرهای ناشی از دیدگاه‌های ایدئولوژیک سران دو کشور، ظاهراٌ طالبان را به این نتیجه رساند که برای تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی ایران، آب ورودی به ایران را با بستن دریچه‌های سد «کجکی» و «ارغنداب» به طور کامل قطع کند (اطاعت و ورزش، ۱۳۹۲: ۲۰۶)، ماجرایی که به مرور موجب خشک شدن تالاب هامون و تبعات آن در ایران گردید. به طوری که امروزه «تالاب» دیگر واژه‌ای مناسب برای هامون نیست، چرا که هامون بیش از آنکه به تالاب شباهت داشته باشد، زمینی خشک و تفتیده است (خبرگزاری مشرق، ۸/۳/۱۳۹۶). این در شرایطی است که این دریاچه، در زمان اوج، تنوع اکولوژیکی قابل ملاحظه‌ای از ۱۵۰ گونه پرنده مهاجر را به خود اختصاص داده (چون هیرمند تنها منبع آب تازه در طول هزاران کیلومتر مسیر مهاجرت این پرندگان از روسیه تا اقیانوس هند بود) و حدود ۱۴۰ گونه ماهی را در خود جای می‌پرورانید؛ که امروزه به طور کامل از بین رفته‌اند https://reliefweb.int.

در چنین وضعیتی، بازتاب خشک شدن دریاچه هامون در بادهای موسمی سیستان نمود یافت که موجب شد این بادها از ۱۲۰ روز به ۱۸۰ روز افزایش پیدا کنند (خبرگزاری مشرق، ۸/۳/۱۳۹۶). پیش‌تر دریاچه نقش بسیار مهمی در خنک کردن آب و هوای منطقه در زمان وزش بادهای ۱۲۰ روزه داشت، اما با خشکیدگی تالاب هامون حجم زیادی از رسوبات و شن‌های خشک شده کف دریاچه هامون و رودخانه هیرمند تا حدود ۳۰۰ کیلومتر به همراه باد به حرکت درآمده و موجب افزایش گرد و غبار و آلودگی هوا در منطقه شده است که در بسیاری از موارد این آلودگی از ۵ برابر حد بحران نیز فرا رفته و لذا موجب تهدید حیات انسانی و جانوری منطقه گردیده است (خبرگزاری فارس، ۲۴/۹/۱۳۹۲). تا جایی که در زمینه مهاجرت و تخلیه جمعیتی روستاها نیز که از پیامدهای کاهش و قطع جریان آب هیرمند به سمت ایران بوده است، می‌توان به مواردی اشاره کرد که در پی می‌آید. تعداد کلّ روستاهای خالی از سکنه سیستان از ۱۵۰ روستا در سال ۱۳۷۵ به ۲۳۶ روستا در سال ۱۳۸۱ افزایش یافته است (اطاعت و ورزش، ۱۳۹۱: ۲۰۸). از طرفی شیوه زندگی برخی از ساکنان منطقه به فعالیت‌هایی چون قاچاق مواد مخدر، کالا، سوخت و… تغییر یافته است. این در صورتی است که کار آنها تا دو دهه پیش ماهیگیری بود و مجموع صید سالیانه آنها از ۱۲ هزار تُن نیز فراتر می‌رفت. (خبرگزاری مشرق، ۸/۳/۱۳۹۶). براساس آمار موجود، به هنگام پرآبی هامون، حدود ۱۰۹۰ خانوار روستایی در بخش ماهیگیری و حدود ۲۰۰۰ خانوار روستایی نیز در کنار فعالیت‌های اقتصادی دیگر، به شکار پرندگان آبزی مشغول بودند (اطاعت و ورزش، ۱۳۹۲: ۲۰۸)؛ اما حالا تقریباٌ همگی بیکارند و در ویرانه‌های روستاهای متروکی زندگی می‌کنند که در حاشیه رودخانه‌هایی ساخته شده بودند که روزگاری پرآب و شکوفا بودند. (خبرگزاری مشرق، ۸/۳/۱۳۹۶).

دکمه بازگشت به بالا