نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
تکنولوژی از لحظهای که انسان سنگ را تیز کرد و آتش را مهار، وارد زندگی بشر شد؛ اما از همان روز، یک پرسش آرام و سمج در سایه تاریخ حرکت کرده است: آیا این ابزار در خدمت انسان است، یا انسان بهتدریج در خدمت آن درمیآید؟
در هر عصر، تکنولوژی با وعده رهایی آمده است؛ رهایی از رنج، از زمان، از فاصله و از ناتوانی. اغلب هم به وعدهاش وفا کرده است، اما همزمان و بیآنکه جار بزند، تعریف ما از «زندگی»، «کار» و حتی «اخلاق» را دگرگون کرده است.
دهقانِ گاودار با زمین رابطهای مستقیم داشت. ریتم زندگیاش کند بود، اخلاقش صبور و جهانش محدود به افق دیدش. اما دهقانِ تراکتورسوار دیگر تنها نبود؛ او وارد شبکهای از وابستگی شد: سوخت، تعمیر، بازار، زمانبندی و همکاری. نه اخلاقش همان ماند و نه رفتارش. نه لزوماً بهتر شد و نه بدتر؛ متفاوت شد.
و این نکتهای است که اغلب نادیده گرفته میشود: ما از پیشرفت تکنولوژی سخن میگوییم، اما تکامل انسان در کنار آن را فراموش میکنیم.
تکنولوژی فقط ابزار نیست؛ شرایط تازه میسازد و انسان همیشه اخلاق و فرهنگ خود را در پاسخ به شرایط جدید بازتعریف کرده است؛ نه با خطابه و موعظه، بلکه با ضرورتِ زندگی.
امروز هوش مصنوعی، داده، شبکه و اتوماسیون همان نقشی را ایفا میکنند که دیروز چاپخانه، ماشین بخار و تراکتور ایفا کردند. کار را کمتر میکنند، همکاری را اجتنابناپذیر میسازند و ساختارهای کهنه قدرت را به چالش میکشند. ترس بشر از تکنولوژی، اغلب ترس از خودِ آن نیست؛ بلکه ترس از دست رفتن عادتها، انحصارها و تعریفهای قدیمی از «ارزش» است.
بشر پول را اختراع کرد تا مبادله را ساده، خشونت را کم و زندگی را روانتر سازد. اما کمکم ابزار به هدف بدل شد و خالق، بنده مخلوق خود گشت. نه چون پول ذاتاً خطرناک بود، بلکه چون بشر حدش را مشخص نکرد، قواعدش را اخلاقی نساخت و ارزش انسان را به میزان مالکیت گره زد.
امروز همین خطر درباره تکنولوژی وجود دارد؛ نه اینکه ما را نابود کند، بلکه مسئولیت را از دوش انسان بردارد. تکنولوژی خنجری دو دم است، اما یک تفاوت بنیادین با گذشته دارد: ما دیگر حق انتخابِ «نبودنش» را نداریم. انتخاب واقعی فقط این است که آگاهانه از آن استفاده کنیم، یا ناآگاهانه بردهاش شویم.
مقابله با تکنولوژی شبیه جنگیدن با زمان است؛ پیروزی ندارد و فقط عقبماندگی به بار میآورد. اما تسلیمشدن هم همانقدر خطرناک است. راه سومی وجود دارد: نه انکار، نه پرستش، بلکه مالکیت آگاهانه.
تکنولوژی باید سرعت بدهد، نه جهت؛ توان بدهد، نه معنا؛ تحلیل کند، نه اینکه تصمیم نهایی را بگیرد. اگر روزی برسد که انسان تصمیم، اخلاق و مسئولیت را هم به ابزار واگذار کند، آن روز مسئله «هوش مصنوعی» نیست؛ مسئله انسانی است که آرام و بیسروصدا از «انسان بودن» استعفا داده است.
پس پرسش اصلی این نیست که تکنولوژی خوب است یا بد؛ پرسش این است: آیا ما آنقدر بالغ شدهایم که ابزار داشته باشیم، بیآنکه ابزار صاحب ما شود؟
تاریخ نشان داده است که هرگاه انسان ابزار را پرستیده، هم ابزار از دستش در رفته و هم انسانیتش. شاید بزرگترین آزمون عصر ما همین باشد: اینکه بالاخره یاد بگیریم ابزار بسازیم، نه ارباب.
روشهای یادگیری با گذر زمان دگرگون شدهاند؛ از کتابهای سنتی و کتابخانههای خانگی تا پادکست، ویدئو و هوش مصنوعی. ارزش واقعی دانش نه در انباشت اطلاعات، بلکه در فهم عمیق، تحلیل انتقادی، عمل به آن و بهرهگیری درست از ابزارهای نوین نهفته است. نسل جدید با روشهای مدرن، میتواند سریعتر و کاربردیتر به علم دست یابد.
شهرهای هوشمند به شهر های گفته میشود که بر امواج استوار اند و اندکی تخیلی است اما این ایده ی است که افراد و نظام های ممالک برای تحقق و دستیابی به آن ها تلاش می کنند. شهر های هوشمند، شهرهایی که برمبنای صفر و یک و یا به تعبیری فناوری اطلاعات ساخته می شوند […]
در این اثر برجسته از نظریه روابط بینالملل، که اولین بار در سال ۱۹۵۹ منتشر شد، محقق برجسته واقعگرا، کنت ان. والتز، تحلیلی بنیادی از ماهیت تضاد بین دولتها ارائه میکند. او آثار فیلسوفان سیاسی کلاسیک مانند سنت آگوستین، هابز، کانت، و روسو، و روان شناسان و انسان شناسان مدرن را بررسی می کند تا […]
بیسوادی یعنی کوری؛ یعنی بهجای راست راه رفتن و در راه راست رفتن، تکیه بر بازوی هرکسی که خود را غمخوار وانمود میکند دادن و رشته دوست را بر گردن پذیرفتن و هرکجا دلخواه اوست رفتن! هر نوع آگاهی را نیز نمیتوان «سواد» نامید؛ گاهی ما «آگاه» هستیم و زمانی هم صاحب «آگاهی» هستیم؛ اما […]