طالب و داعش؛ دو روی یک سکه قدرت

طالبان و داعش با شعار شریعت و عدالت ظهور کردند، اما نتیجه کارشان چیزی جز خشونت، سرکوب و بهره‌برداری ابزاری از دین نبود. هر دو گروه در جامعه‌ای سنتی و کم‌سواد رشد کردند، با حمایت بیرونی قدرت گرفتند و شریعت را وسیله‌ای برای رسیدن به سلطه ساختند. عدالت و انسانیت غایب ماند و افغانستان بهای سنگین این دو روی یک سکه را پرداخت.

طالبان و داعش هر دو با شعار شریعت و عدالت پا به میدان گذاشتند، اما آنچه در عمل رقم خورد چیزی جز خشونت، سرکوب و بهره‌برداری ابزاری از دین برای دستیابی به قدرت نبود.

در سنت اسلامی دیدگاه‌های متفاوتی درباره حاکمان وجود دارد؛ برخی حضور عالمان دینی در رأس حکومت را ضروری می‌دانند، برخی تنها آشنایی با دین را کافی می‌شمارند و گروهی حتی غیرعالمان را مجاز می‌دانند، به شرط آنکه خلاف اسلام عمل نکنند.

طالبان با تکیه بر نگاه حداکثری، خود را وارث فیلسوف شاه افلاطون معرفی کردند و مدعی ساختن مدینه فاضله شدند، در حالی که مسیر آنان به خشونت و افراط کشیده شد.

طالبان نخستین بار در قندهار با شعار دفاع از مظلوم و اجرای مستقیم شریعت ظهور کردند. حمایت همسایه‌ها و پیوند باورهای دینی با فرهنگ سنتی جامعه، زمینه قدرت‌گیری آنان را فراهم آورد.

جامعه‌ای سنتی و بسته که دیوارهای حایل به دور خود کشیده بود، به حمایت این گروه اقدام کرد و طالبان با صدور فتوای جهاد جایگاه اجتماعی و نظامی پیدا کردند. به‌تدریج آنان توانستند بر افغانستان مسلط شوند و با اجرای حدود، نمازهای اجباری و مجازات‌های سخت، نشانه‌های اسلامیت را در شهرها به نمایش بگذارند. اما پیوند طالبان با القاعده و امتناع از تحویل رهبر آن، پای آمریکا را به افغانستان کشاند و جنگی طولانی آغاز شد. طالبان شکست خوردند اما با حمایت خارجی دوباره بازگشتند و این بار با شعار آزادی از اشغال جنگیدند.

کارنامه طالبان پر از خشونت بود؛ انتحار، انفجار، گروگان‌گیری، تخریب زیرساخت‌ها و قتل روشنفکران بخشی از اقدامات آنان به شمار می‌رفت. سرانجام پس از توافق با آمریکا و سقوط دولت غنی، طالبان دوباره حاکم بلامنازع افغانستان شدند. میلیاردها دالر تجهیزات نظامی به جا مانده از آمریکا نشانه‌ای بزرگ از همکاری میان طالبان و دشمنی بود که ظاهراً برای بیرون راندنش می‌جنگیدند. افغانستان به طالبان واگذار شد و آنان حاکمان بی‌رقیب کشور شدند.

داعش نیز با همان استدلال‌های طالبان و روش‌های مشابه وارد افغانستان شد. این گروه با بهره‌گیری از مبانی قرآنی و رفتارهای مشابه، دست به تخریب و خشونت زد و امروز به عنوان مخالف جدی طالبان در کابل شناخته می‌شود. جنگ برای شریعت نزد طالبان و داعش تفاوتی ندارد؛ آنچه اهمیت دارد رسیدن به قدرت و امکانات است. شریعت تنها وسیله‌ای است برای رسیدن به هدف، نه غایتی برای عدالت. بسیاری از علمای اهل سنت نیز این برداشت افراطی را رد کرده‌اند و بر بی‌پایه بودن آن تأکید کرده‌اند.

طالبان و داعش دو روی یک سکه‌اند؛ با اختلاف سلیقه سیاسی اما با ماهیتی مشترک. آنان در بستر جامعه‌ای سنتی و کم‌سواد جولان می‌دهند و دین را به ابزار قدرت بدل کرده‌اند. آنچه باقی مانده خشونت و سرکوب است و آنچه غایب مانده عدالت و انسانیت. افغانستان امروز بهای سنگین این دو روی یک سکه را می‌پردازد.