شش جدی ۱۳۵۸، درس که از خروج روس‌ها در مذاکرات صلح باید گرفت

پیروزی انقلاب کمونیستی ۷ ثور ۱۳۵۷ که مورد حمایت اتحاد جماهیر شوروی قرار داشت فرصت مناسبی بود برای رقبای بین‌المللی شوروی و پاکستان که پیشروی روس‌ها به سوی آب‌های گرم و یک افغانستان نیرومند را تهدید بزرگی در برابر منافع ملی خویش می‌دانستند. بلوک غرب و بخشی از کشورهای اسلامی با استفاده از فرصت پیش‌آمده […]

پیروزی انقلاب کمونیستی ۷ ثور ۱۳۵۷ که مورد حمایت اتحاد جماهیر شوروی قرار داشت فرصت مناسبی بود برای رقبای بین‌المللی شوروی و پاکستان که پیشروی روس‌ها به سوی آب‌های گرم و یک افغانستان نیرومند را تهدید بزرگی در برابر منافع ملی خویش می‌دانستند.

بلوک غرب و بخشی از کشورهای اسلامی با استفاده از فرصت پیش‌آمده و خطاهای حاکمان تازه به دوران رسیده کمونیستی که منجر به قیام عمومی و گسترش دامنه درگیری‌ها در تمام ‌نقاط کشور شدند میلیون‌ها دالر را در کنار هزاران جنگجوی خارجی راهی پاکستان و جبهه‌های جنگ افغانستان کردند و با فرستاندن مشاوران نظامی صفوف مجاهدین افغانستان را سروسامان بخشیدند تا حساب ناتمام‌شان با روس‌ها را در باتلاق افغانستان یک‌سره کنند.

روس‌ها با توجه به گسترش دامنه درگیری‌ها و اختلافات جدی جناح‌های خلق و پرچم که حیات حاکمیت کمونیستی در کشور را تهدید می‌کرد تصمیم به حضور نظامی گرفتند و در ۶ جدی ۱۳۵۸ با هدایت «برژنف» رهبر وقت شوری بعد از کشتن حفیظ‌الله، از هوا و زمین وارد کشور شدند.

حضور لشکر چهلم ارتش سرخ که به‌منظور مبارزه با مجاهدین و تضمین حاکمیت کمونیستی وارد کشور شده بودد، سرآغاز فصل خونینی بود که منجر به شهادت نزدیک به دو میلیون افغانستانی و مهاجرت بیش از پنج میلیون دیگر شد.

سهم روس‌ها از این لشکرکشی نزدیک به پانزده هزار کشته، پنجاه و سه هزار مجروح و مصرف میلیون‌ها دالر در حالی بود که هیچ‌گونه امیدی برای پایان مسالمت‌آمیز جنگ کشور وجود نداشت تا این‌که آنان بعد از ۹ سال و ۵۳ روز حضور، در ۲۶ دلو ۱۳۶۷ افغانستان را ترک کردند.

با خروج لشکر چهلم شوروی، حکومت کمونیستی بعد از چهار سال مقاومت در برابر شدیدترین حملات مجاهدین که با حمایت مالی، نظامی و استخباراتی کشورهای غربی و کشورهای اسلامی با جبهه عقبی پاکستان انجام می‌یافت؛ در حالی به اخیر خط رسیده بود که مجاهدین فاقد رهبری واحد برای کشوری بودند که تمام زیرساخت‌های اقتصادی و اجتماعی آن نابود شده بود.

مجاهدین که با حمایت بلوک غرب و کشورهای اسلامی در ۸‌ ثور ۱۳۷۱ زمام امور کشور را به دست گرفتند نه‌تنها قادر به ایجاد حکومت اسلامی که پاسخگوی نیامندی‌های جامعه افغانستانی باشند، نشدند بلکه با افتادن به جان هم، کشور را به جزیره‌های کوچک قدرت تقسیم و زمینه پیدایش گروه افراطی طالبان را مساعد کردند.

با مرور تاریخ حضور ارتش سرخ و تحولات بعد از خروج آن‌ با شرایط کنونی و مذاکراتی که میان نمایندگان آمریکا و طالبان صورت گرفته است می‌توان نتیجه گرفت، همان گون که بعد از خروج ارتش سرخ و سقوط حاکمیت دکتر نجیب‌الله بازنده اصلی میدان رقابت افغانستانی‌ها بودند در صورت امضای توافق‌نامه صلح میان آمریکایی‌ها و طالبان، بدون تضمین سیاسی، اقتصادی و حمایت دوامدار از حکومت و مردم افغانستان، این کشور یک‌بار دیگر به کام جنگجویانی سقوط خواهد کرد که هیچ‌گونه همگونی با شرایط قرن ۲۱ و خواسته‌های افغانستانی‌ها ندارند.

  • مضراب‌الدین نظری