خوداتکایی برای بقا در نظام بینالملل!
واقعگرایی بهعنوان یک پارادایم مسلط در نظام بینالملل دارای چند مولفه مهم و کانونی است که در این میان، آنارشیسم و شروریت ذاتی انسان در کنار تاکید بر خوداتکایی برای بقای دولتها در این نظام آنارشیک و تعارضآمیز، از محوریترین مفروضات این تئوری است. در بحبوحه بحران اوکراین و مناسبات قدرت در این نظام، به تحلیل رئالیستی این بحران در قالب مفروضات واقعگرایی میپردازم.

خوداتکایی برای حفظ بقا در نظام بینالملل یک اصل کانونی برای رئالیستهاست و رهبران اوکراین با فراموشی این اصل، قوام و بقای خویش را به غرب و آمریکا منوط کردهاند؛ مسئلهای که برای رئالیستها کفر مطلق تلقی میشود.
رئالیستها همکاریهای امنیتی و اقتصادی را منتفی نمیدانند، اما حفظ

دانشجوی مطالعات سیاست و امنیت بینالملل
و تضمین بقای دولتها را مبنایی برای تمام اقدامات درنظر میگیرند. اشتباه استراتژیکی رهبران کییف این بود و هست که بقای دولت خود را به حمایت غرب مشروط کردهاند. تفاهم و توافق کییف با مسکو در عین روابط دیپلماتیک با جهان غرب تنها میکانیزم برای بقای آن است در غیر آن، اوکراین بسان کریمه ضمیمه خاک روسیه خواهد شد.
اوکراین برای نزدیکی با غرب و پیوستن به اتحادیه ناتو، بقای خود را با خطر جدی روبرو کرده است و آیا این دو هدف یا موضع، ارزش تهدید بقای اوکراین را خواهد داشد؟!
حفظ بقا در صدر تمام اهداف و منافع راهبردی دولتها تلقی میشود و این هدف برای واقعگرایان خط سرخ و غیر قابل تعدیل است و اما بسیاری از دولتهای نوپا و متعهد به ارزشهای دمکراسی در شناخت اولویتهای خود دچار خطای راهبردی میشوند و بقای خود را در پرتو اعتماد به شرکای بینالمللی خویش با خطرات نابودی مواجه میکنند.
فروپاشی دولت افغانستان، نظام شاهی ایران قبل از انقلاب و رژیم بعث عراق و اکنون بحران اوکراین از نمونههای این اعتماد بیرویه به شرکای بینالمللی است که در نهایت به فروپاشی و اضمحلال آنها منتهی شد. در نظام بینالملل هیچ شریک خوب و بد وجود ندارد و همه بازیگران در پی افزایش، گسترش و یا نمایش قدرت خود هستند و دولتها باید اولویتهای خود را درنظر داشته باشند و بقا و حفظ کلیت نظام سیاسی خویش را به حمایت شرکای بینالمللی خود، آنهم در یک نظام آنارشیک و تعارضآمیز مشروط نکنند.
تاریخ تحولات اروپا مملو است از درسهای رئالیستی و بلوکبندیهای قدرت در اروپا و جهان همه بر مبنای حفظ بقا صورت میگیرد. اوکراین در یک محیط آنارشیک، امنیت و بقای خود را متکی به غرب و آمریکا کرده است و این در حالی است که تاریخ گواه نتایج تراژدی این اتکاء است.
برای اوکراین هنوزهم دیر نیست و بایست وارد رایزنی با مسکو شود و از اتکا به حمایت نظامی و اقتصادی برای بقای خود از غرب دوری کند و در غیر آن، کییف متحمل خساراتی خواهد شد که قابل جبران نخواهد بود.