نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
خلیلزاد با اشاره به واگذاری افغانستان به طالبان و علت خروج امریکا از این کشور گفت: تا هنوز در افغانستان ملتی شکل نگرفته است؛ از همینرو دموکراسی در این کشور موفق نشد.
«زلمی خلیلزاد» نماینده ویژه پیشین آمریکا برای افغانستان طی مراسمی در دانشگاه نظامی آمریکا درباره خروج نظامی از افغانستان و تفاوت جنگ این کشور با اوکراین سخنرانی کرد.
خلیلزاد با اشاره به واگذاری افغانستان به طالبان و علت خروج امریکا از این کشور گفت: تا هنوز در افغانستان ملتی شکل نگرفته است؛ از همینرو دموکراسی در این کشور موفق نشد. به گفته خلیلزاد امریکا با دو مسئله اساسی ملتسازی و مستقرکردن یک دموکراسی صلح آمیز در افغانستان مواجه بود.
خلیلزاد میگوید که ملتسازی و تحول افغانستان به سوی دموکراسی در نبود یک استرتژی زمانمند و مشخص به هدف نرسید. خلیلزاد اذعان میکند که ایالات متحده از اینکه نتوانست ملتی در افغانستان به میان بیاورد، دموکراسی در این کشور دوام نیاورد.
افغانستان کشوری است سرشار از اقلیتهای قومی که هر یک از اقلیتهای قومی دارای زبان، تاریخ و فرهنگ جداگانه میباشند. مردم جنوب و شرق که عمدهتاً افغان یا پشتون هستند با سایر اقوام دیگر به لحاظ زبانی و تاریخی متفاوتاند. اکثریت این اقلیت قومی هیچگاه شخصیتهای فرهنگی فارسی زبان و ازبیکها را از آن خویش ندانسته و نمیدانند. افتخارات تاریخی این قوم را نیز تنها افراد مهم پشتون و شاهان پشتون در بر میگیرد.
در افغانستان چیزی به مفهوم ملت که در برگیرنده تاریخ مشترک، فرهنگ مشترک، زبان مشترک، افتخارات تاریخی مشترک و آینده مشترک است وجود ندارد.
خلیلزاد در باره علت خروج امریکا از افغانستان افزود: آمریکا از افغانستان خارج شد؛ زیرا دیگر موضوع تغییر این کشور به یک دموکراسی صلحآمیز و مبارزه با تروریسم در اولویتاش نبود.
خلیلزاد گفت: البته موضوع مبارزه با تروریسم، هنوز هم مهم است اما دیگر در مرکز توجه امریکا نیست. امریکا اکنون با موضوعات مهمتری مانند قدرتگرفتن چین و رقابت با قدرتهای بزرگ درگیر است. وی تصریح کرد که آمریکا اکنون انتخاب کرده است که منابع خود را به مسایل جدید جهانی هزینه کند.
کنفرانس دوروزه «توانمندسازی زنان از طریق آموزش» به مناسبت بیستوهشتمین سالگرد تاسیس «کانون فرهنگ افغانستان» در شهر وین اتریش برگزار شد و همچنین از بیستوچهارمین سالگرد فصلنامه بانو، ناشر اندیشههای زنان افغانستان در اروپا و دومین سالگرد جشنواره اهدای تندیس رابعه بلخی در دو مراسم جداگانه در این شهر گرامیداشت شد.
نظریه واقعگرای (Realism)، روابط بینالملل به این باور است که عوامل مادی و قوتهای قدرت اصلی در تعیین سیاست خارجی کشورها هستند و فرهنگ به میزان کمتری در این فرآیند تأثیرگذار است. طرفداران این نظریه معتقدند که در تصمیمگیریهای سیاسی خارجی، مصالح ملی، قدرت نظامی، اقتصاد و عوامل مادی دیگر اولویت دارند و فرهنگ و ارزشهای فرهنگی تأثیر کمتری دارند.
در سالهای اخیر، مطالعات بسیاری در حوزه روابط بینالملل و سیاست خارجی نشان داده است که فرهنگ با تأثیر قابلتوجهی در تصمیمگیریهای خارجی کشورها همراه است. فرهنگ میتواند عواملی مانند اعتقادات، ارزشها، هویت ملی، زبان، مذهب و سنتها را شامل شود
در این مقاله به «بررسی نقش فرهنگ در جهتگیری سیاست خارجی کشورها» میپردازیم. فرهنگ بهعنوان عاملی کلیدی در تعیین سیاست خارجی کشورها، تأثیر ژرفی بر روابط بینالملل دارد که با تأکید بر تعریف فرهنگ بهعنوان نظام اعتقادات، ارزشها، نگرشها و رفتارهای یک جامعه، به بررسی ارتباط بین عوامل فرهنگی و تصمیمگیریهای سیاست خارجی خواهیم پرداخت.
دیدگاه بسته شده است.