تغییر رویکرد طالبان در سیاست آبی؛ تهدید یا فرصت؟

آب، حیات است و در بسیاری از مناطق جهان، به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک، یکی از مهم‌ترین منابع حیاتی محسوب می‌شود. رودخانه‌ها به عنوان رگ‌های حیاتی این مناطق، همواره محل مناقشه و اختلاف بین کشورها و جوامع بوده است. رودخانه هیرمند نیز به عنوان یکی از مهم‌ترین منابع آبی منطقه، شاهد اختلافات […]

آب، حیات است و در بسیاری از مناطق جهان، به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک، یکی از مهم‌ترین منابع حیاتی محسوب می‌شود. رودخانه‌ها به عنوان رگ‌های حیاتی این مناطق، همواره محل مناقشه و اختلاف بین کشورها و جوامع بوده است. رودخانه هیرمند نیز به عنوان یکی از مهم‌ترین منابع آبی منطقه، شاهد اختلافات طولانی‌مدت بین ایران و افغانستان بوده است. با روی کار آمدن طالبان در افغانستان، این اختلافات ابعاد جدیدی به خود گرفته و پیامدهای گسترده‌ای برای منطقه به دنبال داشته است.

در این گزارش به بررسی تحولات اخیر در مدیریت منابع آبی افغانستان، به ویژه رودخانه هیرمند، و تأثیر آن بر روابط منطقه‌ای می‌پردازد. با تمرکز بر معاهده ۱۳۵۱ هیرمند و اقدامات اخیر طالبان، این مقاله تلاش می‌کند تا تصویر روشنی از وضعیت موجود و چالش‌های پیش رو ارائه دهد.

عبداللطیف منصور، وزیر انرژی و آب طالبان، با انتقاد از حکومت‌های پیشین افغانستان، مدعی شد که این حکومت‌ها، تصمیم‌گیری در خصوص ساخت سدهای آبی به شدت تحت تأثیر ملاحظات قومی و روابط بین‌الملل قرار داشته‌اند. به گفته وی، هرگاه طرح ساخت سدی در منطقه‌ای مطرح می‌شد، برخی از افراد بلندپایه به دلیل وابستگی به گروه‌های قومی خاص یا نگرانی از واکنش کشورهای همسایه، با آن مخالفت می‌کردند.

اظهارات عبداللطیف منصور، وزیر انرژی و آب طالبان، نشان دهنده‌ یک تغییر رویکرد در سیاست‌های آبی افغانستان تحت کنترل طالبان است.  با تأکید بر استقلال تصمیم‌گیری در ساخت سدها و پروژه‌های آبی، طالبان قصد دارد تا کنترل بیشتری بر منابع آبی افغانستان اعمال کند.

در ادامه به بررسی ابعاد مختلف این موضوع، از جمله دلایل تاریخی اختلافات، مفاد معاهده ۱۳۵۱، اقدامات اخیر طالبان، پیامدهای این اقدامات بر ایران و افغانستان، و راهکارهای پیشنهادی برای حل این بحران خواهیم پرداخت.

این تحلیل با رویکردی بی‌طرفانه و بر اساس اطلاعات موجود، تلاش می‌کند تا درک عمیق‌تری از این مسئله پیچیده و چند وجهی ارائه دهد.

پس از روی کار آمدن طالبان در افغانستان، تغییرات قابل توجهی در رویکرد این کشور در مدیریت منابع آبی، به ویژه رودخانه هیرمند، مشاهده شده است. عبداللطیف منصور، وزیر انرژی و آب طالبان، با انتقاد از تصمیم‌گیری‌های گذشته در حوزه آب، بر ضرورت استقلال افغانستان در مدیریت منابع آبی داخلی تأکید کرده است. وی مدعی شده است که تصمیمات قبلی در خصوص ساخت سدها تحت تأثیر ملاحظات قومی و فشارهای بین‌المللی بوده است.

این اظهارات نشان می‌دهد که طالبان در پی اعمال کنترل بیشتری بر منابع آبی افغانستان و کاهش وابستگی به توافقات بین‌المللی است. با این حال، این رویکرد جدید ممکن است منجر به تنش‌های جدی با کشورهای همسایه، به ویژه ایران، شود.

یکی از مهم‌ترین توافقات آبی منطقه، معاهده ۱۳۵۱ هیرمند است که بین ایران و افغانستان منعقد شده است. این معاهده به منظور مدیریت مشترک منابع آبی رودخانه هیرمند و تعیین حقابه ایران تدوین شد. امیرعباس هویدا، نخست وزیر وقت ایران، و محمد موسی شفیق، صدراعظم وقت افغانستان، این معاهده را امضا کردند.

با وجود اهمیت این معاهده، اجرای کامل مفاد آن به دلایل مختلفی از جمله خشکسالی‌های پی در پی، تغییرات اقلیمی و اختلافات سیاسی، با چالش‌های جدی مواجه شده است. در سال‌های اخیر، ساخت سدهای متعدد توسط افغانستان بر روی رودخانه هیرمند، میزان آب ورودی به ایران را کاهش داده است. این اقدامات از سوی ایران به عنوان نقض آشکار مفاد معاهده تلقی شده و اعتراضات گسترده‌ای را به دنبال داشته است.

اختلافات بر سر تقسیم آب هیرمند، نه تنها بر روابط دوجانبه ایران و افغانستان، بلکه بر امنیت و ثبات منطقه نیز تأثیرگذار است. کاهش شدید آب ورودی به هامون و تبعات آن بر محیط زیست و اقتصاد منطقه سیستان و بلوچستان، از جمله مهم‌ترین پیامدهای این اختلافات است.

طالبان با اشاره به نیاز آبی فزاینده جمعیت خود و کمبود آب در افغانستان، خواستار بازنگری در مفاد معاهده ۱۳۵۱ شده‌اند. از سوی دیگر، ایران بر اجرای کامل مفاد این معاهده و تأمین حقابه خود تأکید دارد.

برای حل این بحران، نیاز به یک رویکرد جامع و مبتنی بر همکاری‌های منطقه‌ای است. تشکیل یک کمیته مشترک فنی برای بررسی دقیق وضعیت منابع آبی حوضه هیرمند و ارائه راهکارهای عملی، می‌تواند گامی مهم در این جهت باشد. همچنین، همکاری‌های منطقه‌ای و حمایت جامعه بین‌المللی برای مدیریت پایدار منابع آبی این حوضه ضروری است.

تغییرات در رویکرد افغانستان در مدیریت منابع آبی، به ویژه رودخانه هیرمند، منجر به تشدید اختلافات با ایران شده است. برای حل این بحران، نیاز به اراده سیاسی قوی و همکاری‌های منطقه‌ای است. در غیر این صورت، این اختلافات می‌تواند به طولانی شدن بحران و تشدید تنش‌ها در منطقه منجر شود.

بحران آب هیرمند و اختلافات بین ایران و طالبان، علاوه بر تأثیرات گسترده بر روابط دو کشور و محیط زیست منطقه، به طور مستقیم بر زندگی مهاجرین افغانستانی ساکن در ایران نیز تأثیرگذار بوده است. افزایش تنش‌ها و محدودیت‌های آبی، به طور غیرمستقیم باعث تشدید مشکلات اقتصادی مهاجرین شده است. کاهش فرصت‌های شغلی در بخش کشاورزی و کارگری که بسیاری از مهاجرین در آن مشغول هستند، باعث افزایش بیکاری و فقر در میان آن‌ها شده است. همچنین، افزایش هزینه‌های زندگی و کاهش دسترسی به خدمات اولیه مانند آب و غذا، شرایط زندگی مهاجرین را دشوارتر کرده است. در نتیجه این شرایط، بسیاری از مهاجرین افغانستانی با مشکلات روحی و روانی مواجه شده و احساس ناامنی و بی‌ثباتی می‌کنند. این وضعیت نه تنها به خود مهاجرین آسیب می‌رساند، بلکه بر روابط اجتماعی و فرهنگی میان ایرانیان و افغانستانی‌ها نیز تأثیر منفی می‌گذارد و به تقویت تعصبات و کلیشه‌های منفی کمک می‌کند.

در کل، می‌توان گفت که بحران آب هیرمند، علاوه بر یک بحران زیست‌محیطی و سیاسی، یک بحران انسانی نیز محسوب می‌شود که زندگی هزاران مهاجر افغانستانی را تحت تأثیر قرار داده است.