نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
یکی از پیشرفتهترین نیروهای هوایی جهان از آسمان باز عراق و سوریه گذشت و به فهرستی از اهداف نظامی در ایران هجوم برد. تدارکات، اطلاعات، دقت و شدت این حملهٔ حساب شده بیانگر نوعی همکاری بینالمللی گسترده با طرف مهاجم و ناترازی فاحش قدرت نظامی آن نهتنها با ایران بلکه بهنوعی تمام کشورهای منطقه است. […]
یکی از پیشرفتهترین نیروهای هوایی جهان از آسمان باز عراق و سوریه گذشت و به فهرستی از اهداف نظامی در ایران هجوم برد.
تدارکات، اطلاعات، دقت و شدت این حملهٔ حساب شده بیانگر نوعی همکاری بینالمللی گسترده با طرف مهاجم و ناترازی فاحش قدرت نظامی آن نهتنها با ایران بلکه بهنوعی تمام کشورهای منطقه است.
این امر ایران را در موقعیتی بهغایت دشوار قرار داده است. اگر تلافی کند، مارپیچ تصاعد بالاتر خواهد رفت و دشمن که هر بار حمایت بیشتری از امریکا دریافت میکند، سطح و دامنهٔ درگیری را افزایش میدهد و به صرافت اجرای دکترین ضاحیه میافتد.
دکترین ضاحیه یک مرتبه از تخریب هستهای پایینتر است. مقایسهٔ بمباران شهر درسدن آلمان با حملهٔ اتمی به شهرهای هیروشیما و ناگازاگی به روشن شدن این مقایسه کمک میکند. مضاف بر این مزیتهای بازدارندگی ایران در منازعهٔ نامتقارن از طریق آسیب دیدن توانمندترین بازوی خارجی آن یعنی حزبالله لطمه خورده است.
همچنین با پدیدار شدن دورنمای مداخلهٔ مستقیم امریکا در یک تبادل آتش ادامهدار، از هماکنون بیمیلی و یا ناتوانی دوستان فرضی ایران در پکن و مسکو برای کوچکترین حمایت از ایران هویدا شده است. اگر هم توپ در همین نقطه و در زمین ایران باقی بماند، مخاطره لطمه خوردن به بازدارندگی ایران وجود خواهد داشت.
طبعاً از تبعات استراتژیک این فقره هم نباید بهسادگی گذشت. با این اوصاف چه باید کرد؟ یک ابتکار عمل سیاسی قدرتمند بینالمللی که بتواند نقطهٔ پایانی بر تنش در این نقطه بنهد، بهصورت موقت میتواند کارساز باشد. ابتکار عملی که با مشارکت قدرتهای بینالمللی و منطقهای از طریق برقراری نوعی آتشبس ضمانت شده میان ایران و اسرائیل، بهصورت رسمی به حملات متقابل پایان دهد.
آتشبس فرضی مذکور لزوماً نباید به خاموش شدن آتش سلاحها در جبهههای غزه و لبنان که طیفی پیچیده و متنوع از مسائل در آنها وجود دارد گره بخورد و با مشتعل شدن آنها دوباره ایران را درگیر سازد. اما میتواند شامل حوثیهای یمن و پایان حملات آنها به کشتیها در دریای سرخ شود، مشابه روندی که برای تنشزدایی با عربستان اتفاق افتاد.
در میانمدت اما تدابیر بزرگتر و مهمتری موردنیاز است. درس تلخ حوادث اخیر برملا شدن ناکامی و بیهودگی سیاست خارجی ایران نگاه به شرق و نادیده گرفتن غرب است. یک مثال تاریخی در این زمینه عبرتآموز است. چین در دههٔ شصت میلادی پیگیر یک سیاست خارجی انقلابی و بهغایت آرمانگرایانه بود.
به علت بروز اختلاف و جدایی ایدئولوژیک با شوروی، پکن با هزینهای مضاعف سیاست ضدآمریکایی و ضد غربی خود را ادامه میداد. در همین برهه اختلافات با شوروی متحد و همرزم ایدئولوژیک سابق مشتعل و رشتهای از درگیریهای مرزی و مرگبار رخ داد. نبردهایی که علیرغم ایستادگی پکن به علت ناترازی عظیم میان طرفین و قدرت آتش برتر شوروی به زیان چین تمام شد.
ضربهای استراتژیک که بهمنزلهٔ قسمی بیدارباش ایدئولوژیک عمل کرد. چین از بیم توسعهطلبی شوروی که در هیات خصمی استراتژیک نمایان شده بود، پندارهای ایدئولوژیک و ستیزهجویی علیه «دشمن طبقاتی» یعنی امپریالیسم امریکا را رها کرد.
این نقطه عطفی تاریخی و یک جراحی دردناک در نگاه چین به جهان بود. تا سالها پکن لفاظیهای سابق را ادامه داد، اما عملاً در شراکتی استراتژیک با غرب قرار گرفت و جرقه معجزە اقتصادی آن زده شد. درست نیم قرن پس از آن روزها چین ثروتمند و قدرتمند شده به صرافت رقابت با امریکا و پایان سلطە غرب بر جهان افتاده است.
برای ایران همزمان یک بازاندیشی سرنوشتساز فرانرسیده است؟!
دیدگاه بسته شده است.